در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

http://bayanbox.ir/view/235745738328134564/mohammadreza-shajarian.jpg

 

۱. با آوازهای هنرمندانه و کم‌نظیرش، قدرت و ظرفیت بالای «شعر ایرانی» و به خصوص «غزل فارسی» را به رخ کشید.

۲. با هر آهنگسازی کار نکرد، سعی کرد با بهترین‌های موسیقی ایران همکاری کند، بیشتر از همه زنده‌یادان پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی و بعد آهنگسازانی چون فرامرز پایور، حسین علیزاده، داریوش پیر نیاکان و مجید درخشانی.

۳. هر شعری را هم نمی‌خواند، بیشتر از گذشتگان می‌خواند، آن‌هم اکثرا سعدی و حافظ و باباطاهر و‌ از معاصران آن‌مقداری که خواند بیشتر از همه هوشنگ ابتهاج بود، بعد شاعرانی مثل مهدی اخوان ثالث، محمدرضا شفیعی کدکنی، رهی معیری و فریدون مشیری و تک و توکی هم از سیاوش کسرایی، سهراب سپهری و علی معلم دامغانی. برای نوآوری خیلی ریسک نمی‌کرد اما خب نتیجه هم هیچ‌وقت بد نمی‌شد.

۴. در حوزۀ آموزش هم فعال بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد؛ خیلی از خواننده‌های نسل‌های بعد از شاگردان او بودند: علی جهاندار، مظفر شفیعی، سیدحسام الدین سراج، محسن کرامتی، قاسم رفعتی، ایرج بسطامی و....

۵. در دوران قدرت‌گرفتن دوبارۀ موسیقی پاپ، سنگر آبرومندی برای موسیقی سنتی بود.

۶. به‌نظر بنده در آلبوم‌هایی مثل «نوا»، «عشق داند»، «سر عشق»، «دستان»، «سپیده»، «پیام نسیم»، «زمستان است» نمونه‌های قدرتمند و بی‌نظیری از آواز ایرانی را ارائه کرد.

۷. در آلبوم‌هایی مثل «بر آستان جانان»، «یاد ایام»، «دلشدگان»، «شب سکوت کویر»، «قاصدک» و «بی‌تو به سر نمی‌شود» نیز تعدادی از بهترین تصنیف‌های روزگار خود را خواند.

۸. در آلبوم‌های «چاووش» در کنار شهرام ناظری صدای مظلومیت و انقلاب مردم مسلمان ایران شد، چنانچه با ربنا و چند کار دیگر عهد جوانی صدای معنویت این مردم.

 

محمد رضا شجریان چه بخواهیم چه نخواهیم از بزرگان موسیقی ایرانی بوده و هست و خواهد بود و کارنامه‌اش به خاطر سه مولفه «استعداد»، «تلاش» و «هوشمندی و ذکاوت» سرانجام در داوری هنری نمره بسیار بالایی می‌گیرد. او فقط یک خواننده نبود که استعداد و قدرت خداداد آواز داشته باشد، بلکه دانش و هوش موسیقایی گسترده‌ای داشت. ویژگی دیگری هم که او را از هم‌نسلانش متمایز می‌کرد این بود که در کنار هنرمندبودن، یک «مدیر هنری» هم بود.

همۀ آنچه گفتم _با اتکا به آشنایی‌ام از دوران نوجوانی با آثار او_ فقط در محدودۀ «داوری هنری» بود. دو داوری دیگر هم در کار است. یکی «داوری سیاسی و اعتقادی» است که دیگر دوست ندارم بنویسمش. و دیگری «داوری اخلاقی و انسانی» است که آن را هم دوست ندارم بنویسم، ولی حداقل باید اشاره‌ای کنم. چون تاثیر یک هنرمند بر جامعه و جهان فقط در حوزه آثار هنری‌اش نیست بلکه در حوزه رفتار و کردارهای پشت صحنه اجرا هم هست.

شاید بعضی رفتارها تاثیر چندانی ندارند، اما بعضی هم تاثیر فراوانی دارند. شجریان جدا از هنرش با رفتارش تاثیر بسیاری بر هم‌صنف‌های خودش و جامعه موسیقی ایران گذاشت. آنقدر این رفتارها زیادند و متاسفانه تلخ که شگفت‌زده می‌شویم چرا نمی‌شنیدیمشان و نمی‌شنویمشان، مسئله‌ای که بازمی‌گردد به همان توان مدیریتی، ذکاوت و فهم رسانه‌ای بالای شجریان. از اتفاق مالی که برای «علی آبچوری» (قوشمه نواز آلبوم شب سکوت کویر) افتاد، تا موضوع سرقت تصنیف یاد ایامی از «حاج قربان سلیمانی»، تا سرکارگذاشتن و ضبط پنهانی ردیف استادش «عبدالله خان دوامی»، تا بازی‌هایی که سر شاگرد مظلوم و جوانش ایرج بسطامی درآورد، تا سرقت نوار آلبوم بیداد از محمدرضا لطفی، تا اختلافات شدیدی که با پرویز مشکاتیان داشت، تا بلاهایی که سر علیرضا افتخاری آورد و... این‌ها چیزهایی است که در تاریخ هنر و موسیقی کشور باید ثبت شود. نمی‌گویم لزوما ثبت می‌شود و می‌ماند، چون رسانه می‌تواند تاریخ را تحریف کند. اما وقتی می‌خواهیم حیات هنری یک هنرمند را داوری کنیم، مخصوصا کسی که رسانه‌ها با یکدیگر مسابقه تقدس‌سازی از او گذاشته‌اند، باید از منظر انسانی و اخلاقی نیز او را داوری کنیم و بپرسیم چه رفتاری با دیگر انسان‌ها داشته و چه تاثیری بر سرنوشتشان گذاشته است. اکثر افرادی که گفتم و نگفتم و استاد شجریان بیدادگرانه با آنان برخورد کرده نیز درگذشته‌اند و البته برای هیچکدامشان تجمعی مقابل بیمارستان برگزار نشد و تسلیت مرگشان این‌مقدار شأنیت‌آور نبود (حتی برای کسانی که در واقعیت زندگی خود حوصله نداشته‌اند پنج تا آواز کامل هم از شجریان گوش کنند).

البته که ما برای او و برای خودمان که از او هم بی‌هنرتریم هم گناه‌کارتر، طلب آمرزش می‌کنیم از خدای بزرگ و او را همواره به خاطر موسیقی درخشان و خدماتش به فرهنگ ایرانی دوست خواهیم داشت. چه اینکه او رفته است و ما را با آوازهایش و خود را با اعمالش تنها گذاشته است.

حسن صنوبری

 


پ‌ن: نظرات دیگران پای این مطلب در اینستاگرام

پ‌ن2: در تکلمه این یادداشت، یک یادداشت کوتاه و البته طرح یک نظرسنجی را در این صفحه نوشتم.

نظرات  (۵)

یاد «اسحاق نیوتن» افتادم. اعجوبه دانش بشری. کلن علم به قبل و بعد ایشون تقسیم میشه!

منتها خودش آدم بسیار مزخرفی بوده. یعنی فی‌الواقع عجیب لجن بوده! خصوصن در سرکوب رقبا و ...

پاسخ:
چی بگم والا...
  • بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
  • سلام و رحمت‌الله

    بابت مطالب وزینی که منتشر می‌کنید، متشکرم.

    تمایلی به نظر دادن در وبلاگ‌ها نداشتم/ ندارم. آدمِ نقد کردن نوشته‌های دیگران هم نیستم. این، شاید اولین نظر عمومی بنده در سراسر وبلاگ باشه. چون مواردی درباره‌ی فردی که قدرت دفاع نداره، عمومی نوشتید، عمومی می‌نویسم :)

    توضیح دیگه‌ای هم بدم که تا به‌حال اثری از آقای شجریان نشنیده‌ام (مگر آن‌که توسط دیگران پخش شده باشه و بدون شناخت از خواننده‌اش گوش کرده باشم)؛ بنابراین هیچ درکی نسبت به ماجرای فقدان ایشون ندارم. اما گمان می‌کنم این مواردی که در بخش دوم متن نوشتید، دور از اخلاق و حتی شاید خلاف قانون باشه. خاصّه این‌که حتی اگه نقایص فردی یا حتی جرایم عمومیِ اثبات‌شده‌ای باشن، مواردیه که در جامعه فراگیر نشده. چه به دلیل بازی رسانه‌ای باشه چه نباشه، موارد اتّهامی یا (در صورت اثبات) موارد مجرمانه‌ی فردی یا غیراخلاقیِ فردی هستن. ما درباره‌ی افرادی که زندگی عمومی دارن هم باید وجه خصوصی از زندگی قائل بشیم. پس «اغلب» مواردی که نوشتید (نه همه) باید اخفا بشه و ما حق اظهارش رو نداریم، حتی اگر اثبات شده باشن. نظر بنده اینه که اظهارنظرهای این‌چنینی در قبال بخش خصوصی زندگی اشخاصِ شناخته‌شده که در منظر عامّه منتشر نشده، دور از اخلاقه. اگر فرد مرده باشه که چه بدتر. اگر هنوز پیکرش دفن نشده باشه که دیگه هیچی. البته با مبانی اخلاقی که بنده دارم و شاید هیچ هم درست نباشه. 

    و همونطور که عرض کردم، ممکنه بخشی از این موارد، حتی جنبه حقوقی هم در قانون اسلامی داشته باشه. به همین دلیل گاهی احکام دادگاهی درباره‌ی افراد سرشناس، افشا نمی‌شه. البته عرض کردم ممکنه. نمی‌دونم. شما تمامی مواردی که عرض کردم رو بهتر می‌دونید :)

    مجدداً از مطالبتون متشکرم.

    پاسخ:
    سلام و ادب
    سپاس از نظر لطف شما و سپاس از اینکه اولین کامنتتان را در وبلاگ بنده گذاشتید!

    من هم این توضیح را بدهم که از نوجوانی با آثار ایشان مأنوس بوده‌ام و تا سال‌های سال هوادار ایشان.
    نکته دوم: خیلی از مسائل حقوقی سردرنمی‌آورم، علی‌ای‌حال هیچ مشکلی ندارم به‌خاطر اینگونه مسائل از بنده شکایت شوم و حتی زندان هم بروم و مجازات شوم. این مجازات افتخار هم دارد.
    نکته سوم و مهم‌تر: من نه افشاگری کردم، نه حریم خصوصی کسی را برملا کردم، نه اسناد سری رو کردم. هرچه نوشتم برآمده از مطالب افشاشده و منتشرشده در رسانه‌های رسمی کشور است، توسط نامبردگان و بعضا توسط خود مرحوم استاد شجریان.
    نکته چهارم: این‌ها که عرض کردم دعوای زن و شوهری نبودند. گوشه‌ای بودند از ستم‌هایی که بر جامعه موسیقی رفته است، بر اثر آن امپراطوری که استاد شجریان داشتند و طبعا شما از این فضا و جریانات خبری ندارید.
    نکته پنجم: من به خاطر همان مسئله درگذشت استاد وارد بخش سیاست و اعتقادات نشدم و به امید خدا نمی‌شوم هرگز، از طرفی هردو روی سکه را مد نظر قرار دادم و حق را درباب بعد هنری استاد نوشتم، اما طبیعتا وقتی می‌بینم جریان تقدس‌سازی از استاد از سوی کسانی که یک آواز ایشان را هم تا به حال تا آخر گوش نکرده‌اند و نام دوتا آلبومشان را هم نمی‌توانند ببرند راه افتاده و در رسانه‌های امپراطوری و جهانی و قدرتمند هم مدام در آن دمیده می‌شود، وظیفه بنده منتقد هنری این است که داوری جامعی را از ایشان ارائه کنم در همین وبلاگ کوچکم. البته شرافت و آزادگی و عدالت طلبی برای هر انسان آگاهی ایجاب می‌کند در کنار ذکر محسنات استاد این مکروهات را هم در حافظه تاریخی جماعت رسانه‌زده ثبت کند؛ اما وظیفه منتقد افزون است.

    کاش از داوری دوم هم می نوشتی مخصوصا که به قول خودتان جریان تحریف شدیدا با رسانه‌هایش دست به کار است

    پاسخ:
    بزرگواری در اینستاگرام همین سخن شما را فرمود، برایش نوشتم:
    «هم فکر می کنم پس از درگذشت پرداختن به این موضوع خیلی وجهی ندارد، مخصوصاً که ایشان چهره فرهنگ و هنر است نه چهره سیاست. هم اینکه دیدم دیگران زیاد در این مورد می‌نویسند له یا علیه ایشان. یک نکته را هم باید توجه کرد که شجریان پیش از یکی دو دهه اخیر خود در جایگاه سنت بود و مورد حمله سنت‌ستیزان و غرب‌زدگان. حمله شاملو به شجریان را فراموش نکردیم و خیلی های دیگر را. از رسانه‌های بیگانه تا رسانه‌های غربزده داخلی تا سال ها شجریان را مسخره می‌کردند، چون نماد سنت و هنر اصیل ایرانی بود. در این یکی دو دهه با نوع فعالیت‌های سیاسی و رسانه‌ای ایشان فضا برعکس شد، اما سرانجام آنچه می‌ماند اظهارنظرهای پراکنده و متناقض سیاسی نیست، بلکه هنر ایشان است که باز در همان چارچوب سنت شرقی و ایرانی و اسلامی است. بنابراین اگر به این صف آرایی اصلی و مهم‌تر توجه کنیم بهتر است، خیلی هم با هم اختلاف نکنیم در این زمینه. در نقشه کلان همه در یک سنگریم. ترامپ دستش برسد هم تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی را آتش می‌زند هم آواز حافظ شجریان را»
  • بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
  • سلام و احترام مجدد

    از پاسختون برداشت کردم که خوب نتونستم طرح موضوع کنم.

    به علاوه که احساسم بر اینه که معیارهای بسیار متفاوتی داریم.

    اینجا (+) هم درباره روش شما گفتیم و نوشتیم و خواندیم؛ با دو نگرش کاملاً مختلف :)

    پاسخ:
    سلام و ادب
    سلامت باشید. هرطور صلاح می‌دانید.
    می‌خوانم اگر نکته‌ای به ذهنم رسید همانجا می‌نویسم.

    بسطامی حیف شد.....عجوبه ای بود .....آثار خیلی زیبایی میتونست خلق کنه ....خدا از باعث و بانیش نگذره....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">