در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان کودک و نوجوان» ثبت شده است

۰۴
آذر

کتاب داستانی برای آموزش عدالت به کودکان و نوجوانان

http://bayanbox.ir/view/6969768558142986345/%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7.jpg

 

آیا ادبیات حریف ظلم می‌شود؟

سوال را عوض کنم: ادبیات بیشتر حریف ظلم می‌شود یا سیاست؟

من می‌گویم ادبیات. چون سیاستِ عدالت‌محور نهایتا به جنگ مصداق برود. وقتی که آماج همۀ انتقادات و مبارزه‌ها بر یک مصداق باشد پس از شکست آن مصداق دوباره روز از نو و روزی از نوست. ظالم‌های بعدی در لباس‌های نو و متفاوت به میدان می‌آیند و چشمان عادت‌کرده به مصداق پیشین آنان را در نمی‌یابند. اما ادبیات عدالت‌محور جدا از مصداق می‌تواند به جنگ مفهوم برود. مخصوصا در گونه‌هایی مثل ادبیات سمبلیک و ادبیات نمادین مفهوم ظلم معرفی و سیر ظلم بیان می‌شود تا مخاطب بتواند با چشمی عادل ظالم را در هر لباس نو و فریب تازه بشناسد.

کاری که بزرگ‌مردِ جوان‌مردِ ادبیات داستانی ایران یعنی «نادر ابراهیمی» در همین کتاب «سنجاب‌ها» کرده. وقتی این کتاب را خواندم برایش نوشتم: «اگر همه آدم‌ها در کودکی چنین کتاب‌هایی را خوانده بودند اجتماع سالم‌تر و باشکوه‌تری داشتیم». این کتاب را برای کودکان، نوجوانان و خودتان بخرید و بخوانید تا نسل‌های آینده عدالت و ظلم را نه با مصداق‌های متغیر، شعاری، ادعایی و سیاسی، که با مفاهیم و خط‌‌کش‌های واقعی‌شان بشناسند. کسی که به شعور و بینش عدالت برسد به وقتش ظلم را در هر مصداقی تشخیص می‌دهد، با آن مبارزه می‌کند و دیگر نیازی به فرمان درست یا غلط سیاست و رسانه ندارد تا برانگیخته شود.

ندیدم کسی جایی به این اشاره کند: این قصۀ ابراهیمی، دو نسخه جالب دارد. دو روایت متفاوت با دو ساختار، دو نثر، دو نقطه شروع و حتی دو پایان‌بندی متفاوت. یکی برای اهالی فردا (کودکان و نوجوانان) که همین کتاب است که می‌بینید و دیگری برای اهالی دیروز (بزرگ‌سالان) که داستان کوتاهی است با نام «دشنام». دشنام در کتاب خانه ای برای شب منتشر شده و محبوب‌ترین داستان آن اولین کتاب ابراهیمی است. خودش می‌گوید : «دشنام که نوشتن و بازنوشتن آن بیش از دوسال به درازا کشیده بود و حقیقتاً اعصاب و استخوان‌هاى مرا خُرد کرده بود و پوستم را بازنویسی‌هاى ظاهراً پایان‏‌ناپذیر آن کَنده بود و بازهم مرا آنقدر که می‌خواستم قانع نکرده بود، قصه‏‌اى بود که نشست».

ظاهرا اول دشنام نوشته شده و بعد سنجاب‌ها از دل یکی از آن بازنویسی‌ها درآمده. خانه‌ای برای شب سال ۱۳۴۱ منتشر شده و سنجاب‌ها ۱۳۵۳. اولی با نثری قدرت‌مند و باشکوه و آرکائیک و دومی با نثری ساده و روان و نوجوانانه، اما مهم‌ترین تفاوت‌های مفهومی این دو اثر یکی در نماد دشمن ظالم است و یکی در پایان داستان. در اولی نماد ظالم شیر است که حاکم جنگل است، و نخستین مصداقی که به ذهن همه در آن روزگار آمده شاه ایران محمدرضا پهلوی است (خود ابراهیمی هم جایی این را تایید کرده)، اما در دومی نماد ظالم پلنگی زورگوست است که از جای دوری آمده و هربار مزاحم جنگلی می‌شود، نمادی که بیش از شاه مملکت یادآور آمریکا ست (تاکید می‌کنم اثر نمادین می‌تواند مصادیق بسیار دیگری هم داشته باشد. این کتاب هم نفس آرمان عدالت و مبارزه با ظلم را روایت می‌کند) و البته در هردو، قهرمان نمادین سنجاب است {مریم شریفی نسب در مقالۀ نمادشناسی دشنام (نقل به مضمون) می‌گوید سنجاب نه چون پرنده است که ساکن آسمان باشد و آزاد و رها و نه چون خرگوش که خاک‌نشین، سنجاب خانه بر بلندای درخت دارد و بر اوضاع و احوال اشراف و آگاهی دارد اما ناچار باید کنار زمینیان باشد}.

 تفاوت دوم: در دشنام سرانجام داستان تراژدیک، غمگنانه و تاحدی مأیوسانه است. اما در سنجاب‌ها امیدی به تحقق نهایی عدالت و عدالت نهایی وجود دارد، به تناسب مخاطب. در اولی مرثیۀ دیروز خوانده شده و در دومی رویای فردا پرداخته شده. تو گویی نادر ابراهیمی از تفاوت هست‌ها و بایدها سخن می‌گوید و می‌گوید تا امروز چنین بوده ولی فردا باید چنین باشد. چون عدل یک آرمان دیرین ایرانی است.

  • حسن صنوبری
۲۷
تیر

http://bayanbox.ir/view/7064583867371458845/%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D8%AE%D8%AF%D8%A7.jpg

امروز روز دحو الارض است. روزی که بسیار دریاها خشک شدند تا زمین از پای کعبه گسترانیده شود. روزی که ابراهیمِ خلیل‌الله و مسیح کلمة‌الله (علیهما السلام) به زمین پاگذاشتند و روزی که مهدی موعود (سلام الله علیه) در زمین و در کنار کعبه ظهور می‌کند. روزی که هر مسلمان لحظه‌ای از حال منقطع می‌شود و پیش و پس خویش را می‌نگرد. از قلۀ این روز بلند، مبدأ و مقصد تاریخ بشر و آیین یکتاپرستان پیداست. از عصر پیشامحمدی تا عصر پسامهدوی. از کعبه که نقطهٔ آغاز ماجرا بود، از ابراهیم که آغازگر اصلی ماجرا بود، از عیسی که بشارت‌دهندهٔ این خط نورانی بود و از مهدی ( علیه‌السلام ) که تمام‌کنندهٔ آن است.

پس از پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله ) هیچ پیامبری قدر و منزلت حضرت ابراهیم (علی نبینا و‌ آله سلام) را ندارد. ابراهیم یکی از پنج پیامبر اولوالعزم و یگانه پیامبری است که در قرآن کریم به مقام امامتش تصریح شده. پیامبر ما پیروی دین ابراهیم بود و احیاکنندهٔ مسیرش. امام اول ما و پیشوای مذهب ما امیرالمومنین (علیه السلام) استجابت دعای حضرت ابراهیم است: «و جعلنا لهم لسان صدق علیّا». حج ما حج ابراهیمی است. فهم کامل اسلام و دین‌داری موحدانه بی‌عنایت به حضرت ابراهیم، مقامش و ماجراهایش محقق نمی‌شود.

بزرگ‌شدن در فضای برنامه‌ها و مجالس و آموزه‌ها و کلاس‌ها و هیئات مرسوم جامعه عموما ما و فرزندانمان را از توجه به این پیشینه‌ها دور می‌کند. پس چه بهتر که در همان کودکی و نوجوانی نام و نشان این مرد بزرگ در کتاب‌ها و انیمیشن‌ها پیش چشم کودک مسلمان قرار بگیرد، تا کتاب اسلام را از میانه کتاب نه، که از آغاز باز کند.

این کتاب داستان که تصویرش را می‌بینید درمجموع کتاب خوبی است برای کودکان و نوجوانان، با نامی بسیار دوست‌داشتنی، تصویرگری و گرافیک فوق‌العاده و داستان روان، شیرین و قابل فهم برای سنین کم. البته که داستان می‌توانست بهتر و خلاقانه‌تر و عمیق‌تر باشد، ولی تا همینجا هم خوب است به عنوان هدیه‌ای که شما به مناسبت روز میلاد یکی از شگرف‌ترین و بزرگ‌ترین انسان‌های تاریخ بشر و دوست خوب خدا حضرت ابراهیم (علیه السلام) به یک کودک یا نوجوان عزیزتان بدهید.

  • حسن صنوبری
۲۲
تیر

http://bayanbox.ir/view/8859588956215895576/%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84%D9%88%D9%86%D8%A7.jpg

چرا بیشتر کارهایی که درمورد حجاب می‌بینیم مزخرف‌اند؟ شعاری و بی‌نمک‌اند؟ حرص‌درآر و توهین‌به‌شعورِمخاطب‌اند؟ از تصاویری که در سطح شهر و دیوار ادارات و اماکن می‌بینیم، تا کتاب‌ها و کلیپ‌ها. از آن پوستر قدیمی موهن شکلات و مگس تا این بنری که امروز دیدم جلوی خانه هنرمندان زدند و مثلا تا حدی پیش‌رفته‌تر بود (اما برای آن محیط همچنان افتضاح). از شعرهایی که شاعران درب‌وداغانی مثل من می‌گویند تا مستندی که حضرت شهریار بحرانی ساخت (و پارسال در صفحه‌ام مفصلا تنشان را صابون کشیدم).

اما چرا اینطور می‌شود؟

من فکر می‌کنم علت اصلی این است: بیشتر متولیان چنین اموری، بیشتر مسئولان فرهنگی و حتی خود ما فعالان فرهنگی، به کارهایی که می‌کنیم فکر نمی‌کنیم. طبق تقویم و مناسبت، طبق آیین‌نامه و مقررات، طبق دستور و فرمایش، طبق عرف‌های اجتماعی و هنجارهای سنتی، طبق سنتوات گذشته و سنن ماضیه، طبق معمول و طبق معمول و طبق معمول کار خود را انجام می‌دهیم. نه طبق معقول. اگر یاد بگیریم طبق معمول‌هایمان را طبق معقول کنیم، اگر یاد بگیریم ربات نباشیم و انسان باشیم، یعنی فکر کنیم برای انجام هرکاری، یعنی پرسش داشته باشیم قبل از پاسخ، نتیجه خیلی فرق می‌کند. علت شکست‌های ما این است که کارهای خوب و مأموریت‌های الهی را هم با جهالت و لجاجت انجام می‌دهیم. در حالیکه در ذات و صفات و تصمیماتِ خدای خوبی‌آفرین و آمر به معروف، جهالت و لجاجت راه ندارد. حجاب ذاتا نمی‌تواند امر زشت و نامطلوبی باشد؛ چون خدایی که زیبایی و خیر مطلق است آن را از ما خواسته.

دیروز روز حجاب و عفاف بود، چندروز پیش‌ترش هم روز ادبیات کودک و نوجوان. من این دوروز را یک‌کاسه می‌کنم و کتاب لینالونا را به شما معرفی می‌کنم. خانم کلر ژوبرت نویسندۀ فرانسوی به باور من از بهترین داستان‌نویسان و تصویرگران حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان امروز است. او ابتدا مسیحی بوده و داستان مفصلی دارد مسلمان‌شدنش، به ایران‌آمدنش و... تا جایی که یادم هست در مصاحبه‌ای که همسرم چندسال پیش با ایشان داشت گفته‌بودند دشواری‌های بسیاری را برای داشتن حجاب متحمل شده‌اند، به خاطر دید منفی آن زمان مردم فرانسه به مسلمان‌ها.

بااین‌حال لینالونایی که این هنرمند خاص ۵سال پیش نوشت و کشید و در بازار مریض کتاب ایران منتشر کرد، بی‌شک یکی از بهترین کتاب‌ها با موضوع حجاب ویژهٔ مخاطب کودک و نوجوان شد. کتابی که می‌تواند هدیه‌ای جالب برای دخترخانم‌های‌ کودک‌ونوجوان خانواده‌مان باشد. علت ساده است: ژوبرت کتابش را طبق معمول ننوشته. او سعی کرده رها از لجاجت‌ها و جهالت‌های بشری هنگام آفرینش این اثر خود را به مبدأ آفرینش نزدیک کند.

  • حسن صنوبری