۵ پیشنهاد کتاب شعر خوب برای بهار
در سوال سوم این نظرسنجی من این پنج کتاب را به عنوان ۵ کتاب شعر خوب پیشنهادی برای بهار نوشتم:
۱- چقدر دیر رسیدم، عباس چشامی
۲- تبسمهای شرقی،
زکریا اخلاقی
۳-بیهمشدگان، بیژن ارژن
۴-حقالسکوت، محمدمهدی سیار
۵-
شمشیر و جغرافیا، محمدکاظم کاظمی
این نظرسنجیها خیلی خوبند. مخصوصاً وقتی رقابتی و دعوایی نباشند. اینکه همه بههم دیگر کتاب خوب پیشنهاد کنند. پیشنهاد میکنم حتما آن مطلب و پیشنهادهای دیگران (که همه از من بهتر و آدم حسابی و شاعر درست درمان هستند) را هم بخوانید. کتابهای خوبی معرفی شده. البته کتابهای بد هم معرفی شده. ولی خواندن و دانستن همهاش جالب است. مخصوصا دانستن پاسخهای همان پرسش سوم نظرسنجی خیلی جالب و جذاب است...
شاعران و کتابهای بهاری دیگری هم بودند از نظامی و سعدی گرفته تا خود بهار. اما میخواستم حتماً معاصر بگویم. همچنین میخواستم حرفم هم تازه باشد هم موثر. مثلا سهراب سپهری واقعا بهاری است. مرتضی امیری اسفندقه در خیلی از کتابهایش. شفیعی کدکنی هم. قربان ولیئی و ... خیلیها هستند. اما در مجموع به نظرم آمد اینها را معرفی کنم. این پنج شاعر همه هم عالی هستند هم خیلی کمتر از حدشان مطرح شدهاند. و البته معیارم بیشتر از بهاریبودن خوب بودن بوده است برای انتخاب.
۱- چقدر دیر رسیدم، عباس چشامی (یا شاید: نامههای ننوشته)
یک مجموعه غزل خوب و باصفا و جمعوجور. الآن خیلی مطمئن نیستم کار درستی کردم این مجموعه را انتخاب کردم یا نه. چون این کتاب خیلی در دسترس نیست. از طرفی شاید مجموعههای دیگرش خیلی بهتر باشند. مثل «نامههای ننوشته» که واقعا مجموعۀ بهاری و شگفتی است. علیایحال این شاعر یک غزلسرای بسیار موفق است و بسیار بسیار بهاری و بسیار گمنام، فروتن، بیادعا و قدرنادیده نسبت به توانایی بالایش در سرایش و اهمیتش در غزل امروز. واقعا با درخشش شعری او در عین فروتنیاش نمیدانم چطور اینهمه شاعرنمای درب و داغان و آببند به استناد پرتوپلانویسیهایشان و حضورشان در شبکههای اجتماعی، ادعای شاعر، آنهم غزلسرا، آنهم غزل امروزیسرا میکنند.
زینرو «چشامی» از آنهاست که همواره دوست داشتم درموردش مقالهای بنویسم یا برایش نشستی تدارک ببینم یا دستکم یک پرترۀ خوب ازش بگیرم، و همواره به دلائلی نشده است. فقط چندباری شده شعر یا کتابش را اینطرف آنطرف پیشنهاد و تبلیغ کنم.
اینجا مطلع تعدادی از غزلهای زیبا و فراموشناشدنیاش را مینویسم، اگر دوست داشتید سرچ کنید شعر کامل را بخوانید و اگر دیدید واقعا دوست داریدشان زود بروید کتابهایش را بخرید. مخصوصا همین «نامههای ننوشته» که کتاب آخر است.
این دوازده بیت، بیت آغازین دوازده شعر او هستند که دوستشان دارم بسیار:
- من از اهالی عالم نمیشوم هرگز
ذلیل این غم و آن غم نمیشوم هرگز
* - لبت این حرفها را -کی بلد بودم؟- نشانم داد
کجا از خویش بیرون میزدم؟ چشمت تکانم داد
* - خیابانها به رفتن زنده میمانند
نشستنها ولی این را چه میدانند؟
* - دورم افکنده است از هم صحبتیها، کم صدایی
شهر را مشکل تحمّل میتواند روستایی
* - چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
* - عمری است تا چیزی نباریده است بر رویم
باران بیاید، میشکوفد دست و بازویم
* - زندهها راه بر اجداد شما میگیرند
مردهها قهقهه از یاد شما میگیرند
* - دل واماندۀ من باز هم تنگ است، زندان است
نگفته خوب میفهمم که تنگ مرد میدان است
* - ماییم پارهای نفس بر نیامده
اینجا هنوز زندگی از در نیامده
* - نه داد از زمانه نه فریاد از آسمان
شادم به آنچه سهم من افتاد از آسمان
* - نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده
ای اوّلی که سکّۀ مردی تا همچنان به نام تو مانده
* - ای من، زبانِ دلشکنی از خدا بخواه
روحِ سوار بر بدنی از خدا بخواه
این آخری را همیشه برای خودم با «ای دل» شروع میکنم. خیلی این شعرها را دوست دارم. توانایی ادبی، تمایز در نگاه و معنا و مضمون و همچنین ذوق و قریحۀ او را کمتر کسی از شاعران غزلسرا دارد.
۲- تبسمهای شرقی، زکریا اخلاقی
بهترین نمونۀ غزل عرفانی امروز. این شاعر (که اتفاقا ایشان هم فروتن و بیادعاست و در این خصلت کمتر شاعری با او برابری میکند) با نبوغ و توانایی هنری و تمایز سبکی و ساختاریاش بیش از هرکی توانست از میراث سهراب استفاده کند. اکثر کسانی که به سهراب نظر داشتهاند شاعران سست و مقلد و ضعیفی از آب درآمدند. اما اخلاقی حافظوار و با متانت از خیلیها از جمله سهراب بهره برده است و به یک ساختار نو در غزل و عوالم معنایی تازهای رسیده است. حال و هوای این کتاب هم بهاری است. بهار عرفانی. خدا او را حفظ کناد و به عالم سرایش و انتشار کتاب برگرداناد.
۳-بیهمشدگان، بیژن ارژن
بیژن ارژن بیتعارف و به اذعان همگان برترین رباعیسرای امروز است. یک نابغۀ شگفت و مهارناشدنی. ما امروز رباعیسرای خوب زیاد داریم نسبت به گذشته، مثل آقای میلاد عرفانپور که ذوق، قریحه، صفا و مضمونپردازی فوقالعادهای دارد. اما جایگاه ارژن هنوز بیبدیل است. این کتاب هم کتاب مهم و جریانسازی است. شاید از مهمترین کتابها در جریان تاریخ رباعی امروز و رباعی مدرن (مدرن را با تسامح به کار میبرم). هنر ارژن این است که تصویرپردازی، روایتگری و تفکر در شعر (یعنی سه مولفههای شگفت و دشوار) را همعنان با هم در آثار خود به اوج رساند. این مرد هم با همۀ نبوغ و شگفتیاش بسیار فروتن است. البته شاید کتابی از این بهتر داشته باشد.
۴-حقالسکوت، محمدمهدی سیار
یکی از بهترین مجموعهغزلهای آقای دکتر محمدمهدی سیار که با انتشارش عیار غزل دهۀ هشتاد را بالا برد. این کتاب -به حق- برگزیدۀ کتاب سال جمهوری اسلامی شد. هرچند این جایزه عموما فشل عمل کرده و خیلی از کتابهای خوب را نادیده گرفته؛ اما افتخار شناسایی و شناساندن این مجموعهغزل بینظیر را -استثنائاً- از دست نداده است. همان وقت که این کتاب منتشر شد یادداشت معرفی خیلی کوتاهی را با سرعت دربارهاش نوشتم (در مجله پنجره). الآن یادداشت خودم را خیلی دوست ندارم، اما هنوز سر انتخابم هستم و خوشحالم زودتر از دیگران از این کتاب تعریف کردم و بهمرور همه بر توفیقش اذعان کردند. بالاخره من قبل از جایزهها این کتاب را شناختم و شناساندم :) لینک به آن یادداشت قدیمیم: «بهاری میرسد از راه».
۵-
شمشیر و جغرافیا، محمدکاظم کاظمی
هرچه این لیست کوتاه را پایینتر آمدیم از گمنامی شاعر و همچنین عذاب وجدان من برای ادا نشدن حق او کمتر شد. آقای کاظمی بحمدلله شناخته شدههستند، هرچند قدر شعری ایشان به اندازۀ قدر پژوهشی ایشان دانسته نمیشود. پیش از این یادداشت مفصلی را درمورد ایشان و این کتابشان نوشتهام: «درآمدی بر شعر محمدکاظم کاظمی»
*خدا دایی باصفای من و رفتگان شما را بیامرزاد، به حق صلوات بر محمد و آل محمد