یادداشتهای گزارش و روایت مناظره اول
پس از مناظرۀ نخست در اینستاگرام و تلگرام نوشتم، ولی فرصت نکردم اینجا هم بنویسم همان موقع. الآن محض آرشیو اینجا هم درج میکنم.
گزارش مناظره
فکرمىکنم اگر لائیک هم بودم پس از تماشای مناظرۀ نخست مىگفتم در مجموع هم جلیلى، هم زاکانى، هم رئیسى گزینههاى قابل تأملى بودند.
قاضىزاده هاشمى از مستندش بهتر و نامصنوعىتر بود؛ ولى همچنان حس مصنوعىبودن داشت؛ انگار خوشحال هم بود که بقیه دعوا مىکنند و او مى تواند آرام در یک گوشه خودش را نشان بدهد؛
رضایى برعکس قاضىزاده و پیشینۀ خودش، اینبار رأىآوردن را بیشتر در حمله به دولت قبل میدید، با توجه به ساختار اینگونه مناظرهها که متخصصان فن خطابه در آن بیشترین درخشش را دارند هم، به نظرم رضایى از دیگران و از گذشتۀ خودش خطیبتر بود، البته که زاکانى هم بد نبود. این بار کلا امتیاز و سطح خطابه خیلى بالا نیست! هرچند شدت بىاخلاقى همچنان بالاست.
همتی و مهرعلیزاده که اولین جدالها آغاز کردند و یگانه تهمتها و دروغها را داشتند به نظرم در حق خودشان بیش از رئیسی جفا کردند. چون ثابت کردند هیچچیزی در چنتهندارند، جز احمدینژادبازی.
همچنان سایۀ احمدینژاد و ادبیات و منشش بر انتخابات ایران سنگینی میکند. چه پیش از مناظرهها در خیلی از برنامهها، چه در مستند قاضیزاده که به نظرم کپی خجالتآوری بود از مستند ۸۸ او، چه در خود مناظره که رضایی از یکسو و همتی و مهرعلیزاده از سوی دیگر روش و گفتار او را مد نظر قرار دادند. (البته که هنرنمایی، توان خطابی و بداههپردازی او را نداشتند.)
خدا رحم کند به سرزمین، فرهنگ و اخلاق ما و نیز آیندگانی که معلوم نیست تا کی متاثر از اینگونه سیاستورزی نمایشی و شیادانه خواهند بود.
روایت مناظره
در استوریهای گزارش گفتم در این مناظره سه نفر برایم قابل تأمل بودند، اینجا هر سه را برای خودم و شما باز میکنم.
صفحه اول: سعید جلیلی
سعید جلیلی، چنانکه از هشتسال نگارش برنامه و آمادگی جدی انتخاباتیاش انتظار میرفت در مناظره خیلی خوب ظاهر شد. شاید بتوان گفت بیشتر و بهتر از همه به سوالات حیدری پاسخ میداد. بگذارید تدقیق و تصحیح کنم: «بیشتر» از همه جز قاضیزاده هاشمی اما به نظرم «بهتر» از قاضیزاده هاشمی.
به جز یک مورد که در پاسخ به بحث معادن کلیگویی و کلیشهگویی کرد (نباید خام فروشی کرد)، تمام سوالات را با ارجاع به برنامهاش پاسخ گفت. در یک مورد فراتر از برنامه سخن گفت که ناظر به اشراف و درگیری مستقیم خودش با موضوع -فراتر از اطلاعات برنامهنویسان و مشاورانش- بود: افایتیاف.
برخلاف رضایی، زاکانی، همتی و مهرعلیزاده، چندان اصراری به درگیری با دیگران نداشت و برخلاف رییسی و همتی چندان آماج انتقادها نبود، به همین دلیل فرصت و آرامش بیشتری برای شرح برنامههایش داشت.
البته مثل قاضیزاده هاشمی هم نبود که فقط دنبال کار و تبلیغ خودش باشد و بیرگانه و مزورانه نسبت به آنچه خلاف مصالح ملت و انقلاب است سکوت کند یا نصیحت: بچهها دعوا نکنید!
این است که بهنظر منِ ظاهراً تاحدودی اهل دقت و کتاب، جلیلی خوب ظاهر شد، هرچند جذابیت ویژهای برای عموم مردم نداشت. بحثها، ادبیات و کلا جلوهاش بیشتر نخبهپسند بود.
صفحه دوم: علیرضا زاکانی
به نظرم قدرت و جذابیت زاکانی برخلاف جلیلی خیلی ناظر به آمادگی انتخاباتی و برنامهنویسی نبود، بلکه بیشتر برآمده از درگیریهای مستقیم خودش با مسئله اقتصاد بود.
بعید مینمود علیرضا زاکانی به اندازه جلیلی برای همهچیز برنامه داشته باشد، اما هوش و حواس اقتصادی زاکانی خیلی جمع بود، که البته طبیعی بود با کارنامهای که سرشار از سالها مبارزه جدی و مستمر با فساد اقتصادی است.
زاکانی بیشتر از دیگران و شاید به اندازه رضایی شواهدی از فضاحت اقتصادی دولت روحانی در ذهن داشت، و مثلا بهیادداشتن و بهیادآوردن حرف متناقض همتی درباره افایتیاف یکی از همین گلهایش بود.
پاسخش به سوالات کلی نبود ولی خیلی هم برنامهمحور نبود و البته شاید انرژی شدیدی که در حمله به همتی گذاشت از او فرصت ارائه برنامههایش را گرفت.
و البته در مقایسه با رضایی اصلا حس نمیکردم حملههای او به همتی تاکتیکی و برای کسب رأی باشد. چون کارنامه این دو نفر در هشت و بلکه دوازده سال گذشته پیش روی ماست: رضایی همواره محافظهکار بوده و نهایتا سالی یک توئیت انتقادی میزده، اما زاکانی عملاً همواره منتقد مفاسد اقتصادی و همچنین انحرافات اقتصادی دولتهای احمدینژاد و روحانی بود و جنگهای اعصاب بسیاری را در مواجهه با مدافعان و رسانههای قدرتمند این دو دولت پشت سر گذاشته بود.
البته که نبرد مقدس و شریف او -که مانند جلیلی از جانبازان دفاع مقدس است- شاید باز فقط برای آدمهایی مثل من و مخصوصاً جوانها جذابیت داشت، بهنظرم شدت عصبانیت زاکانی از همتی خود عاملی برای خسته شدن رای عمومی از او باشد.
صفحه سوم: سید ابراهیم رئیسی
رییسی برخلاف جلیلی و زاکانی چندان آماده حضور در مناظره به نظر نمیرسید. چندان در ارائه برنامههای اقتصادیاش موفق نبود.
یکی از دوستانم که از هواداران مخلص جناب جلیلی است دیروز از من خواست نمرهام را به عملکرد همه نامزدها در مناظره بگویم، جلیلی و زاکانی را برایش ۱۸ نوشتم و رییسی را ۱۷.
علت این ضعف هم دو چیز بود. یکی اینکه ذاتا رییسی بیشتر از اینکه «اقتصادی» باشد، «مدیر» است و «جهادی»، بیشتر از اینکه «نظریهپرداز» باشد «مرد اجرا»ست. حتی در سالهای گذشته بیشتر از اینکه مشغول برنامهنویسی و آمادگی برای انتخابات باشد، درگیر کار و خدمت به مردم بود، این است که عدم آمادگی او برای ساختاری به نام مناظره انتخاباتی حتی بیش از چیزی که دیدیم مشهود و مورد انتظار بود.
دلیل دوم اما حملههای شدید و غیراخلاقی همتی و مهرعلیزاده برای عصبانی کردن رییسی بود که باعث شد او آرامش روانی لازم برای تمرکز و ارائۀ برنامههایش را از دست بدهد. من حس میکنم او اصلا توقع اینگونه ادبیات و چنین حملههایی را نداشت. چه اینکه جنس حملهها به رئیسی ذاتا با جنس حملهها به همتی متفاوت بود.
همتی میدانست چه انتقادهایی به او میشود. بعد از هشت سال مدیریت افتضاح دولت روحانی، او به عنوان یکی از یاران نزدیک روحانی و از مسببان وضع موجود وقیحانه به میدان انتخابات آمده و کاملا متوجه است قرار است با چه نقدهایی مواجه شود: نقدهایی نسبت به عملکرد اقتصادی.
اما رییسی با تخریب شخصیت و توهین و تحقیر مواجه شد، با یک تهاجم روانی و بنا به شخصیت اخلاقی و غیربدبینش طبیعتا انتظار چنین چیزی را نداشت. از طرفی به وقاحت شدید طرف مقابل و حتی خشونت طبیعی دیگر نامزدها هم مجهز نبود تا جواب خشمخالیکنی بدهد و دلش را خنک کن. رییسی برای مقابله با نفرت، نفرتی در ذات شخصیت خود نداشت. این است که کمترین هزینهای که باید میداد از دست دادن تمرکز و فرصت ارائه برنامه بود.
زینرو آدمهایی مثل من از نمرۀ مناظرۀ او کم میکنند. هرچند مردم معمولی کوچه و خیابان که بیش از دقت علمی با احساس و وجدانشان تماشاگر اوضاعند، برعکس، این نقطه ضعف را نقطه قوت میبینند. چون خودشان هم با این قبیل لکنتهای صادقانه در برابر هجمههای شیادانه آشنا هستند. و میگویند: «بدین شکستگی ارزد به صدهزار درست»