در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۹
فروردين
 ابراهیم رئیسی


بخش نخست

از جدی‌ترین گزینههای باورمندان به اندیشهی سیاسی اسلام و حضور سیاسی اجتماعی اسلام برای انتخابات ، آقای رئیسی است.  اما کدامشان، آیتالله رئیسی؟ دکتر رئیسی؟ حجه الاسلام رئیسی؟ 

  • حسن صنوبری
۲۷
فروردين

یا هو ، یا من لا هو الا هو

سی و سه روز مانده به انتخابات . به روزی که ما با همین دست‌های به‌ظاهر کم‌رمق و کم‌توان ِ خود تاج سنگین دولت‌مندی را بر سری می‌گذاریم.
روزی که ظاهرا سرنوشت چهارسال و باطنا سرنوشت سی چهل سال آینده را به دست کسی می‌سپاریم.

شاعر جماعت، درویش جماعت، اهل فرهنگ و هنر جماعت را چه خوش آید؟ «فراغتی و کتابی و گوشه‌ی چمنی». غزلی سر بیندازیم. بهارنارنجی دم کنیم. نغمه‌ای گوش کنیم. حکایتی بخوانیم. عودی دود کنیم. رمانی باز کنیم. سینمایی برویم. فالی بزنیم. چشمی بدوانیم. نقشی بزنیم. بانگی برآریم. هویی بکشیم...

اما مسلمان محمد (صل الله علیه و آله و سلم) و شیعه‌ی علی (علیه صلوات الله) را -حتی اگر شاعر و درویش و فرهنگی و هنری هم باشد- از سیاست و جماعت گریزی نیست. نه مگر این سیاست، امری از اعلی امور الهی و شأنی از افضل شئون اسلامی است؟ نه مگر این منبر، منبر محمّد مصطفی و این ردا ردای علیّ مرتضی است؟!
دشوار و هولناک و خطیر و شگرف دام‌گها، که بر عهده‌ی من و توست که منبرنشین آن منبر و رداپوش آن ردا را بشناسیم و برگزینیم و به دام درنیفتیم. آنهم در مقام اکتشاف و گزینش. نه اختراع و آفرینش.

باری اگر زندیک و زندیق و گبر و دهری و ملحد و کافر هم باشد آن اهل فرهنگ و هنر، چاره‌ای ندارد از سیاست. چرا؟ چون اگر فرهنگ و هنر هم نخواهند کاری با سیاست داشته باشند، سیاست خیلی با ایشان کار دارد. فرهنگ و هنر هیچگاه نمی‌توانند در جزیره‌ای برای خود آزاد و رها باشند، مگر به خیال و توهم؛ چه اینکه سیاست همواره چتر خود را بر سر همه می‌گستراند.

پس:

بسم الله الرحمن الرحیم
اهالی فرهنگ و هنر و علوم و صنایع و فنون!
کتاب‌خوان‌ها! عینکی‌ها! موپریشان‌ها!
عارفان! عاشقان! زاهدان! درویشان!
همه‌ی آن‌هایی که سیاست را دوست ندارید و فکر می‌کنید کارهای مهمتری هم در این عالم هست!
این یک ماه را یاعلی بگویید و سیاسی شوید و سیاسی باشید.
نه با احساس، نه با توهم، نه با کین‌توزی یا منفعت‌طلبی شخصی و گروهی و خانوادگی و قومی و شهری و صنفی.
با عقل و به عدل و داد و تجربه و دانش و آگاهی.

امروز کلید عمارت امارت در دستان ماست. امروز امیریم، فردا باز دوباره مامور. اگر امروز معمار باشیم، فردا معمور هم خواهیم بود؛
هم ما، هم فرزندانمان، هم نسل و دودمانمان.
و در صورت غفلت و سستی، هم ما هم فرزندانمان هم نسل و دودمانمان،
همگی دود می‌شوند و دود!

یا رحمان و  یا ودود!

  • حسن صنوبری
۲۰
فروردين

« ...اینجانب روزهاى آخر عمر را مى‎‏گذرانم، و مع‎الأسف نتوانستم خدمتى به اسلام عزیز و مسلمین بنمایم؛ ملت‎هایى که با جمعیت بسیار انبوه و اراضى بسیار وسیع و ذخایر بسیار گران‎بها و سوابق بسیار درخشان و فرهنگ و قوانین آسمانى در تحت اسارت استعمار با گرسنگى و برهنگى و فقر و فلاکت و عقب‎ماندگى دست به گریبان و در انتظار مرگ نشسته‎اند، و دولت‎ها که به دست استعمار تشکیل مى‎شوند، جز در خدمت آن‎ها نمى‎‏توانند باشند. اختلافات موجوده در بین سران دوَل اسلامى- که میراث ملوک‎الطوایفى و عصر توحش است و با دست اجانب براى عقب نگاه‌داشتن ملت‎ها ایجاد شده است- مجال تفکر در مصالح را از آن‎ها سلب نموده است. روح یأس و ناامیدى که به دست استعمار در ملت‎ها حتى در رهبران اسلامى دمیده شده است آنها را از فکر در چاره‏‎جویى بازداشته است. امید است طبقه جوان که به سردی‎ها و سستی‎هاى ایام پیرى نرسیده‎‏اند با هر وسیله‌‏اى که بتوانند ملت‎ها را بیدار کنند؛ با شعر، نثر، خطابه، کتاب وآنچه موجب آگاهى جامعه است؛ حتى در اجتماعات خصوصى از این وظیفه غفلت نکنند، باشد که مردى یا مردانى بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نکبت بار خاتمه دهند. باید جوان‎هاى تحصیل‎کرده از این هیاهوى اجانب خود را نبازند، و سرگرم بساط عیش و نوشى که به دستور استعمار براى آن‎ها و عقب نگه‎داشتن آن‎ها فراهم شده است نگردند. باید اشخاص بیدار، تولید مثل کنند و هر چه بیشتر هم‎فکر و هم‎قدم پیدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایماتْ پایدار و جدى و قوى‎الاراده باشند، و از تواصى به حق و تواصى به صبر، که دستورى است الهى، غفلت نکنند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم. سلام این جانب را به آقاى آزرم و هر کس که در فکر چاره است ابلاغ نمایید.»


بخشی از نامه امام خمینی در سال 1348 به محمدرضا حکیمی


امام خمینی و محمدرضا حکیمی

  • حسن صنوبری
۱۷
فروردين

این مطلب را در ایام حادثه پلاسکو در تهران نوشتم. بیش از دوماه پیش. بعد دیدم، در برابر حادثه‎ای که فعلا روی‎داده این حرف‎ها ارزش چندانی ندارد. شاید الآن که داریم به تنور سرد و بی‌بخار انتخابات نزدیک می‌شویم، زمانش فرارسیده. در چندروز اخیر اخبار زیادی هم درباره آمدن یا نیامدن شهردار تهران به میدان انتخابات منتشر شد. اینک آن یادداشت گردوغبارآلود:



http://bayanbox.ir/view/4576989938937758793/Ghalibaf.jpg

  • حسن صنوبری
۰۴
فروردين

http://bayanbox.ir/view/8079905996891722546/booshehr.jpg
«عمارت کازرونی در بوشهر»

اولین‌بارم بود که به بوشهر می‌رفتم. شهر بسیار دوست‎داشتنی‎ای بود و از ته دل مرا دوست‎دار و هوادار خود کرد. هوادار مردمش، خون‎گرمی و مهربانی بی‎مانند مردمش، دریایش، آرامش و بی‎کرانی شگفت دریایش، عمارت‎های تاریخی‎اش، موسیقی‎اش، نوحه‎خوانی‎اش و... به نظرم بوشهر برای زندگی شهر خیلی خوبی‎ست...

  • حسن صنوبری
۰۱
فروردين

برای اولین سالگرد رفتن دایی حسن (شهید حاج حسن حسین زاده موحد) :

 

بعد یکسال، رنج پابرجاست
خاطرات نبودنت اینجاست

قاب‌عکسی که همچنان خالی
شب، شبی که هنوز بی‌فرداست

چشم‌هایی که همچنان خیره
دست‌هایی که همچنان تنهاست

لحظه‌هایی که کند می‌گذرد
روزهایی که سخت جان‌فرساست

حزن، حزنی که همچنان حاکم
مرگ، مرگی که باز نامیراست

گرچه حرفی نمی‌زنی با من
گرچه دنیای بی‌تو بی‌معناست

دل به شطرنج غم نمی‌بازم
که سرانجام این جهان گذراست

شادمانم که این قطار شگرف
ایستگاه موقتش، دنیاست

زندگی، واقعیت تلخ است
عشق تسکین واقعیت‌هاست

واگر جاودانه باشد، عشق
نردبانی به عالم بالاست

زنده‌ام با امید مرگی که
جوی خون از شقیقه‌اش پیداست

خونی آنسان که غسل روح دهد
مرگی آنسان که غرق خون خداست

بر مزار تو آمدم اما
اینکه عیدی بگیرم از تو رواست:

سالروز عروج تو، امسال
روز میلاد حضرت زهراست

  • حسن صنوبری