در ادامهٔ یادداشت پیشین با موضوع صحرا
«جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند»
بسمالله. محرم غریبانهٔ ما آغاز شد. غریبانهترین محرم تمام عمرم. البته محرمهای غریبانهٔ دیگری هم این سرزمین به خود دیده. محرم شبهای موشکباران با ترس از حمله هوایی بعثیها را پدرومادرهای نسل من یادشان است. غریبانهترش محرمهای زمان پهلوی اول بوده. وقتی پدربزرگها و مادربزرگهایمان مجبور بودند قبل از نماز صبح، آنهم با گذاشتن کشیک مخفیانه روضه بگیرند و آرام گریهکنند. «دهانت را میبویند...». میدانم یکی از پدربزرگهایم حتی پس از هلاکت رضاخان و آزادشدن سوگواری بر امام حسین (سلام الله علیه)، حتی وقتی خودشان هیئت بزرگی در یکی از مناطق قدیمی تهران راهاندازی میکنند، باز آن مجلسهای کوچک خانگی هفتهشتنفره را با رفقایش ادامه میدهد. گمانم چارشنبهعصرها چندتا پیرمرد، هربار خانهٔ یکی جمع میشدند، عدسیای بارمیگذاشتند و هردفعه نوبت یکی بوده تا برای دیگران روضه بخواند و با هم گریه کنند. من حس میکنم میشد این محرومیت حتمی امروز، به این غربت غیرحتمی ختم نشود.
احساسم در این غربت همه بهنوعی مقصریم، چون بیش از انجام تکلیف دنبال رفع تکلیف بودیم. از ستاد کرونایش، تا مداحان و هیئتدارانش تا ما شیعیان معمولی.
گمانم بیست روز مانده بود به محرم که آن یادداشت را نوشتم، قبلش هم با چندنفر مطرح کردم، آنموقع میشد برنامهریزی کرد. اما دوروز مانده به محرم که ستاد مبارزه با کرونا حرفش را در مخالفت با فضای بسته «واضحتر»کرد و انبوهی هیئت را در شوک فرو برد، نه. الآن شاید فقط بشود فکری برای تاسوعا و عاشورا کرد. چه با آن ایدهٔ صحرا که من آنجا توضیح دادم چه ایدههای دیگر. پدران و پیشینیان ما هزارسال در سختترین شرایط عشق را سوگواری نکردند که حال ما در زمان قدرت و حکومت شیعیان و دوستداران خاندان پیامبر اینقدر منفعلانه و بیفکرانه عزای آسمانوزمین را برگزار کنیم.
این حرکت جناب محمود کریمی که همه استوری کردید خیلی خوب است، دم ایشان گرم که همیشه به خط میزند و خط میدهد به دیگران، ولی واقعا کافی نیست. فقط بحث اندوه نیست، بحث شکوه هم هست. فقط سوگ شخصی نیست، اعلان جهانی هم هست محرم. عزاداری آمریکاییها برای «جورج فلوید» وسط همین کرونا و با آنهمه سرکوب نظامی و رسانهای بهمراتب باشکوهتر از عزاداری امسال ما بر سیدالشهدا بود. واقعا دنبال چه هستیم؟ تکلیف، یا رفع تکلیف؟ عشق، یا آسودگی؟
ذیل آن مطلب دوستانی نقدهایی نوشتند، بعضی را پاسخ نوشتم و بعضی را نه، ترسیدم به جدل بیفتیم، الآن خلاصه میگویم: بعضی گفتند صحرا مار و مور و... دارد و از این حرفها، همانجا گفتم ما تجربه اربعین و راهیان نور داریم، الآن هم میگویم: خب قرار نیست همه بروند صحرا. صحرا مرد صحرا میخواهد و زن صحرا. غرض این نیست که نوعی سوگواری داشته باشیم، قرار برگزاری باشکوه عزای سیدالشهداست، یعنی همان وجه دوم. بهقدر کفایت باید بروند و میروند همواره. مگر راهپیمایی اربعین را همه میرفتند؟ جدا از اینکه اینهمه فستیوال هنری در صحرا برگزار شده توسط اروپاییهای از من و شما به مراتب نازواَدادارتر!
بعضی گفتند بالکل تجمع باعث گسترش کروناست، آنجا از ویژگیهای محیطی صحرا گفتم و اینجا هم میگویم: اصراری بر صحرا ندارم، ولی اصرار دارم که با همهٔ محدودیتهایی که ستاد کرونا میگوید هم میشود برنامه باشکوه برگزار کرد، بهشرطی که دنبال تکلیف باشیم نه رفع تکلیف! به شرطی که بفهمیم اقامهٔ عزای حسین بن علی، مایهٔ حیات بشر است، که بشر بیمناسک زودتر از بشر بیماسک خواهد مرد! البته من تمام بیانیهها را خواندم و صحرا شامل هیچ کدام از آن محدودیتها نمیشد.
دوستانی هم گفتند خب همین کوچه و خیابانهای خودمان را فرش میکنیم. اینجا عرض میکنم: آیا شما از تکتک ساکنان خانههای هر خیابان میتوانید رضایت بگیرید؟ که علاقه داشته باشند به شنیدن؟ که سردرد نداشته باشند؟ که وقت خوابشان نباشد؟ که بیماردار نباشند؟ یک نفر هم ناراضی باشد شما حرام را قاطی عزای امام حسین کردهاید. روضه هم که دسته نیست بگوید و بگذرد. نیمهشعبان خود من مذهبی و جوان و پرحوصله واقعا کلافه و ناراضی شدم از صدای مداوم باندهای همسایگان انجمنحجتیهای. دیگر چه رسد به غیرمذهبیِ کمحوصلهٔ مسنش. بگذریم اگر مداح بودم کاروانی راه میانداختم و راهی صحرا میشدم، به یاد صحرای کربلا؛ اما وقتی فقط یک وبلاگنویسم تنها میتوانم تصورش کنم. البته خوشحالم که میبینم کموبیش ایدههای مشابه صحرا هم دارد اجرا میشود. مثل استادیوم و تجمع ماشینها و... . اما هنوز دلم پر است از اینهمه غربت. این یادداشت این صحرانویسی نوشته شد که تذکری باشد برای خودم و دوستانم. چه اینکه باور دارم آنچه امسال دچارش شدیم، فقط یک «وضعیت» نیست، بلکه یک «محرومیت» است. باوردارم قطعا دلیلش در رفتارهای عمومی همهٔ ماست. زینرو در شرایط محرومیت باز اگر با غفلت و جهالت و تنبلی پیش برویم، نهتنها امید گشایشی نمیماند که بیم محرومیتهای بیشتر نیز در میان میآید. از هرکسی به اندازه آنچه میداند امتحان میگیرند. بدیهیست که شیعه (و مدعی عناوینی چون شیعه و محب) باید بهای فهمش را بپردازد.
پناه بر خدای مهربان و پناه بر رحمت واسعهٔ خدا.