و یکی دیگر از آن نامهای زیبا: بتول
یک
آخرین باری که یادم میآید «بتول» نام شخصیتی باشد در یک قصه، سریال شهرزاد (ساخته حسن فتحی) بود که نام کلفت و دایهای در یک عمارت بود. قبلتر هم همینطور. یعنی یادم نمیآید مثلا در یک رمان یا فیلم نام شخصیت اصلی یا یک فرد قدرتمند و مهم بتول بوده باشد. اتفاقا داستانی هم خوانده بودم به نام «من یک بتول هستم» (نوشته زهرا شاهی) که اصلا موضوعش از اول تا آخر عصبانیت اول شخص بود که چرا مادرش نامش را بتول گذاشته تا در مدرسه مسخره شود و تا آخر عمر منزوی.
سنت سیاهِ تمسخر اسامی آسمانی و ارزشمند، شاید به رمانها و آثار هنری دهههای ۳۰و۴۰، بازمیگردد که گرایشهای گوناگون (سلطنتطلبها، مارکسیستها، روشنفکران لائیک) با دلایل متفاوت (عموما سیاسی) دنبال تسویه حساب با سنت مذهبی ایرانیان بودند و در آثارشان شخصیتهای احمق، پلید، ضعیف یا زشت دارای نامهای مذهبی (پیامبران، فرشتگان، معصومان و...) بودند و شخصیتهای مقابل برخوردار (از هوش، دانش، شرافت، ثروت یا زیبایی) عموما نامهای ایرانی باستانی (یا گاهی نامهای غربی) داشتند.
این سنت پس از انقلاب هم با قدرت ادامه پیداکرد، در محبوبترین سریال این سالها پایتخت (ساخته سیروس مقدم) در مقابل «نقی» (نام امام معصوم و با معنای پاکیزگی و زیبایی) و «ارسطو» (نام فیلسوف بزرگ یونان و نماد خرد) که بار بلاهت و خودخواهی شخصیتپردازی را بر دوش دارند، «هما»ست که تنها فرد تقریبا عاقل و شریف قصه است و جالب که تنها کسی است که لهجۀ شمالی ندارد و لهجۀ تهرانی دارد (حالا کاری نداریم که همین هما معنایی برخلاف تصور عمومی دارد!) در سریال طنزی دیگر در سالهای پیشتر «کوچه اقاقیا» شخصیتی که ضعف و فقر عقلی و مالی و جسمی همزمان داشت، «میکائیل» نام داشت. و حالا این مثالها فراوان است و از حوصلۀ بحث خارج {و کاری نداریم که: بزرگی میگفت الآن دیگر دوره تقابل اسامی ایرانی و اسلامی گذشته، الآن اسامی ملی، مذهبی و کلا معنادار یک طرف هستند و اسامی فاقد هویت در طرف مقابل سربرآوردهاند}.
قصدم از نگارش این یادداشت این نیست که بگویم مثلا یک جریان مرموزی و یک عده فراماسون دارند نقشه میکشند تا اسمهای آسمانی و معانی بزرگ را در میان ما مهجور کنند، آن عزیزان که همواره بودند و هستند و خواهند بود، مسئله این است که وقتی آگاهیها از بین برود بسیاری اتفاقات ناخودآگاه رخ میدهند؛ یعنی مولفان این سریالها و قصهها چهبسا خیلی از بنده مذهبیتر باشند و ناخودآگاه چنین تصمیماتی گرفتهباشند، و مگر خود ما ظاهرا مسلمانها چقدر معنا و همچنین ارزش اسامی آسمانی را میدانیم؟
دو
و اما بتول، که از خاصترین و زیباترین نامهای آیینی است. این لقب تنها به دو نفر تعلق داشته و البته که با تفاوتی در معنا، یکی به حضرت مریم سلام الله علیها و بیشتر با معنای «دوشیزهای که به دلیل زهد، از مردان دوری گزیده» و دوم به حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها که با این معناست: «زنی که از عادات و افکار زنان روزگار خود فراتر است» و نیز این معنای عرفانی: «آنکه از همه گسسته و تنها به خدا پیوسته»، که هردو معنی بسیار ارزشمندند و در آیات و روایات نشانهمند. از جمله در منابع روایی (مثل بحارالانوار) آمده است:
«و سمیت فاطمة البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا، و قیل لانقطاعها عن الدنیا إلى الله»
و این نام «بتول» آنقدر بزرگ است که یکی از لقبهای امیرالمومنین که ایشان بدان فخر میکرده است این است: «زوج البتول».
در قرآن کریم این ریشه (ب ت ل) با این معنا صرفاً یکبار بهکار رفته و آن آیۀ ۸ سورۀ مزمل است:
«و اذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا» : «نام پروردگارت را یاد کن، از همه بریده شو و تنها به او دل ببند» (ترجمه جناب قرائتی)
و این فرمانی است که خدای بزرگ به آخرین پیامبر خود داده است و حضرت زهرای بتول جلوۀ تام عمل به این فرمان و این معنای مقدس و عرفانی است
سه
و این نیز جلوههایی از این نام در ادبیات فارسی:
منظومۀ محبت زهرا و آل او
بر خاطر کواکب ازهر نوشتهاند
دوشیزگان پردهنشین حریم قدس
نام بتول بر سر معجر نوشتهاند
خواجوی کرمانی
ختم شد بر تو ولایت چون نبوت بر رسول
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
سلمان ساوجی
در خیبر بکند شوی بتول
در دین را بدو سپرد رسول
سنایی
دیوان حشر چون شود و آورد بتول
پر خون به پای عرش خدا کسوت حسین
وحشی بافقی
مرتضای مجتبا جفت بتول
خواجه معصوم داماد رسول
عطار نیشابوری
اینک اینک خفته در خون گلبن باغ بتول
کز شکست او چو گل پیراهن حورا قباست
محتشم کاشانی
یارب، به نبی و وصی و بتول
یارب، به تقرب سبطین رسول
شیخ بهایی
همای همت زوج بتول آن مرغیست
که دولت دو جهان زیر شهپر آورده
نظیری نیشابوری
چشم امید نیست به هیچ آستان مرا
الا به آستانۀ فرخندۀ بتول
محیط قمی