«بادیگارد»، «حاتمیکیا» و «هیهات»
يكشنبه, ۱۸ بهمن ب.ظ

به خدا من هم بلدم انتقاد کنم، شاید بهتر از خیلیها، اما اول باید خوبیها و خوشایندها را مد نظر داشت. فلذا عرض کنم خدمتتان:
* خوشحالم که امسال سلحشوران، حماسیمردان و حماسیزنان در سینمای ایران نمایندهای دارند.
* خوشحالم که بادیگاردِ حاتمیکیا برای دفاع از معنا و محتوای خوب خود تا حد قابل قبولی مسلّح به سلاح هنر، خلّاقیّت و جذّابیّت است.
* خوشحالم که مثل قدیمها فیلمهای حاتمیکیا آنقدر «امروزی» و «اینجایی»اند که بحثبرانگیزترین فیلمهای جشنواره میشوند.
* خوشحالم که حاتمیکیا برای بادیگارد به اندازۀ چ تبلیغ نکرد.
* خوشحالم که پرویز پرستویی دوباره به حاتمیکیا برگشت و بالعکس. آنهم قهرمانانه و سلحشورانه. آنهم نه تکراری و شعاری. {گویا تجربۀ کارکردن با یک جوان غُدّ (ولو خوب) یعنی عربنیا، حاتمیکیای موسفیدکرده (که در غدی و غرور سوابق بیشتر و افتخارآمیزتری دارد) را به این نتیجه رسانده که دیگر فقط با پیرمردهایی مثل خودش میتواند کار کند. بالاخره دوتا آدم غد و موفق آنهم از دو نسل مختلف به سختی میتوانند با هم کار کنند. این موضوع درمورد موسیقی چ و محسن چاوشی هم حدوداً اتفاق افتاد. و البته در هردو مورد جوانترها متضرر شدند. یک آدم حسابی باید جای غدی و غرور را بلد باشد،یک لوتی هرچقدر هم گستاخ باید حرمت لوتی پیر را نگاه دارد، و الّا خودش را ضایع میکند. کاش درمورد موسیقی نیز (برای نسخۀ اکران عمومی) حاتمیکیا یاد آدمهایی مثل علیرضا عصار بیفتد (یا بالعکس).}
* خوشحالم که با فیلمسازی آدمهایی مثل مجید مجیدی و ابراهیم حاتمیکیا «نقد سینمایی» در کشور ما رشد میکند، چون وقتی این دو فیلم نسازند اتفاق خاصی درمورد بقیه نمیافتد، ولی وقتی یکی از این دو نفر دست به دوربین ببرد همه ملت ایران یکشبه تبدیل میشوند به منتقد و برای گیردادن به فیلم، انواع و اقسام تکنیکها، راهها و مناظر نقد (به معنای اشکالگیری) کشف و گاهی خلق میشود.
* خوشحالم و خیلی خوشحالم که در جشنوارۀ امسال نیز ابراهیم حاتمیکیا و مسعود دهنمکی توامان حضور دارند. یعنی «ما» حق انتخاب داریم. اگر فقط دهنمکی باشد، ما انتخابی نداریم و آخر فقط بدنامیش برایمان میماند. اگر فقط حاتمیکیا باشد و ما دوست بداریم و حمایت کنیم، متهممان میکنند (غلط یا درست) که چارۀ دیگری نداشتیم یا اینکه فقط به امور محتوایی اهمیت میدهیم و کاری با هنر و سینما نداریم. اما حضور توامانِ حاتمیکیا و دهنمکی یعنی فرصت برای تجلی اراده و اندیشه و بصیرتِ کسانی که هم واقعا امام خمینی و اسلام را دوست دارند، هم سینما و ارزش هنری ساختاری را.
اینکه امام خمینی خوب و آمریکا بد؛ موضوعی بدیهی است. پس این انتخاب بین دهنمکیها و حاتمیکیاها (در همۀ عرصهها و با همه عناوین و تجلیهای دیگرش) است که عیار فهم و موجب رشدِ معتقدان به حضور سیاسی و اجتماعی اسلام است.
همۀ حرفهای گفتهشده به معنای این نیست که این فیلم حاتمیکیا هیچ ضعفی ندارد. اما باز هم میبینیم که: «پرچم حاتمیکیا بالاست».
در گرامیداشت جوانمردی اخیر حاتمیکیا در جشنواره 34م:
یادمان میآید که فیلم شیار 143 قدر و ارجی عظیم یافت و دید. و میدانیم این نبود مگر به خاطر سخنان حاتمیکیا در جشنواره 33م. یعنی جشنوارهای که میزبان فیلم مهم خود حاتمیکیا بود و این کارگردان میتوانست فقط مدافع و مبلغ فیلم خودش باشد. شیار 143 فیلم خوبی بود که مظلوم واقع شده و نادیده گرفته شده بود، حمایت حاتمیکیا باعث شد دیده و به جشنواره راه داده شود و البته شاید بیشتر از ارزش خود فیلم مورد احترام و استقبال مردم قرار گرفت، و این هم نبود مگر به خاطر همان حمایت محکم حاتمیکیا.
امسال هم فیلم خاص و مهم «هیهات» با چهار اپیزود و چهار کارگردان: هادی مقدمدوست، روحالله حجازی، دانش اقباشاوی و هادی نائیجی، با وجود همۀ اهمیتش از سوی دبیر جشنواره حذف شد. این حذف بخش مهمی از دو صحبت اخیر حاتمیکیا در نشست خبری فیلمش و همچنین پس از آن در جمع خبرنگاران را به خود اختصاص داد تا برندِ سینمای انقلاب بار دیگر از مظلومیت جوانهای این سینما دفاع کند:
* خوشحالم که امسال سلحشوران، حماسیمردان و حماسیزنان در سینمای ایران نمایندهای دارند.
* خوشحالم که بادیگاردِ حاتمیکیا برای دفاع از معنا و محتوای خوب خود تا حد قابل قبولی مسلّح به سلاح هنر، خلّاقیّت و جذّابیّت است.
* خوشحالم که مثل قدیمها فیلمهای حاتمیکیا آنقدر «امروزی» و «اینجایی»اند که بحثبرانگیزترین فیلمهای جشنواره میشوند.
* خوشحالم که حاتمیکیا برای بادیگارد به اندازۀ چ تبلیغ نکرد.
* خوشحالم که پرویز پرستویی دوباره به حاتمیکیا برگشت و بالعکس. آنهم قهرمانانه و سلحشورانه. آنهم نه تکراری و شعاری. {گویا تجربۀ کارکردن با یک جوان غُدّ (ولو خوب) یعنی عربنیا، حاتمیکیای موسفیدکرده (که در غدی و غرور سوابق بیشتر و افتخارآمیزتری دارد) را به این نتیجه رسانده که دیگر فقط با پیرمردهایی مثل خودش میتواند کار کند. بالاخره دوتا آدم غد و موفق آنهم از دو نسل مختلف به سختی میتوانند با هم کار کنند. این موضوع درمورد موسیقی چ و محسن چاوشی هم حدوداً اتفاق افتاد. و البته در هردو مورد جوانترها متضرر شدند. یک آدم حسابی باید جای غدی و غرور را بلد باشد،یک لوتی هرچقدر هم گستاخ باید حرمت لوتی پیر را نگاه دارد، و الّا خودش را ضایع میکند. کاش درمورد موسیقی نیز (برای نسخۀ اکران عمومی) حاتمیکیا یاد آدمهایی مثل علیرضا عصار بیفتد (یا بالعکس).}
* خوشحالم که با فیلمسازی آدمهایی مثل مجید مجیدی و ابراهیم حاتمیکیا «نقد سینمایی» در کشور ما رشد میکند، چون وقتی این دو فیلم نسازند اتفاق خاصی درمورد بقیه نمیافتد، ولی وقتی یکی از این دو نفر دست به دوربین ببرد همه ملت ایران یکشبه تبدیل میشوند به منتقد و برای گیردادن به فیلم، انواع و اقسام تکنیکها، راهها و مناظر نقد (به معنای اشکالگیری) کشف و گاهی خلق میشود.
* خوشحالم و خیلی خوشحالم که در جشنوارۀ امسال نیز ابراهیم حاتمیکیا و مسعود دهنمکی توامان حضور دارند. یعنی «ما» حق انتخاب داریم. اگر فقط دهنمکی باشد، ما انتخابی نداریم و آخر فقط بدنامیش برایمان میماند. اگر فقط حاتمیکیا باشد و ما دوست بداریم و حمایت کنیم، متهممان میکنند (غلط یا درست) که چارۀ دیگری نداشتیم یا اینکه فقط به امور محتوایی اهمیت میدهیم و کاری با هنر و سینما نداریم. اما حضور توامانِ حاتمیکیا و دهنمکی یعنی فرصت برای تجلی اراده و اندیشه و بصیرتِ کسانی که هم واقعا امام خمینی و اسلام را دوست دارند، هم سینما و ارزش هنری ساختاری را.
اینکه امام خمینی خوب و آمریکا بد؛ موضوعی بدیهی است. پس این انتخاب بین دهنمکیها و حاتمیکیاها (در همۀ عرصهها و با همه عناوین و تجلیهای دیگرش) است که عیار فهم و موجب رشدِ معتقدان به حضور سیاسی و اجتماعی اسلام است.
همۀ حرفهای گفتهشده به معنای این نیست که این فیلم حاتمیکیا هیچ ضعفی ندارد. اما باز هم میبینیم که: «پرچم حاتمیکیا بالاست».
در گرامیداشت جوانمردی اخیر حاتمیکیا در جشنواره 34م:
یادمان میآید که فیلم شیار 143 قدر و ارجی عظیم یافت و دید. و میدانیم این نبود مگر به خاطر سخنان حاتمیکیا در جشنواره 33م. یعنی جشنوارهای که میزبان فیلم مهم خود حاتمیکیا بود و این کارگردان میتوانست فقط مدافع و مبلغ فیلم خودش باشد. شیار 143 فیلم خوبی بود که مظلوم واقع شده و نادیده گرفته شده بود، حمایت حاتمیکیا باعث شد دیده و به جشنواره راه داده شود و البته شاید بیشتر از ارزش خود فیلم مورد احترام و استقبال مردم قرار گرفت، و این هم نبود مگر به خاطر همان حمایت محکم حاتمیکیا.
امسال هم فیلم خاص و مهم «هیهات» با چهار اپیزود و چهار کارگردان: هادی مقدمدوست، روحالله حجازی، دانش اقباشاوی و هادی نائیجی، با وجود همۀ اهمیتش از سوی دبیر جشنواره حذف شد. این حذف بخش مهمی از دو صحبت اخیر حاتمیکیا در نشست خبری فیلمش و همچنین پس از آن در جمع خبرنگاران را به خود اختصاص داد تا برندِ سینمای انقلاب بار دیگر از مظلومیت جوانهای این سینما دفاع کند:
«داعش نزدیک کشور ما شده است و ما دمِ در کشورمان گیت اشعه ایکس گذاشتهایم. خدا کند که فیلمسازهای ما متوجه این موضوع بشوند و فیلمهای خود را متوجه این وضعیت خاص کشور کنند... متاسفانه میشنویم که آثاری که درباره این موضوع ساخته شده هم وارد جشنواره نشده ... 90 درصد فیلمها متوجه این خطر نیستند و بیتوجهی به این بچههای رزمنده یک ظلم بسیار بزرگ است... این توجیه درست نیست که ممکن است این آثار به خوبی نتواند موضوع را نمایش دهند. اتفاقا باید این آثار ساخته شوند و باید فیلمسازی که خطر را پذیرفته و برای فیلمسازی به عراق رفته تشویق شود و باید به کار او توجه کرد. من نمیدانم در این ساختار چگونه برنامه ریزی میشود که لزوماً 10 تا یا 20 تا فیلم وارد مسابقه شوند. باید این بچهها بیایند و کارشان دیده شود. بهخصوص فیلمسازی که رفته در عراق کار کرده و هر لحظه احتمال ترورش وجود دارد. باید برای اینها احترام قائل شویم. این که اینها در حاشیه جشنواره باشند درست است؟ من نه به محمد حیدری کار دارم و نه حتی به آقای ایوبی و آقای جنتی. با آقای روحانی کار دارم که در این موضوع هست. چطور میشود که فیلمهای اینگونه وارد مسابقه نمیشوند؟ ... این موضوع،موضوع روز ماست. چه کنیم که هنوز هم مثل زمان جنگ مسئولان سمت شمال میایستند، در حالی که جنگ در جنوب است؟»البته که بعید میدانم وسط این دعواهای انتخاباتی فرصتی برای شنیدن حرفها و دردلهای مهم فرهنگی برای ما و حضرات فراهم شود. و الله ولی التوفیق.
اگر قرار باشد یک کف و یک حد طراز و سقف برای «آنچه باید باشد» سینمای انقلاب اسلامی تعریف کنیم
کف آن می شود سینمای ده نمکی
و کمی مانده به سقف آن (با تسامح البته) میشود سینمای حاتمی کیا
(البته این یک توصیف شخصی است و لزوما تعریف جامع و کاملی نیست)
این دو نفر دو حد شاخص برای نشان دادن حدود سینما از جنس انقلاب اسلامی اش به جامعه سینمایی اند.