دو قدم مانده به صبح
هرچه با خودم حساب کتاب میکردم میدیدم قالیباف را در قامت ریاست جمهوری ایران برازندهتر از هرکس دیگری، از جمله جناب سید ابراهیم رئیسی میدانم. با همه ضعفهایش به مراتب از این شش نامزد و دیگر نامزدهای انتخابات قبلی سر بود. اما باز هرچه حساب کتاب میکردم میدیدم با اینهمه تبلیغ منفی که علیه قالیباف شده از سوی روحانی و تیمش، احمدینژاد و تیمش، پایداریچیها و تیمشان، صدای آمریکا، بیبیسی انگلیس و... واقعا رأیآوری او -آنهم با این روش جدلی و دعوایی و خود به آتش افکندن- کار دشوار و عجیبی است. اگر میخواست رأی بیاورد نباید اینقدر دعوا میکرد و جانفدای جریان انقلاب و مستضعفین میشد. لذا با توجه به شعور و تدینی که از او سراغ داشتم احتمال زیادی میدادم کنار برود. خیلیها در این ایام میگفتند قالیباف حرص قدرت دارد و هرگز کنار نمیرود، حتی اگر در نظرسنجیها بدترین باشد. خیلیها میگفتند قالیباف دشمن رئیسی و جریان انقلابی است. همین امروز خانمم گفت یکی از دوستانش گفته به قالیباف رأی نمیدهم چون به جریان مرحوم هاشمی تمایل دارد و با آنها هماهنگ است. این حرفها را گروهی از انتخابات قبلی تکرار میکردند. خیلیها قالیباف را نفوذی جریان ضدانقلاب میدانستند. امروز روزی است که خیلیها که این حرفها را تحت تأثیر تبلیغات رسانههای مختلف و شخصیتهای حقیر و کوتولۀ سیاسی میزدند باید از اندیشه و گفتۀ پیشین خود استغفار کنند. خوشحالم که پیشبینیام درمورد شخصیت قالیباف درست درآمد. رفیق شهیدکاظمی و شهید همدانی و شهید بلباسی و شهید شوشتری و حاج قاسم سلیمانی، به عهدش با رفقایش خیانت نکرد و امروز دوباره خوشحالشان کرد. و حسن اولئک رفیقا.
تا پیروزی راه زیادی نمانده،
به قول شاعر:
یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است!
شمشیر بردارد هر آنکس با علی مانده است!
یاعلیمدد