آفرین بر نظر پاک خطاپوشت باد!
خطابی با نخبگان هوادار آقای روحانی در انتخابات ۹۶
طبیعتا از امثال من انتظار دارید در چنین شرایطی مطالبی بنویسم از سنخ «پیروز حقیقی ملت ایران است و انقلاب اسلامی است به خاطر مانور قدرتمند دموکراسی» یا «تبریک به طرفداران آقای روحانی» یا «ما به خواسته مردم هرچه باشد احترام میگذاریم» یا «بالاخره آقای روحانی و تیمش محاسنی داشتند که میتوان به پررنگتر شدن آنها و کمرنگتر شدن ضعفها در دولت جدید امیدوار بود» و... ؛ البته که همۀ این گزارهها درست هستند و البته که همواره از سوی امثال ما فقط اعلام شدهاند. رقبای ما در ۸۸ شیرینی پیروزی را بر ما و خودشان و همه مردم تلخ کردند و در سال ۹۲ جز تبریک چیزی از ما نشنیدند.
اما من اینبار میخواهم مطلب دیگری بنویسم، چه اینکه انتخابات ۱۳۹۶ به مراتب با انتخابات سال ۱۳۷۲، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۲ متفاوت است. جبهه وفادار به آرمان انقلاب اسلامی در این سه سال هم به جبهه حریف باخت (یکبار به مرحوم هاشمی، یکبار به آقای خاتمی و یکبار به آقای روحانی) اما این پیروزی روحانی با پیروزی قبلی روحانی تفاوت بسیاری دارد. سال ۹۲ آقای روحانی برای بسیاری از عموم مردم و نیز نخبگان کشور چهرۀ شناختهشدهای نبود. طبیعتا اکثرا نمیدانستند با چه فرد و دولتی طرف هستند. خیلیها با امید و خوشقلبی حداکثری به ایشان رأی دادند و البته که فضای سیاسی به شدت ایشان را همراهی میکرد. هم نخستین پسا۸۸ بودن آن انتخابات؛ هم اتحاد و ائتلاف جریانهای مختلف اصلاحطلب و کارگزاران و کنار رفتن آقای عارف و هم رد صلاحیت دقیقه نودی و غیرقابل پیشبینی آقای هاشمی و جلوهکردن آقای روحانی به عنوان نماینده ایشان. امسال بسیاری از این تنشها کمرنگ شده بود و آقای روحانی دست کم برای نخبگان شناخته شده بود. با همۀ ضعفهایش. به همین خاطر معتقدم این انتخابات را آقای روحانی در سایه حمایت و یا سکوت آگاهانۀ جمعهای بسیاری از نخبگان پیروز شد. اگر این حمایت یا سکوتِ همراه با «چشمپوشی از معایب آشکار» نبود؛ جناب روحانی با اینهمه ضعف آشکار نمیتوانست پیروز این انتخابات شود.
من در این یادداشت کاری به عموم مردم رأیدهنده ندارم که طبیعتا چشم به نخبگان خود دارند و حق هم دارند؛ کاری به کسانی که صراحتا سیاسی رأی میدهند و میگویند ما این سبک زندگی و فرهنگ و تفکر را به دیگر سبکها و فکرها ترجیح میدهیم، ندارم؛ کاری به آن جوانان دانشجوی سال اولی که در خیابان میخواستند مرا طرفدار روحانی کنند ندارم که بندگان خدا هیچ چیزی درمورد گذشته و امروز روحانی نمیدانند و فکر میکنند رأی ۹۶ به روحانی همان رأی ۷۶ به خاتمی است؛ کاری به جماعتی که از تهدید به جنگ روحانی بر خود ترسیدند یا تحت تأثیر قدرت بیان و خطابه روحانی قرار گرفتند ندارم؛ کاری به گروهی که همواره فقط دوست دارند پیروز انتخابات باشند و با مسیر آب حرکت میکنند ندارم؛ من با همان نخبگانی کار دارم که دقیقا میدانستند روحانی چیست و کیست و اتفاقا هم دعوی رأی غیرسیاسی و حقیقتمدارانه دارند، ولی عموما از سر انرژی قدرتمند «لج» از او حمایت کردند یا نهایتا از گفتن معایبش سرباز زدند.
این نخبگان را به دو دسته کلی تقسیم میکنم؛ گروهی آنانند که در سال ۸۸ طرفدار آقایان موسوی و کروبی بودند و گروهی آنانکه در سال ۸۸ مخالف آقایان موسوی و کروبی (و طرفدار آقایان احمدینژاد و رضایی) بودند.
مخالفت گروه نخست در سال ۸۸ با آقای احمدینژاد بیش از همه روی دو موضوع بود ۱.«اقتصاد» ۲.«اخلاق». آنها با ادعای غیرسیاسیبودن رأیشان میگفتند احمدینژاد بلاهای زیادی سر اقتصاد آورد و تورم را بالا برد و... از طرفی از لحاظ اخلاقی هم احمدینژاد سقوط کرده است. هم دروغ میگوید، هم مخالفانش را تحقیر میکند، هم به دیگران تهمت میزند و هم عوامفریبی میکند. بعضی از اینها البته هیچگاه رسما ثابت نشد، مثل موضوع خس و خاشاک که در حقیقت تهمت به احمدینژاد بود، اما در بعضی موارد شاید حق داشتند. امروز در انتخابات ۹۶ مشخص شد ادعای غیرسیاسی و غیر لجبازانهبودن رأی این نخبگان محترم دروغی بیش نبود. روحانی به مراتب بیشتر، بارهاوبارها منتقدانش را تحقیر کرد، دروغ گفت، تهمت ناروا زد و عوامفریبی کرد. در امر اقتصاد روحانی جلوی تورم را گرفت (اینسوی الاکلنگ) و از آن طرف به رکود و بیکاری دامن زد (آنسوی الاکلنگ)، حال آنکه مدعی عامل موهومی به نام برجام بود اما در عمل برجام اثری نکرد و اگر برجام هم نبود با افزایش بیکاری و رکود میشد جلوی تورم را گرفت. روحانی با برجام سرمایههای بسیاری از ایران را خرج کرد و در نهایت چیزی با خود به خانه نیاورد. و اینها را شما دیدید! شما تعطیلی پی در پی تولیدیهای مهم و پرسابقه کشور «ارج» و «آزمایش» و «روغن نباتی قو» و... را با چشم خود دیدید. با گوش خود شنیدید فحشها و تحقیرهای پیاپی روحانی و وزیرانش نسبت به دیگران را. با چشم خود دیدید روحانی ۲۳تیر ۱۳۹۴ در پیش چشم همگان اعلام کرد «در همان روز اجرای توافق، همۀ تحریمها، نه فقط تحریمهای هستهای، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم لغو خواهد شد و نه تعلیق» و در ۱۸اسفند۱۳۹۵ آمد و باز در پیش چشم همگان گفت: «سوال میکنند آیا همه تحریمها پایان گرفته؟ البته که نه! ما فقط در یک جاده و یک بخش تحریمهای هستهای پیش رفتیم، تازه اگر طرف مقابل منصفانه عمل کند، تازه اگر صادقانه عمل کند، تازه اگر به عهدش پایبند باشد...» .
شما با چشم خودتان دیدید روحانی در سال ۹۲ وعدۀ یک میلیون شغل را داد، در سال ۹۶ وقتی قالیباف هم چنین وعدهای داد ابتدا از سوی جهانگیری تحقیر شد که چنین وعدههایی اصلا امکان ندارد، بعد که در مناظره قالیباف به یاد روحانی آورد وعدهاش را روحانی اول قویا تکذیب کرد و گفت میخواهم گناه قالیباف زیاد نشود! بعد که متنش را دید در سایت خودش، خواست فرضیه ابطالپذیرش را تصحیح کند، گفت خب من گفته بودم اگر ده میلیون توریست بیاوریم! در حالیکه این شرط دوم هم تابع وعده نخست است و خودش وعده آقای روحانی و بر عهدۀ ایشان است. با اینحال و برفرض قبول آن سفسطه، تنها چندروز قبل از مناظره بود که معاون گردشگری دولت در سایت دولت اعلام کرده بود «بازدید حدود ۲۰ میلیون گردشگر خارجی از ایران در دولت یازدهم»!!! و خندهدارتر که پس از اینهمه تایید و تکذیب، آقای جهانگیری محبوب شما در مناظرات بعدی آمد و وقیحانه خودش وعده ۹۵۰هزارشغل در سال را داد! کسی که وعده یک میلیون شغل دادن را فریب افکار عمومی میدانست!!!
شما اینها و دهها مورد مشابه اینها را با چشمان خود دیدید، اما از دروغگویی، پوپولیسم، فحاشی و وقاحت روحانی و جهانگیری ناراحت نشدید. شما از افزایش آمار بیکاری مردم ایران و تعطیلی کارخانهها و اوج گرفتن رکود و دزدی و اختلاس و ناکارآمدی ناراحت نشدید. شما دیدید که عزت چگونه به پاسپورت ایرانی بازگشت. دیدید حوادث منا و جده و استانبول و آلمان و سازمان ملل و... و خاکبرسری و حقارت دولت ما در برابر دیگران را و بهتان برنخورد. دیدید حضور جهانگیری در مناظرات یک تقلب و خدعۀ وقیح سیاسی بود. سخنان کرباسچی درمورد مدافعان حرم را شنیدید. شما با اینکه میفهمید این سخن چقدر دروغ و پوپولیستیست، ناراحت نشدید از روحانی وقتی گفت: «اینها اگر بیایند در پیادهروها دیوار میکشند» از تزویر روحانی نرنجیدید وقتی گفت «اینها ۳۸ سال است جز اعدام و زندان چیزی بلد نیستند» در حالیکه دیده بودید ۳۸ سال پیش خود روحانی میگفت «چوبههای دار را در نمازجمعه بر پاکنید تا مایه عبرت مردم شوند» دیده بودید چگونه به شهید چمران حمله میکرد برای قطع حقوق بازنشستگان و حذف ارتشیها، دیده بودید بازپخش سخنرانیاش در حوادث سال ۷۸ را... شما خیلی چیزها را با چشم خود دیدید و فهمیدید ... حالا امروز مشخص شد سال هشتاد و هشت دروغ گفتید که گفتید به خاطر اخلاق و اقتصاد. شما نه معلم و پاسدار اخلاق بودید نه دلسوز و نگران اقتصاد و وضع معیشت مردم محروم. شما کاملا سیاسی و از سر لجبازی به احمدینژاد فحش میدادید. اقبالتان به سمت روحانی هم اقبال به سوی یک معلم اخلاق یا منجی اقتصاد نبود. شما در مناظرههای سال ۸۸ تحقیر شدید. تحقیر شدید که میدیدید قهرمانانتان در مقابل احمدینژاد حرفی برای گفتن ندارند و به لرزش و عصبانیت میافتند. دلتان میخواست انتقام بگیرید. دلتان میخواست یک احمدینژاد برای خود داشته باشید. یک احمدینژاد که که با قدرت بیان بالا بیاید در میدان و رقیبان را یکییکی تحقیر کند و به جریان انقلابی زخم بزند. حالآنکه اقبال انقلابیها در 84 به احمدینژاد بر چنین مبنایی نبود، انقلابیها به خاطرکارآمدی، عدالتطلبی، سادهزیستی و بازگشت به گفتمان انقلاب سراغ احمدینژاد رفتند. چه اینکه در 84 مناظرات به این شکل اصلا وجود نداشت. آنچیزی که ما در مناظرههای 88 دیدیم از احمدینژاد، پیش از آن نمیدانستیم. اما شما مشخصا به خاطر انتقام و لجبازی چنین فردی را -که فقط نقاط منفی احمدینژاد را دارد- بر کشور و سرنوشت خود و دیگران مسلط کردید. فلذا در همه بلایایی که در طی این چهارسال بر سر ایران و ایرانی آمد و بلایایی که در طی چهارسال آینده بر سر ایران و اسلام خواهد آمد شریک هستید. مولایم علی (ع) فرمود:
« الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَا بِه»
(کسی که به فعل گروهی راضی باشد، انگار جزو آنان است؛ و در کل هر اهل باطلی دو گناه دارد: 1. گناه عمل به باطل . 2. گناه رضایت به باطل )
و فرمود:
«الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الرَّاضِی بِهِ وَ الْمُعِینُ عَلَیْهِ شُرَکَاءُ ثَلَاثَة»
(ستمگر و کسی که از او راضیست و کسی که به او کمک میکنند شریکهای سهگانه در ظلم هستند)
و البته که اگر نکبتی (چه در دنیا و چه در آخرت) قرار باشد گردن این گردنکشان را بگیرد، یقۀ تمیز شما را هم فراموش نخواهد کرد. در این باب شما را به خوانش روایت پرسش پاسخی از حضرت رضا (علیه السلام) درباب عذاب قوم نوح دعوت میکنم. یک از اصحاب امام هشتم چنین روایتمیکند:
«قُلْتُ لَهُ لِأَیِ عِلَّةٍ أَغْرَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّنْیَا کُلَّهَا فِی زَمَنِ نُوحٍ (ع) وَ فِیهِمُ الْأَطْفَالُ وَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ ؟
فَقَالَ مَا کَانَ فِیهِمُ الْأَطْفَالُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِینَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیُهْلِکَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ
وَ أَمَّا الْبَاقُونَ مِنْ قَوْمِ نُوحٍ (ع) فَأُغْرِقُوا لِتَکْذِیبِهِمْ لِنَبِیِّ اللَّهِ نُوحٍ (ع) وَ سَائِرُهُمْ أُغْرِقُوا بِرِضَاهُمْ بِتَکْذِیبِ الْمُکَذِّبِینَ
وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِیَ بِهِ کَانَ کَمَنْ شَهِدَهُ وَ أَتَاهُ.»
(از امام رضا پرسیدم: برای چه خداوند همه اهل دنیا را در زمان نوح غرق کرد، در حالیکه در بین ایشان کودکان و بیگناهان بودند؟
امام رضا فرمودند: در بین ایشان کودکان نبودند. چون خداوند مردان و زنان قوم نوح را نزدیک به چهل سال عقیم کرده بود، وقتی نسلشان منقطع شد و کودکی بینشنان نبود غرقشان کرد. و خدا هرگز بیگناهان را عذاب نمیکند
و اما آنانکه از قوم نوح غرق شدند دو گروه بودند، گروهی چون نوح را تکذیب کردند غرق شدند و دیگر گروهی که چون به فعل گروه اول راضی بودند غرق شدند
و اگر کسی از انجام عملی دور باشد، اما در دل به آن رضایت بدهد، مثل کسی است که به آن عمل نزدیک بوده و آن را انجام داده است)
و اما گروهی دیگر از نخبگان حامی روحانی و یا سکوتکننده در برابر ستمها و نارواهایش، کسانی هستند که سال ۸۸ مخالف جریان اصلاحات بودند. اما در برابر مانورهای رسانهای و خیابانی جنبش سبز (پیش و پس از انتخابات) در درون خود تحقیر و منفعل شدند. فحش شنیدند و شنیدن فحشها برایشان گران بود. چه اینکه از ابتدا هم گرهخوردگی این جماعت با جریان انقلاب صرفا یک گرهخوردگی سیاسی، احساسی و رونمایی بود، نه اعتقادی و دینی و ریشهدار. گروهی در همان ایام خود را باختند، گروهی پس از ۸۸ و گروهی پس از ۹۲. این جماعت اگر اینبار سکوت کردند یا از روحانی حمایت کردند فقط به خاطر این بود که میخواستند جزو «فحشخورها» نباشند و جزو «برندهها» باشند. چون رسانهها و دانشگاهها (از دیرباز) و اعتبار و ثروت و قدرت دولت (از چهارسال پیش) کامل در دستان اصلاحاتچیهاست. دنیا این طرف است و اینها گدایانش. لذا این گروه آنقدر حقیرند که حتی ارزش مورد خطاب قرار گرفتنم را ندارند و چون گروه قبلی با ایشان سخن نخواهم گفت.
خوشا به حال شهید چمران، خوشا به حال شهید همدانی، خوشا به حال دایی حسنم ... خوشا به حال همه شهیدانی که امروز در کنار ما نیستند و روزهای دشوار ایران و اسلام را نمیبینند.
یاعلیمدد.
متشکر از نگارش این مطلب