دشواری دوستداشتن مردی که فقط خدا را دوست داشت
جمعه, ۱۴ خرداد ق.ظ
آن لحظهای که ابروهایش را در آینه مرتب میکرد، آن شمد مربع مربع هنگام نماز، آن مجلس افطاری خاص، آن دستمال اشک سفید و بزرگ وقتی کوثری میخواند، آن توحیدیههای طولانی پیش از شروع مطالب سیاسی، آن چند کلمه حرف سیاسی موثر پس از یک توحیدیۀ طولانی، آن نترسیدن، آن خندیدن، آن لحظه که در پاسخ خبرنگار خارجی در هواپیمایی که ممکن بود به مقصد نرسد گفت: «هیچی»، آن لحظه که از مقابل سفیر شوروی برخاست و با او دست نداد، آن جمله کوتاه به سفیر شوروی که فکر میکرد موضوع همپیمانیست: «به ایشان بگویید من میخواستم فضای بزرگتری را مقابلشان باز کنم»، آن تحقیر تاریخی و بزرگی که نسبت به آمریکا انجام داد، آن جمله «شنها سرباز خدا بودند، باد مامور خدا بود»، آن خندهاش به ایستادن حقیرانه پهلوی در کنار کارتر، آن غیرت و اندوهش در موضوع قصاص، آن نصیحتش با چهرۀ بیمار در مراسم تنفیذ بنیصدر، آن چند سطر مناجات شعبانیه خواندنش که دیوارهای جماران را لرزاند: «الهی هب لی کما الانقطاع الیک...»، آن گریهکردنهای با صدای بلند بسیجیهای صاف و ساده پای منبر عرفانی و اخلاقیش، آن غرلهای واقعا زیبا که بعد از رفتنش تازه رونمایی شد، آن پارادوکس سر به زیری و چشمهای جاذب، آن حال که انگاری هم در میان ما بود هم در میان ما نبود و مقیم عالم دیگری بود ... بگذریم، دوستنداشتنش خیلی دشوار است. کار من و تو نیست.
مهمترین علامت مظلومیت امام خمینی ضعف و قصور و کوتاهیهاییست که به هرشکل در بزرگداشت و گرامیداشت او صورت میگیرد. چه آنکه او را بد معرفی میکند، چه آنکه ناقص، چه آنکه تحریفشده، چه آنکه بی علم و معرفت یا بی هنر و خلاقیت. امام خمینی هنوز و هنوز و هنوز مظلوم است به خاطر نادیدهانگاری قدر و جایگاه حقیقیاش و عزتی که برای ایران و اسلام با خود آورد.
روی جلد نشریههای غربی و آمریکایی بارهاوبارها تصاویری موهن از امام با طرحهایی خشن یا تحقیرآمیز کار شده است. تایم فکر کنم پنج شش بار کار کرده و به جز یکی دوبار همه موهن و هولناک. اکونومیست هم که همین تازگیها بود. اما اینها دردآور نیست، دشمنی دشمن طبیعی است؛ جهل دوست غیرطبیعی و رنجآور. همشهری جوان در شماره جدید خود با تیتر «همان خمینی» برای رهبری، طرح جلد خود را به امام اختصاص داده؛ ولی اگر کسی نمیگفت این مجله همشهری جوان است من فکر میکردم همان تایم و اکونومیست است! جالب اینکه خیلی از رسانهها طرح جدید همشهری را به عنوان یک طرح زیبا و موفق و مقدس تبلیغ و ترویج کردهاند. طرحی که حتی اگر درست از آب در میآمد هم طرحی کلیشهای، تکراری، ساده و غیرهنری بود. اما طرح مزبور -به احتمال زیاد ناخواسته- چهرهای ترسناک از امام به تصویر کشیده. حالت چشمها و دهان حالتی هولناک و زشت و ... بگذریم.
از وقتی قلم به دست گرفتم، هرسال این روز را و روزهای بهمنماه را در حد خودم به بزرگداشت امام و خواندن و شنیدنش اختصاص میدهم که همیشه حسرت درک حضورش با من است. امسال ولی شرایط انجام کار خاصی را ندارم. به چندتا از کارهای بهترک قبل لینک میدهم:
-
مردان خدا (حکایتِ رفاقتِ آقا میرزا علی اکبر معلم دامغانی و امام خمینی)
این یادداشت و گزارش ابتدا به همین شکل در وبلاگ سابقم (به رنگ آسمان) منتشر شد. بعد از مدتی به پیشنهاد مجله پاسدار اسلام با اندکی ویرایش و تغییر (افزوده شدن و کاسته شدن چند مطلب) در آن مجله منتشر شد. سپس خبرگزاری فارس همین مطلب (ویرایش دوم) را بازنشر کرد که جزو پربازدیدترینهای آن روز یا آن هفتۀشان شد و سپس تعداد زیادی خبرگزاری با تغییر تیتر آن را کار کردند. لینک فارس
-
در سوگ پیر و پیشوا (آهنگهای خاطرهانگیز سه خواننده سنتی در سوگ امام خمینی)
این مطلب هم ابتدا در همان وبلاگ به رنگ آسمان منتشر شد و بازخورد خوبی هم داشت، ولی با پاکشدن آرشیو بلاگفا از بین رفت و مجبور شدن در وبلاگ پشتیبان بازنشرش کنم
-
سه پنجره به «سه دیدار» نادر ابراهیمی (درباره رمانی که به زندگی امام خمینی پرداخت)
- دو تامل کوتاه در شعر علی معلم با موضوع امام خمینی
1 که دیر نشئهام افیون من خمینی به
2 ای یکمین صفحه از کتاب متمم
-
دیدن چهرۀ امام خمینی در ماه
- در خلوت محمد (ص)
-
مردان خدا (حکایتِ رفاقتِ آقا میرزا علی اکبر معلم دامغانی و امام خمینی)