در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

دو اشاره پیروی یادداشت قبلی درباب «مسئولیت»

 

یکم: چرا و چگونه روحانی مسئول اصلی اتفاقات اخیر است؟

شاید یک‌چیزهایی را باید مرور کنیم تا از گیجی دربیاییم. ماجرای اخیر چند نکته و مرحله داشت که همه تمرکزها فقط روی یکی از آن‌ها بود. یعنی مرحله «تصمیم به حذف یارانه بنزین» و بازگشت دوباره به «سهمیه‌بندی بنزین». امری که اتفاقا عقلایی‌ترین و منطقی‌ترین بخش این ماجرا بود و اصلا چیز عجیبی نبود. چون قبلا هم انجام شده بود و هیچ اعتراضی هم در پی نداشت. ضروری هم بود و حتی ضروری‌تر از قبل. چون با بی‌ارزش‌شدن پول ملی در یکی دوسال اخیر،حجم گسترده‌ای از بنزین کشورمان به بیرون قاچاق می‌شد و یعنی سرمایه‌های کشورمان مفت‌مفت به تاراج بیگانگان و کشورهای همسایه‌می‌رفت.

اما پس از این نکته اولی، چند نکته دیگر که سزاوار است بیشتر رویشان تمرکز کنیم، به ترتیب قابل دفاع‌بودن به شرح زیر است:

نکته دوم: خود قیمت‌گذاری جدید که می‌تواند قابل بحث باشد و در میان کارشناسان اقتصادی هم مدافعان و مخالفان زیادی دارد.

نکته سوم: چگونگی انجام کار، که با توجه به پیشینه آن و وجود تجربه قبلی هیچ دفاعی نمی‌توان از آن داشت. طبیعتا وقتی تجربه کاری در کشور وجود دارد مسئول جدید نمی‌تواند بگوید نمی‌توانستم چیزی را پیش‌بینی کنم. این مسئله هم تدبیرها و تمهیدات فراوانی در حوزه‌های گوناگون می‌طلبیده که هیچ‌کدام رعایت نشده، از احترام قائل شدن برای شعور مردم و آگاه‌سازی پیشینی در رسانه‌ها تا تمهیدات امنیتی و دفاعی درمورد پمپ‌بنزین‌ها تا انتخاب شب عید برای گرانی!

نکته چهارم: نفس اینکه چرا باید این سهمیه‌بندی دوباره انجام شود؟ آن‌‌هم وقتی این کار با همه دشواری‌هایش قبلا در زمان آقای احمدی‌نژاد انجام شده بود و برخلاف این‌بار تمهیدات و تدبیرها هم رعایت شده بود. چرا روحانی یک‌تجربه هشت‌ساله موفق (از 1386 تا 1394) را به‌خاطر لج و لج‌بازی (اگر نگوییم خیانت به کشور و سرمایه‌هایش) لغو کرد که حالا در شرایط بحرانی و بعد از خالی‌کردن خزانه کشور مجبور شود برود سراغش؟

نکته پنجم: نفس اینکه چرا باید وضعیت اقتصاد کشور به چنین شرایطی که در اوج دوران بحران اقتصادی و در شدیدترین وضع گرانی و ناتوانی اقتصادی خانوارهای ایرانی دوباره بنزین گران شود؟

 

این «تصمیم سران قوا» که مدام می‌گویند و همچنین حمایت رهبری و همچنین حمایت بسیاری از کارشناسان اقتصادی فقط مربوط به بخش اول است که در این چهار بخش اخیر نیست. نهایتا بتوانیم نظر دو قوه دیگر را به جز نکته اول در نکته دوم هم بدانیم. اما در سه نکته بعدی که اتفاقا هیچکدامشان اصلا و ابدا قابل دفاع نیستند و مسبب اصلی فاجعه اخیر هستند، تمام مسئولیت، تاکید می‌کنم تمام مسئولیت متوجه شخص آقای روحانی و دولت متبوع ایشان است. مجلس هم البته تا آنجا که با حمایت‌ها یا تغافل‌هایش به نکته چهارم و پنجم کمک کرده مسئول و مقصر است.

 

اینجا اگر یک کشور انقلابی واقعی بود، به خاطر این همه فاجعه که رخ داد، به خاطر اینهمه خون که از طرفین درگیری و طرف‌های بیرون از درگیری ریخته شده، خیلی‌ها باید اعدام می‌شدند. منظورم به آن جمع مزدور عربستان و سلطنت‌طلب‌ها و... یا افراد زندانی‌شده نیست. منظورم آن «اشرار»ی هستند که هرروز با انبوهی محافظ و بادیگارد از سر میز صبحانه در خانه به سر میز ناهار در محل کار می‌روند!

 

دوم: جز مسئولان فاسد و جز اشرار و بیگانگان چه کسانی مسئول اتفاقات اخیرند؟

می‌دانم سوال دشواری پرسیدم. اگر منصف باشیم یک‌جورهایی همه‌مان در همه مشکلات تقصیرات و مسئولیاتی داریم. ولی خب کم و زیاد دارد. اما طی بحث‌های فراوانی که با افراد مختلف و نگاه‌های متفاوت داشتم بحثم با دو نفر باعث شد بیشتر به این پرسش فکرکنم. این دو نفر خیلی شبیه به هم فکرمی‌کردند و زندگی می‌کنند. هردو از اقشار کم درآمد جامعه هستند (یعنی در شرایط اخیر به‌شدت آسیب دیدند). هیچکدامشان تاکنون با سلبریتی‌های حامی آقای روحانی سلفی یادگاری نگرفتند.  هیچکدامشان سهام بالایی در شرکت‌های خصولتی وابسته به وزرای دولت نداشتند. هیچ‌کدامشان در مهمانی‌های باشکوه مرحوم هاشمی رفسنجانی جزو مدعوین نبودند. هردو هرروز برنامه‌های سیاسی ماهواره را دنبال می‌کنند و هردو به من تذکر دادند اگر می‌خواهم بفهمم در پشت پرده چه خبر است باید برنامه‌های ماهواره را ببینیم. هردو کلیت نظام را مقصر وضع موجود می‌دانستند و هردو میگفتند تنها راه حل مشکل نابودی رژیم جمهوری اسلامی است. این‌ها هیچ‌کدامشان نفوذی سعودی و مجاهدین خلق و سلطنت‌طلب‌ها نبودند (حداقل درمورد یکیشان مطمئنم!). هیچ‌کدامشان هم دروغگو نبودند. کلا آدم‌های بدی هم نبودند به نظر من. در انتهای بحث با هرکدامشان، ازشان پرسیدم به چه کسی رای دادی؟ اصلا رای دادی؟ فکرمی‌کنید پاسخ چه بود؟ «بله رای دادم. به روحانی رای دادم». حتما می‌توانید ادامه بحثمان را حدس بزنید. بحثی که فقط یک نتیجه داشت : «من هیچ مسئولیت و تقصیری ندارم. اشتباه من هم تقصیر خودشونه!».

مسئولین که همه مسئولند به نحوی، اما حقیقتش را بخواهید بعد از دولت و مجلس، مهم‌ترین مسئولان وضع اخیر، کسانی هستند که به این دولت و مجلس رای دادند. من نمی‌گویم حق نداشتند رای بدهند یا الآن حق ندارند اعتراض کنند. اما در شرایط کنونی اول از همه باید مسئولیت خودشان را در بلایایی که بر سر کشورمان آمده بپذیرند بعد اگر وقتی ماند و رویشان شد حرف جدیدی بزنند. چون حقوق در برابر وظایف است و نمی‌شود تو از حقوقی بهره‌مند باشی و وظایفش را به دیگری محول کنی!

انسانی که دچار بیماری جبراندیشی‌است، در همه مصائب خودش را مبرا می‌داند و نمی‌خواهد مسئولیت هیچ‌کدام از افتضاحات خودش را بپذیرد. همیشه یک دیگری باید باشد که این مسئولیت‌ها بیفتد گردن او. یک‌روز این دیگری می‌شود: خدا، تقدیر، تاریخ، روزگار، شانس، بخت، اوضاع ستارگان و... یک‌روز هم برای ایشان می‌شود: جمهوری اسلامی!

در این‌باب همه را به مطالعه رمان «بی‌کتابی»عزیز فرامی‌خوانم!

 

 

نظرات  (۶)

  • آبجی خانوم (فاطمه ...)
  • نمیدونم چی بهش میگن . آمپاس! هنگ کردن! لای منگنه گیر کردن! یا هر چیز دیگه که اسمشه فقط میدونم وضعیت بدیه که توش گیر کردیم. 

    پاسخ:
    گرفتاری، بحران، مرحله، امتحان، بلا... باید دید از چه منظری داریم نگاه می‌کنیم!
  • ضربان قلم
  • شدیدا معتقدم در تمام تاریخ دولتهای بعد از انقلاب دولت این آقا مدال بی حرمتی به مردم و شعور مردم رو می گیره. مال الان هم نیست از سال اولش تا الان همینطور بی توجهی و تحقیر کرد و دوستان اصولگرا فقط به رقص و مقص حساسیت نشان دادند. 

    امیدوارم همه اون کسانی که به وعده های خوشرنگ آغازین دولت دل بسته بودند و رای دادند به او, که من در این مورد تا حدی به رای دادنشان حق می دادم, با اینکه هرگز به اصلاحطلبی رای ندادم, حواسشان باشد.

    پاسخ:
    دقیقا
    و متاسفانه حواسشان نیست

    توی این دولت بلایی سرمون اومد که دیگه نه دلمون میخواد اخبار گوش بدیم اصلاا از دیدن ریس جمهور مملکت حالمون بد میشه  به جایی رسیدیم که اگه تلوزیون داره نشونش میده سریع شبکه رو عوض کنیم خیلیااا رو دیدم که این حالت دارن این تنفر  چیزی فراتر از سلیقه جناحیه و مایه تاسفه که  ریس جمهور مملکت اسلامی ذره ای حرفش و رفتارش بین مردمش حتی بین اونایی که انتخابش کردن اعتبار نداشته باشه 

    پاسخ:
    متاسفانه میفهمم چی میگید
    عموما صدای بزرگوار که میاد می‌زنم شبکه مستند

    تقصیر روحانی که دقیقا هست و مستقیما. ولی همه کسانی که بش رای دادند هم ( البته در مردم و نه نخبگان نخرگان به نظرم بیشتر همون مخالفان و حتی معاندان بودند )  ولی هز مردم نه. همه مثل این دو نفر نیستند و اینطور نیست که بیشترشون مخالف جمهوری اسلامی باشند. خیلی از روستایی ها که رای های هماهنگ دارند چون خودشون نمی شناسند به یک نفر اعتماد می کنند. حالا اون هم تحت تاثیر تبلیغات

    بعضی هم البته از سر جهالت. یا بعضیها هم به خاطر خواسته های منطقی یا غیر منطقی

    همینطور اقلیتهای قومی و مذهبی همیشه با اصلاحات بیشتر موافقند اگرچه ماهواره هم نبینند و با نظام هم مشکلی نداشته باشند. 

     

     

    و یک سوال جسارتا :) یعنی تو اقوام و نزدیکان شما هیچ کس به روحانی رای نداده؟! :)

    پاسخ:
    سطر اولتان گمانم کمی بدتایپ شده


    چرا رای دادند در میان اقوام و دوستان من هم. و من نگفتم هرکس به روحانی رای داده الان باید کشته بشه! عرض کردم کسی که به روحانی رای داده آن‌هم دو دور، همچنین به فهرست امید در مجلس، الآن حق ندارد طلبکار باشد، بلکه الآن وظیفه دارد مسئولیت رای خودش را بپذیرد

    البته مردم.نه نخبگان. نخبگان به نظرم همان مخالفان و حتی معاندان جمهوری اسلامی بودند. ولی مردم نه

    این اون خطیه که بد تایپ شده

     

     

    با توضیحتون یکبار دیگه یادداشتتون رو خوندم و بله درست می گید. البته من فقط یک جمله منظورم بود. که الان قبول دارم. مخصوصا بند آخر رو کاملا قبول دارم

    پاسخ:
    ممنون از اصلاح و توجه و نظرتون


    (پ ن: درباب آن فرمایش خصوصی هم مجبورم همینجا عرض کنم: یک‌وقت یک نفر می‌زند با آجر سر ما را می‌شکند، بعد شرمنده می‌شود و سرش را می‌اندازد پایین؛ بله، اینجا می‌شود گذشت و باب گفتگو را باز کرد. اما الآن در شرایطی هستیم که طرف بعد از شکستن سر م آمده می‌گوید «چرا آجر مرا خونی کردی؟! باید بزنم حالا کمرت را هم بشکنم»  چنین آدمی خودش باب گفتگو را بسته. یا بابی از گفتگو را باز کرده که ما دیگر قادر به ادامه‌اش نیستیم! )

    این وسط به نظر من نباید از مصلاحت اندیشی خانمان شور و کشور نابود کن شورای نگهبان هم غافل بشیم. 

     

    من بعضی وقتها که عملکرد امثال روحانی و جهانگیری و محمود صادقی و پروانه سلحشوی و باقی اشرار رو که میبینم این سوال تو ذهنم شکل میگیره که شورای نگهبان دقیقا چه کاره ست

    پاسخ:
    شما درست می‌فرمایید. ولی از آنجا که شورای نگهبان موظف به انجام وظیفه قانونی است باید به ایشان حق بدهیم.
    یک مثال عرض کنم، من می‌دانم آقای الف آدم نامرد و بی‌شرفی است. حالا ایشان آمده از من مثلا وام بگیرد، من طبق مقررات بانک باید از ایشان فتوکپی کارت و ملی و شناسنامه + دو قطعه عکس + اطلاعات مربوط به ضامن + 4فرم امضاشده برای تعهدات و اطلاعات را بگیرم و به ایشان مثلا یک میلیون تومان وام ببدهم. وقتی ایشان همۀ این موارد را آورده من دیگر مجاز نیستم به خاطر نامرد بودن ایشان (چه بدانم چه ندانم) وام را از ایشان دریغ کنم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">