در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه و ادبیات» ثبت شده است

۲۹
اسفند

برای خودم می‌نویسم

از اتاق قرمزم در موسسه

و از میز شلوغ و پر حرف و حدیثم

این را بنویسم دیگه رایانه‌ام را خاموش می‌کنم و می‌روم خانه


امسال در مجموع سال سخت و تلخی بود برایم. از جهات متعدد. تقریبا همه جهات. از طرفی تمام هم نشده. یک‌عالمه مصائب و مسائل هستند که هستند و اینجا دفن نمی‌شوند. واقعا کاش می‌شد با تحویل سال، رنج‌ها، داغ‌ها، خستگی‌ها و استرس‌های سال قبل را هم تحویل داد و جدیدهایش را از مامور معذوری تحویل گرفت. اما چون در مجموع آدم شکرگزار و اهل دقتی هستم نمی‌توانم خوبی‌ها را هم نبینم: خدای مهربان، خانوادۀ خوب، رفیق خوب، آرزوهای خوب، هم‌صحبت‌های خوب، هم‌کارهای خوب،  هم‌دردهای خوب، هم‌رنج‌های خوب، هم‌قفس‌های خوب، هم‌بندهای خوب و...


قدیم‌ها می‌گفتم :

«دوست خوب کسی نیست که بتوانی با او بخندی. چون تجربه ثابت کرده آدم با هر خری می‌‌تواند بخندد. دوست خوب تو کسی است که بتوانی با او و پیش او گریه کنی. چون آدم با هرکسی نمی‌تواند هم‌گریه باشد.»


الآن که پیراهن‌های بیشتری نسبت به گذشته خودم پاره کرده‌ام، یک جمله قصار و با کلاس دیگر هم به ذهنم می‌رسد: 

«اگر هنوز آدم باشی، هم‌نوع تو کسی نیست که بتوانی درکنار او نفع‌ببری و لذت. هم‌نوع تو کسی است که بتوانی با او کار کنی و رنج بکشی. چون تجربه ثابت کرده آدم با هر گاوی می‌تواند علف بخورد. ولی چشیدن طعم رنج و مزه دشواری کار،  یک هنر و تجربه‌ی شدیدا انسانی و متعالی است. خیلی‌ها نمی‌فهمندش، هرچند روی دو پا راه می‌روند»


از همه این مباحث فلسفی و حکمی گذشته، دلم می‌خواهد در پایان سال، از همه کسانی که مخصوصا در عوالم مربوط به رسانه و ادبیات (حوزه خبر و گزارش، رسانه‌ها، ترجمه، عکس، گرافیک، تصویر، یادداشت و...) در کنار هم کار کردیم و رنج بردیم و لذت و رنجش را چشیدیم، تشکر کنم و عذرخواهی. 


تشکر؛ چون کار و تلاش و دقت و هنر و سلیقه و وسواس و شوق و عشق و دیگرخواهی و خودنخواهی و نخوابیدن و نخوردنشان را دیده‌ام.

(باید رسانه‌ای باشی تا بفهمی حجم بالا و دشواری و استرس و ظرافت کاری رسانه‌ای‌ها را از یک‌سو و بی‌مهری و بی‌توجهی دیگران به ایشان از سوی دیگر. مخصوصا رسانه‌ۀای عالم فرهنگ)

 عذرخواهی؛ چون به سرشلوغی‌ها، تنبلی‌ها، کاهلی‌ها، کم‌بودن‌ها و بی‌دقتی‌های خودم بی‌تعارف واقفم. بیش از این شرایطم ایجاب نمی‌کرد و زورم نمی‌رسید. چه برای کار، چه خانواده، چه دوستان و چه بدتر از همه، خدای خالق کار و خانواده و دوستان.

گفت: کمِ ما گیر و عذر ما بپذیر / بیش از این بر نیامد از دستم.


امیدوارم روزبه‌روز در این سرزمین مفهوم و ارجمندیِ «کار» بر «شعار» و «بود» بر «نمود» برتری پیدا کند.

و امیدوارم رسانه‌ای‌ها، مخصوصا رسانه‌ای‌های عالم هنر و فرهنگ؛ که ویترین و ویترین‌ساز سرزمین و آیین ما در جهان مدرن هستند، روزبه‌روز و بهتر از قبل شانیت و جایگاه خود را در تمدن نوین ایرانی اسلامی پیدا کنند.

بحرمة محمد و آله الاطهار، الأئمه الآبرار.

  • حسن صنوبری