دیدن چهرۀ امام خمینی در ماه
این خاطره هرچقدر امروز به عنوان یک شایعه مطرح است، برای خیلیها (به ویژه انقلابیهای تهران، ولی نه مختص ایشان) تا سالهای سال به عنوان خاطره مطرح بود. اما در سالهای اخیر چه از سوی بیگانگان و دشمنان امام چه سوی بعضی از هواداران امام به عنوان یک شایعه مطرح است. بیگانگان آن را عوامفریبی عنوان میکنند و هواداران امام یک شایعۀ عادی به خاطر شدت علاقه به امام. از جمله خاطرهنگاری «حمید داودآبادی» در تمسخر این موضوع و همچنین گفتگویی با آقای «هاشمی رفسنجانی». هاشمی در آن گفتگو حتی با طرح خاطرهای از امام میگوید امام هم به این شایعه خندید و چنین کرامتی را برای خود قائل نشد.
با همۀ این حرفها به نظر این مسئله از مسائلی نیست که صحت و سقمش به راحتی در این عالم و با این ادراکات قابل بررسی باشد. اما چند مسئله مطرح است، یکی اینکه این موضوع از سوی امام ساخته و پرداخته و حتی تأیید نشده است. دوم اینکه این موضوع بر فرض صحت، دلیل هواداران امام خمینی بر حقانیت ایشان و نهضتشان نبوده است و نمیتواند باشد.
اما نمیتوان گفت چنین چیزی هیچ و هرگز اتفاق نیفتاده است یا اتفاق افتادنش ذاتاً امری محال و باطل است. خیلیها این خاطره را دارند. از خیلیها شنیده شده که میگویند آن شب در تنهایی خود این تصویر را دیدهاند و تا صبح درموردش با کسی صحبت نکردهاند، وانگهی صبح همین موضوع را ابتدا از دیگران شنیدهاند و... همچنین در خیلی از خاطرات مکتوب و شفاهی این موضوع به تواتر نقل شده است، از جمله نگاه کنید به کتاب من زندهام خانم «معصومه آباد»:
بهسرعت به کریم که دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه پلیتکنیک تهران بود.. زنگ زدیم او هم گفت: قرص ماه که تهران آبادان نداره، آره اینجا هم ما داریم عکس امام روی توی ماه میبینیم...
هیچکس در خانه نمانده بود، ساعتها به ماه خیره بودیم آنچه میدیدیم درست بود. تصویر امام که در دلهایمان جا داشت اکنون در قرص ماه قاب شده بود، از هر کوچه یا زاویهای...
فلذا این موضوع میتواند درست هم باشد اما نه به عنوان حجیت بر مردم تا ایمان بیاورند، یا در برابر مخالفان به عنوان استدلالی به آن استناد کنند، بلکه تنها به عنوان یک حجیت فردی و دلگرمی برای مردم منتظر، مبارز و زخمدیدۀ آن روزگار دشوار. مخصوصا که زمان حادثه در همان سال پیروزی انقلاب و چندی پیش از بازگشت امام بوده است. و الله اعلم.
علیایحال، قیصر امینپور در کتاب «در کوچۀ آفتاب» (شعرهای سال 57 تا 62) یک رباعی قدیمی با عنوان «تصویر تو در ماه» برای امام خمینی با توجه به همین موضوع دارد . شعری که در «تنفس صبح» (که با گزیدهای از «در کوچۀ آفتاب» همراه بود) نیامده است:
در جام دلت بادۀ ناب است نهان
آمیزهای از آتش و آب است نهان
اندیشۀ تصویر تو در ماه، خطاست
چون در تو هزار آفتاب است نهان
پ ن: ناظر به کامنتهای دوستان گوید: باباجان پدر و مادر خودم هم در کمال صحت عقل و حافظه و حتی وضوح، این خاطره را دارند. دیدهاند. ولی پدرم بنا به هشدارهای بعضی از علما، خیلی مایل به تأکید و بازتعریفش نبود!
پ ن 2: قطعاً اهتمام علمای مبارز آن زمان عدم آتو دادن به دست روشنفکرها بوده است. مخصوصا که از گروههای رقیب مارکسیستها بودند و مدام نهضت اسلامی را به خرافیبودن متهم میکردند. بعید نیست این اهتمام و احتیاط حجابِ روایت دقیق و درست و بررسی این خاطره باشد. والله اعلم.
اگه بخوایم با عینک صرفا عقلی به همه چیز نگاه کنیم حتی وقوع خود انقلاب هم محال بود