در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۴ مطلب با موضوع «دعا، زیارت و مناجات» ثبت شده است

۱۸
آذر

 

صبح بی‌خورشیدی بود این صبح که در استوری‌ها خبر درگذشت استاد سید قاسم موسوی قهار را دیدم.

امروز یکی از مهم‌ترین و ماندگارترین حنجره‌های این هنر آیینی، چونان دعاهای خویش زمین را وداع گفت و راهی آسمان شد.

 چنانچه سزاوار قدرشناسی دیرین ما ایرانیان در پاسداشت گنجینه‌های اصیل‌مان است، او نیز مانند هم‌تایان خویش _و برخلاف سلبیریتی‌هایی که جا بر سروچشم ما یافته‌اند_ در غربت و مظلومیت بار سفر بست؛ همین هفته پیش خبری که خواندیم «هنوز بیمه نبودن موسوی قهار در سن هفتاد و یک سالگی» بود. البته که حتما مسئولان فرهنگی در روزهای آتی ضمن حضور در مراسم خاکسپاری مرحوم موسوی‌قهار، با جدیت مشکلات و موانع مربوط به بیمه‌نشدن این هنرمند بی‌نظیر آیینی را بررسی و رفع می‌کنند!

هنر مناجات خوانی هنر پیشرفته و دیرین و در عین حال غریب و مظلومی است در ایران. هنری که هنر اتصال موسیقایی بین زمین و آسمان است. تبحر و توفیق در این هنر لوازم متعددی دارد. فرق یک مناجات‌خوان معمولی مثلا با یک مداح یا خواننده معمولی این است که اولی اگر در سه موضوع «قدرت نغمه‌پردازی و آهنگسازی»، «دانش متنی مطالعاتی و تبحر در فهم متن» و «بی‌آلایشی و صفای دل» کم داشته باشد، در همان ابتدای کار زمین می‌خورد. در این‌باب قبلا مفصلا نوشته‌ام و دیگر سرتان را درد نمی‌آورم. مهم این است که بدانیم این هنر در ایران و مخصوصا در تهران پیشینه و پسینه فراوان و ارزشمندی دارد که اگر در بلاد فرنگ به عنوان نوعی از موسیقی_بومی حضور داشت قدر و قیمت بیشتری می‌دید.

 اعتراف می‌کنم سحرهای ماه رمضان اگر می‌خواستم به آن دعای سحر معروف (اللهم انی اسئلک من بهائک...) گوش بدهم انتخاب اولم آوای مرحوم حاج عباس صالحی بود و بعد مرحوم موسوی_قهار. اما در همان سحرها یک دعای سحر کوچک دیگر را مرحوم موسوی‌قهار با تبحر و نغمه‌پردازی و سوز دل فراوانی می‌خواند که بدون آن‌ها روزه‌های نوجوانی من شروع نمی‌شد. دعایی که با این عبارات شروع می‌شد: «اللهم طهر قلبی من النفاق و عملی من الریا و لسانی من الکذب...» دعایی که از همان نوجوانی فکرمی‌کردم اگر در جامعه ما شنیده و فهمیده و خوانده شود هیچ سیاهی و پلشتی در این سرزمین باقی نمی‌ماند. و باید توجه کنیم این متن‌های عزیز از امتیازات بی‌نظیر دین اسلام و میراث شیعه است.

 

بشنویم این دو دعای زیبا را از استاد موسوی قهار:

  • دانلود دعای سحر کوتاهی با صدای استاد موسوی قهار : اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ النِّفَاقِ وَ عَمَلِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ لِسَانِی مِنَ الْکِذْبِ وَ عَیْنِی مِنَ الْخِیَانَةِ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ یَا رَبِّ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَجِیرِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَغِیثِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْهَارِبِ إِلَیْکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ مَنْ یَبُوءُ لَکَ بِخَطِیئَتِهِ وَ یَعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَ یَتُوبُ إِلَى رَبِّهِ هَذَا مَقَامُ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ هَذَا مَقَامُ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ هَذَا مَقَامُ الْمَحْزُونِ الْمَکْرُوبِ، هَذَا مَقَامُ الْمَغْمُومِ [الْمَحْزُونِ‏] الْمَهْمُومِ هَذَا مَقَامُ الْغَرِیبِ الْغَرِیقِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِقِ هَذَا مَقَامُ مَنْ لا یَجِدُ لِذَنْبِهِ غَافِرا غَیْرَکَ وَ لا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیا إِلا أَنْتَ وَ لا لِهَمِّهِ مُفَرِّجا سِوَاکَ یَا اللَّهُ یَا کَرِیمُ لا تُحْرِقْ وَجْهِی بِالنَّارِ بَعْدَ سُجُودِی لَکَ وَ تَعْفِیرِی بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ وَ التَّفَضُّلُ عَلَیَّ ارْحَمْ أَیْ رَبِّ أَیْ رَبِّ أَیْ رَبِّ
  • دانلود دعای ماه رجب با صدای استاد موسوی قهار : یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ‏ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، اَعْطِنى‏ بِمَسْئَلَتى‏ اِیَّاکَ، جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ  الْأخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنّى‏ بِمَسْئَلَتى‏ اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الْأخِرَةِ، فَاِنَّهُ‏ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مااَعْطَیْتَ، وَ زِدْنى‏ مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ * یاذَاالْجَلالِ ‏وَ الْاِکْرامِ، یا ذَاالنَّعْمآءِ وَ الْجُودِ، یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتى‏ عَلَى النَّارِ

 

 

  • حسن صنوبری
۱۹
ارديبهشت

به خودم گفتم آخه حسن چرا باید مفاتیح توی اتاق ماها خاک گرفته باشد؟ خانه‎ای که مفاتیحش را خاک گرفته باشد، یعنی دل صاحابش را گل گرفته‎اند.


جمع‎بندی ماه رجب

          طبق گفتگوهایی که در ساعات پایانی ماه رجب با چند صاحب‎نظر و آدم خستۀ دیگری مثل خودم -در تماس‎هایی جداگانه- داشتم، ادعیه را می‎توان به دو قسمت کلی تقسیم کرد. یکی برای از ما بهتران، مثل آن‎ها که در اوج دعا از تحمل شدت رنج‎ها وسختی‎ها و عاشقی‎ها برای خدا و برای عبادت سخن می‎گوید ... وقتی این‎ها را ما (یعنی من و چند دوست دیگرم) می‎خوانیم به این فرازهایش که می‎رسیم خجالت می‎کشیم. دستۀ دوم: ادعیۀ مستضعفین. این‎ها برای آدم‎های خسته، روسیاه و گناهکار است. آن‎ها دنبال معاشقه و لذت گفتگو با خدا هستند و در جستجوی لحظۀ تبسّم خدا، این‎ها ( یعنی ما) می‎خواهند خدا رویشان را زمین نزند و دنبال نهایت ترحّم خدا. دعاهای نوع اول را باید با آمادگی و دقت و حال مناسب خواند. مثل هواپیما هستند انگاری، بلیط می‎خواهد، رزرو، فرودگاه، کمربند ایمنی و... اما دعاهای نوع دوم را بیشتر وقت‎ها می‎شود خواند، مثل دوچرخه‎اند سر راه آدم را یک‎وری سوار می‎کنند تا یک‎جایی می‎رسانند که کارمان هم راه بیفتد. ادعیۀ ماه رجب پر است از این دعاهای کوتاه و معرفتی دستۀ دوم. مثل «یا من ارجوه ...» یا «خاب الوافدون ...» یا «یا من یملک حوائج السائلین...» و البته تک و توکی دعای سنگین و عرفانی هم دارد مثل «اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک ...» به نظرم در ماه شعبان هم می‎شود برای مقدمۀ هر کاری سراغ از این دعاهای کوتاه ماه رجب (مثل سه دعای اول«دعاهای هرروز ماه رجب» و چند دعای دیگرش) بگیرم من که قدر ماه رجب را هم ندانستم. مثل یک واحد درسی پیش‎نیاز. خلاصه اینجور نیست که در ماه شعبان نشود دعای ماه رجب را خواند.


برنامه‎ریزی برای ماه شعبان

 اما در ماه رجب نمی‎شد بروی سراغ ادعیۀ ماه شعبان. یکی از دو هواپیمای بزرگ ادعیه، فرودگاهش در این ماه است: مناجات شعبانیه. نقلی از امام خمینی هست درمورد بی‎نظیری مناجات شعبانیه و دعای کمیل با نگاه عرفانی. لابد آن‎ها که ماه رجبشان را خوب دریافتند حالا با شادی می‎روند سراغ ماه شعبان. اما من اگر هم بخواهم مناجات شعبانیه بخوانم قبلش باید یک «خاب الوافدون» یا «من ارجوه» بخوانم: رفتن به فرودگاه با دوچرخه. وگرنه اصلا رویم نمی‎شود به خدا سلام کنم.

    این میان ماه شعبان یک دعا از آن دعاهای نوع دوم هم دارد (دعاهایی که عموما حتی حجمشان هم خیلی کوتاه است و ما آدم‎های تنبل اگر بدانیم چنین دعاهایی هستند با همین تنبلی‎ها با اشتیاق سراغشان می‎رویم) و آن‎هم صلوات شعبانیه است. البته این دعا دوچرخه نیست ولی هواپیما هم نیست. بیشتر شبیه یک قایق یا کشتی تندرو است. کشتی تندروی اهل بیت (علیهم السلام) بلاتشبیه!

الفلک الجاریه، فی اللجج الغامره ...

http://bayanbox.ir/view/7942683317871179490/KASHTI.jpg

خلاصه عالم دعا عالم عجیبی است که ما دیگر مثل قدیمی‌ها قدرش را خوب نمی‎دانیم. یادش به خیر در یک محفل فرهنگی هرکسی چیزی می‎گفت. راهکاری برای مسائل فرهنگ و هنر. یکی تیم‎داری را عنوان می‎کرد، یکی برنامه‎ریزی، یکی کتاب، یکی تشکل، یکی جلسات، یکی همایش، یکی رصد سیاست، یکی رصد دشمن، یکی همبستگی با دوست، یکی افزایش آگاهی ... خلاصه نوبت که رسید به آقای هادی مقدم دوست، ایشان گفت به نظرم باید همه دعا بخوانیم. تکی دعا بخوانیم. جمعی دعا بخوانیم ... خیلی حرفش عمیق بود و شاید بالاتر از آن محفل.

و خیلی خوشحالم که از دایی حسنم هم صوت یک صلوات شعبانیه‎اش به دستم رسیده هم صوت یک مناجات شعبانیه‎اش.

و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

متن و ترجمۀ صلوات شعبانیه

صلوات شعبانیۀ دایی حسنم

  • حسن صنوبری
۱۷
شهریور

امام سجاد (ع) دعای زیبایی دارد که شروعش واقعاً تأثیرگذار است و خیلی دوستش دارم. این سطرهای آغازین از زیباترین شعرهای عاشقانه و عارفانه ای‎ست که تاکنون خوانده‎ام و شنیده‎ام، هرچند که شعر نیست.


 إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا

وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ


خدایا چگونه صدایت کنم، در حالیکه من منم.

و چگونه از تو نا امید شوم، در حالیکه تو تویی.


سعی کردم چندجور ترجمه کنمش به شعر، ولی واقعا قابل ترجمه نیست. نهایتا بشود ازش برداشتی کرد:


زیبا! تو را چگونه بخوانم؟
                               حال‎آنکه من منم

از خود مرا چگونه برانی؟
                             حال‎آنکه تو تویی


  • حسن صنوبری
۲۱
تیر

مهدی سماواتی و آقای جاودان

 

یک

«مناجاتخوانی» کار بسیار دشوار و مهمی است. هم یک آیین مذهبی و هم یک فرم هنری است.
این چیزی نیست که بشود با تقلید از آهنگهای خارجی و داخلی یکجوری سر همش آورد و پوستهاش را در سادهترین قالب‌های پیش‌ساختۀ مدرن هم ادامه داد (مثل بلایی که بعضی مداحان و مرثیهخوانان، سر مداحی و مرثیهخوانی آوردند). از طرفی برخلاف مداحی و دیگر ساختارهای مشابه، کوچکترین تصنع، ریا و خودنمایی در این هنر خیلی سریع خودش را نشان میدهد و کار را خراب میکند. لذا مناجاتخوانی از آن هنرهای اصیل و قدیمی است که فقط از عهدۀ آدمهای اصیل و قدیمی بر میآید. آدمهایی که امروزه تعدادشان دارد به عدد غمانگیزِ «انگشتان دست و حتی کمتر» میرسد. (حداقل در این حوزه، حداقل در شهر ما)
.
بدبختانه امروز شاهدیم که چقدر تعداد کسانی که در مناجاتخوانی از عرب‌ها و موسیقی عربی تقلید میکنند زیاد شده، بی اینکه خودشان عرب باشند (و نه حتی بوشهری و خوزستانی). این واقعاً ناراحتکننده و حتی گاه مسخره است. مناجاتخوانی یک هنر موسیقایی اصیل ایرانی است. ولو ایرانی اسلامی، اما ایرانی هم هست. اگر کسی بخواهد مناجات عربی گوش بدهد هم عقل حکم میکند مناجات عربها را گوش بدهد نه مناجات کسانی که «عربزده»اند و ادا در میآورند.

الآن بیشتر کسانی که میشناسیم _و آواز و آوازۀ خوبی هم دارند_ در حوزۀ مناجاتخوانی عموما خیلی ضعیفاند و غیرقابل تحمل. قابل تحملترینهایشان آنهاییاند که از مناجاتخوانان حرفهای تقلید میکنند. بالاخره مناجات یک ترانه نیست که در پنج دقیقه بخوانی تمامش کنی، هم طولانی است هم اغلب به نثر است، اگر بخواهد به ملال کشیده نشود و مخاطب بیچاره هی تعداد صفحات باقیمانده تا آخر دعا را نشمرد، مناجاتخوان باید هنرمند و این‌کاره باشد.

دو
بین «مناجات‌خوانی استودیویی» و «مناجات‌خوانی مجلسی» تفاوت از زمین تا آسمان است. هردو خوب‌اند، اما اولی نه به دشواری دومی است نه به اهمیتش. چون مناجات‌خواندن اصولاً امری جمعی و محفلی و بداهه است. لذا منظور بحث ما همین «مناجات‌خوانی مجلسی» است.  از مناجات‌خوانان استودیویی موفق می‌توان به آقایان «سید قاسم موسوی‌قهار» و مرحوم «عباس صالحی» اشاره کرد.

در زمینه مناجات‌خوانی مجلسی بیشتر حرفه‌ای‌ها جزو نسل اول‌اند و متأسفانه پیرمرد. قطعاً اینجا اگر بخواهیم اسم یک نفر را ببریم، او «حاج منصور ارضی» است. یعنی کسی که سبک مختص به خودش را دارد و این سبک به جز تمایز، زیبایی و قدرت و هنرمندی زیادی هم دارد. مثلاً کمیل‌های ایشان، یا دعای مجیر یا عرفۀ ایشان همین الآن هم کاملاً مد نظر ارباب تحقیق است. اما جالب این است که با اینکه تخصص و تبحر و تمرکز حاج منصور بر اموری چون مناجات‌خوانی بود و مداحی ایشان (با همۀ قوت و قدرتش) فقط حاشیه‌ای بر روضه و مناجات ایشان بود، هنرمندی و تبحر شاگردانش بر مداحی متمرکز شد و مناجات برای ایشان حاشیه شد. اگر دقت کنید اکثر شاگردان حاج منصور یا اصلاً بلد نیستند مناجات بخوانند، یا اینکه کاملاً از ایشان تقلید می‌کنند که خیلی لطفی ندارد.

می‌ماند جناب «مهدی سماواتی» که از حلقۀ حاج‌منصوری‌ها نیست و از شاگردان حاج ماشاالله عابدی است. اینکه نه اهل سیاسی‌بازی باشی، نه اهل مصاحبه و رسانه، نه اهل نوحه و ترانه و سبک‌های عامه‌پسند، نه اهل پریدن وسط همۀ میدان‌های اجتماعی و نه شاگرد حاج منصور و فقط و فقط به خاطر هنر خودت و صدایت فراگیر شوی، آن‌هم در امر خطیری چون مناجات (و نه ترانه و سرود)، یعنی واقعاً هنرمندی. «مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه» با قرائت سماواتی، آنقدر زیبا بود و آنقدر خاص بود که نمی‌شد جلوی انتشارش را گرفت. و با همۀ زیبایی کاملاً متمایز و منحصر به فرد. نه تقلید حاج منصور، نه تقلید عرب‌ها، نه رفتن سراغ یک نوآوری که در شأن هنر مناجات‌خوانی و روح سنتی‌اش نباشد، بلکه با یک نوآوریِ کاملا دائر مدار زیبایی‌شناسی و ادب در سبک و موسیقی. چنین بود که دیگر ما مردم عادی هم با «مولای یا مولای»های این مناجات آشنا شدیم.

 

مهدی سماواتی


سه
ساختار موسیقاییِ مناجات مهدی سماواتی مانند بسیاری از دعاخوانی‌ها و موسیقی‌های عرفانی، رمزی و معنوی مشرق‌زمینی و باستانی، با آرامش، ملایمت، خلسه، تمرکز، توجه، تعمق و جملات کوتاه آغاز می‌شود و آرام‌آرام بُعد عاطفی و گرمای لحن و اوج صدا و طولانی‌شدن جملات موسیقایی بیشتر می‌شود.

از موسیقی گذشته، سماواتی هم از کسانی است که در آغاز مناجات خود، دعاهای مخصوص به خود دارد که حالت امضایی هنری دارند. نمی‌دانم چقدر به این چیزها توجه کرده‌اید، در بعضی روحانیان هم این مسئله کم‌وبیش هست. مثلاً آقای قرائتی همیشه سخنانش را با این دعا آغاز می‌کند: «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» که از دعای مکارم اخلاق امام سجاد علیه السلام است. سماواتی هم دو دعای کوتاه مخصوص به خود دارد که همیشه هم با یک لحن و آهنگ آرام می‌خواندشان و به همین خاطر بر شباهتش با «امضای هنری» تأکید کردم. این دو دعا تا حد زیادی به خاطر استفادۀ مکرر سماواتی مشهور و آشنای گوش مردم شده‌اند. یکی انتخابی از دعای ندبه است:

 

«وصل اللهم بیننا و بینه وصلة تؤدی الی مرافقة سلفه»

این را که مرتبط با امام زمان (عج) است عموماً پس از پایان دعای فرج ابتداییِ جلسه می‎خواند.
دیگری که شاید با نام سماواتی بیشتر عجین شده، از ادعیۀ خاص منتسب به حضرت حجت است:

 

«اللهم سرّحنی عن الهموم و الغموم، و وحشة الصدر ، و وسوسة الشیطان»

این هم مشخصاً برای ایجاد آمادگی درونی پیش از شروع مناجات است

چهار

از ویژگی‌های محتوایی سماواتی این است که برخلاف جو عمومی بیشتر از زیارات بر مناجات‌ها متمرکز شده و بیشتر از زیارات و مناجات‌هایی که معمول و معروف‌اند و خواندنشان بین عموم مردم متداول است (عاشورا، حدیث کسا، جوشن، توسل، ندبه و...) بر آندسته از مناجات‌های زیبا و ارزشمندی تمرکز کرده و سعی کرده از غربت درشان بیاورد که کمتر مورد توجه عموم مردم بودند و داشتند فقط به خواص اهل مناجات محدود می‌شدند. مثل «مناجات امیرالمومنین در مسجد کوفه» یا «مناجات منظوم امیرالمومنین» که هر دو برای امام علی (علیه السلام) هستند و حالشان حال شب و سکوت است.

«مناجات امیرالمومنین در مسجد کوفه»

اللهم انی اسئلک الامان. یوم لا ینفع مالٌ و لا بنون، الا من اتی الله بقلب سلیم .
و اسئلک الامان یوم یعض الظالم علی یدیه، یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا...


«مناجات منظوم امیرالمومنین»

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع


البته به این مناجات‎ها مناجات‎های دیگری مثل مناجات التائبین و مناجات شعبانیه (در همین ماه رمضان امسال) را هم باید اضافه کرد.

پنج

داشتم فکر می‌کردم خدا آخوندهای پیرمرد و اهل نفس و اهل باطن _برای ماه رمضان_ را هیچ‌وقت تمام نمی‌کند. همیشه _حداقل_ یکی هست. مخصوصاً در عصر غیبت. چون خدا وسائل هدایت بندگانش را تضمین کرده. لذا همیشه هستند، ولو اندک، ولو دیریاب. یعنی _ تو گویی_ خدا قولش را داده. اما خدا در زمینۀ مسائل زیبایی‌شناسانه چنین قولی نداده. این دیگر به همت خود اهل زمین برمی‌گردد. زین‌رو من آرزو می‌کنم در زمانی زندگی کنم که دست کم یک مناجات‌خوان خوب و حرفه‌ای در جهان وجود داشته باشد. یعنی نه‌تنها اشتباه نخواند، نه‌تنها با توجه به معنای عبارات بخواند، نه‌تنها یکنواخت نخواند، نه‌تنها زیبا بخواند، نه‌تنها بی حاشیه و شاخه‌شاخه شدن و هی حرف زدن وسط دعا بخواند، نه‌تنها با ادب بخواند (و از به‌زور و با دادوفریاد، اشک و ناله گرفتن از مردم اجتناب کند!) بلکه با چشمان بسته بخواند. بله، با چشمان بسته. اینجا «با چشمان بسته خواندن» یک استعاره است. یعنی اولاً انس زیاد فردی با متنِ مناجات (و ترجیحاً حفظ و دانستن معنایش) و ثانیاً برای دل خود خواندن. این هم از تمایزات و دشواری‌های مناجات‌خوانی است. اگر بخواهی فقط یک شومن برای مخاطبانت باشی خیلی جاها جواب می‌دهد، اما اینجا نه. اینجا تا سعی بر ارتباط خالصانه و عاشقانه با مضمون مناجات و خدای مناجات نداشته باشی، مخاطب (مستمع) هم نمی‌تواند با مناجات ارتباط برقرار کند. تفصیلش بماند.

{یک نکتۀ دیگر هم برای پند و اندرز اضافه کنم: ما باید خیلی خوشحال باشیم که در مقطعی زندگی می‌کنیم که خیلی از مناجات‌خوان‌ها و روضه‌خوان‌هایمان جنگ رفته‌اند. این مسئله خیلی مهم و مغفول است. بیچاره نسل‌های بعد. عاشورا خواندن کسی که تجربۀ زیستی‌اش تا حد چنان جنگی است و گنجینۀ رنج‌هایش پر است از کشته‌شدن برادران و دوستانش در آغوشش و مقابل دیدگانش، فرق دارد با عاشورا خواندن مداح جوانی که دشوارترین نگرانیش قبول نشدن در کنکور و بیشترین اندوهش به اندازۀ کافی دیده‌نشدن است.

به قول شاعر:

ما کربلا شنیدیم ما کربلا ندیدیم
سرهای بی‎بدن را بر نیزه ها ندیدیم
وامانده خسته درگیر، سینه زدیم و زنجیر
زنجیرهای خون را بر دست و پا ندیدیم  ... (امیری‎اسفندقه، مرتضی)
   

     }

 

شش
البته که خودتان بهتر می‎توانید مناجات‎های سماواتی را پیدا کنید. من اینجا چندتا برای نمونه می‎گذارم. دوتایش برای رمضان امسال است و سه تا برای رمضان سال‎های خیلی قبل. شاید هفت هشت سال پیش.

  1. مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه _ شب 18 رمضان _ 94
  2. مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه _ شب 26 رمضان
  3. مناجات منظوم حضرت امیر _ شب شب 27 رمضان
  4. زیارت امین الله _ شب 21 رمضان
  5. مناجات شعبانیه _ شب 6رمضان _ 94
  • حسن صنوبری