دو اشاره پیروی یادداشت قبلی درباب «مسئولیت»
یکم: چرا و چگونه روحانی مسئول اصلی اتفاقات اخیر است؟
شاید یکچیزهایی را باید مرور کنیم تا از گیجی دربیاییم. ماجرای اخیر چند نکته و مرحله داشت که همه تمرکزها فقط روی یکی از آنها بود. یعنی مرحله «تصمیم به حذف یارانه بنزین» و بازگشت دوباره به «سهمیهبندی بنزین». امری که اتفاقا عقلاییترین و منطقیترین بخش این ماجرا بود و اصلا چیز عجیبی نبود. چون قبلا هم انجام شده بود و هیچ اعتراضی هم در پی نداشت. ضروری هم بود و حتی ضروریتر از قبل. چون با بیارزششدن پول ملی در یکی دوسال اخیر،حجم گستردهای از بنزین کشورمان به بیرون قاچاق میشد و یعنی سرمایههای کشورمان مفتمفت به تاراج بیگانگان و کشورهای همسایهمیرفت.
اما پس از این نکته اولی، چند نکته دیگر که سزاوار است بیشتر رویشان تمرکز کنیم، به ترتیب قابل دفاعبودن به شرح زیر است:
نکته دوم: خود قیمتگذاری جدید که میتواند قابل بحث باشد و در میان کارشناسان اقتصادی هم مدافعان و مخالفان زیادی دارد.
نکته سوم: چگونگی انجام کار، که با توجه به پیشینه آن و وجود تجربه قبلی هیچ دفاعی نمیتوان از آن داشت. طبیعتا وقتی تجربه کاری در کشور وجود دارد مسئول جدید نمیتواند بگوید نمیتوانستم چیزی را پیشبینی کنم. این مسئله هم تدبیرها و تمهیدات فراوانی در حوزههای گوناگون میطلبیده که هیچکدام رعایت نشده، از احترام قائل شدن برای شعور مردم و آگاهسازی پیشینی در رسانهها تا تمهیدات امنیتی و دفاعی درمورد پمپبنزینها تا انتخاب شب عید برای گرانی!
نکته چهارم: نفس اینکه چرا باید این سهمیهبندی دوباره انجام شود؟ آنهم وقتی این کار با همه دشواریهایش قبلا در زمان آقای احمدینژاد انجام شده بود و برخلاف اینبار تمهیدات و تدبیرها هم رعایت شده بود. چرا روحانی یکتجربه هشتساله موفق (از 1386 تا 1394) را بهخاطر لج و لجبازی (اگر نگوییم خیانت به کشور و سرمایههایش) لغو کرد که حالا در شرایط بحرانی و بعد از خالیکردن خزانه کشور مجبور شود برود سراغش؟
نکته پنجم: نفس اینکه چرا باید وضعیت اقتصاد کشور به چنین شرایطی که در اوج دوران بحران اقتصادی و در شدیدترین وضع گرانی و ناتوانی اقتصادی خانوارهای ایرانی دوباره بنزین گران شود؟
این «تصمیم سران قوا» که مدام میگویند و همچنین حمایت رهبری و همچنین حمایت بسیاری از کارشناسان اقتصادی فقط مربوط به بخش اول است که در این چهار بخش اخیر نیست. نهایتا بتوانیم نظر دو قوه دیگر را به جز نکته اول در نکته دوم هم بدانیم. اما در سه نکته بعدی که اتفاقا هیچکدامشان اصلا و ابدا قابل دفاع نیستند و مسبب اصلی فاجعه اخیر هستند، تمام مسئولیت، تاکید میکنم تمام مسئولیت متوجه شخص آقای روحانی و دولت متبوع ایشان است. مجلس هم البته تا آنجا که با حمایتها یا تغافلهایش به نکته چهارم و پنجم کمک کرده مسئول و مقصر است.
اینجا اگر یک کشور انقلابی واقعی بود، به خاطر این همه فاجعه که رخ داد، به خاطر اینهمه خون که از طرفین درگیری و طرفهای بیرون از درگیری ریخته شده، خیلیها باید اعدام میشدند. منظورم به آن جمع مزدور عربستان و سلطنتطلبها و... یا افراد زندانیشده نیست. منظورم آن «اشرار»ی هستند که هرروز با انبوهی محافظ و بادیگارد از سر میز صبحانه در خانه به سر میز ناهار در محل کار میروند!
دوم: جز مسئولان فاسد و جز اشرار و بیگانگان چه کسانی مسئول اتفاقات اخیرند؟
میدانم سوال دشواری پرسیدم. اگر منصف باشیم یکجورهایی همهمان در همه مشکلات تقصیرات و مسئولیاتی داریم. ولی خب کم و زیاد دارد. اما طی بحثهای فراوانی که با افراد مختلف و نگاههای متفاوت داشتم بحثم با دو نفر باعث شد بیشتر به این پرسش فکرکنم. این دو نفر خیلی شبیه به هم فکرمیکردند و زندگی میکنند. هردو از اقشار کم درآمد جامعه هستند (یعنی در شرایط اخیر بهشدت آسیب دیدند). هیچکدامشان تاکنون با سلبریتیهای حامی آقای روحانی سلفی یادگاری نگرفتند. هیچکدامشان سهام بالایی در شرکتهای خصولتی وابسته به وزرای دولت نداشتند. هیچکدامشان در مهمانیهای باشکوه مرحوم هاشمی رفسنجانی جزو مدعوین نبودند. هردو هرروز برنامههای سیاسی ماهواره را دنبال میکنند و هردو به من تذکر دادند اگر میخواهم بفهمم در پشت پرده چه خبر است باید برنامههای ماهواره را ببینیم. هردو کلیت نظام را مقصر وضع موجود میدانستند و هردو میگفتند تنها راه حل مشکل نابودی رژیم جمهوری اسلامی است. اینها هیچکدامشان نفوذی سعودی و مجاهدین خلق و سلطنتطلبها نبودند (حداقل درمورد یکیشان مطمئنم!). هیچکدامشان هم دروغگو نبودند. کلا آدمهای بدی هم نبودند به نظر من. در انتهای بحث با هرکدامشان، ازشان پرسیدم به چه کسی رای دادی؟ اصلا رای دادی؟ فکرمیکنید پاسخ چه بود؟ «بله رای دادم. به روحانی رای دادم». حتما میتوانید ادامه بحثمان را حدس بزنید. بحثی که فقط یک نتیجه داشت : «من هیچ مسئولیت و تقصیری ندارم. اشتباه من هم تقصیر خودشونه!».
مسئولین که همه مسئولند به نحوی، اما حقیقتش را بخواهید بعد از دولت و مجلس، مهمترین مسئولان وضع اخیر، کسانی هستند که به این دولت و مجلس رای دادند. من نمیگویم حق نداشتند رای بدهند یا الآن حق ندارند اعتراض کنند. اما در شرایط کنونی اول از همه باید مسئولیت خودشان را در بلایایی که بر سر کشورمان آمده بپذیرند بعد اگر وقتی ماند و رویشان شد حرف جدیدی بزنند. چون حقوق در برابر وظایف است و نمیشود تو از حقوقی بهرهمند باشی و وظایفش را به دیگری محول کنی!
انسانی که دچار بیماری جبراندیشیاست، در همه مصائب خودش را مبرا میداند و نمیخواهد مسئولیت هیچکدام از افتضاحات خودش را بپذیرد. همیشه یک دیگری باید باشد که این مسئولیتها بیفتد گردن او. یکروز این دیگری میشود: خدا، تقدیر، تاریخ، روزگار، شانس، بخت، اوضاع ستارگان و... یکروز هم برای ایشان میشود: جمهوری اسلامی!
در اینباب همه را به مطالعه رمان «بیکتابی»عزیز فرامیخوانم!