در اوج دورۀ وبلاگنویسی همواره آرزو میکردم کاش انسانهای بزرگ تاریخ و فرهنگ هم وبلاگ داشتند و جدا از آثار فاخر و ارزشمندشان در امور علمی یا هنری، فکرهایشان درباره امور جزئی روزمره و نظرات صریح و خلاصهشان درباب دیگران را هم میشد بفهمیم. مثلا حافظ نظرش درباره مثنوی مولوی چیست. ابن سینا از چه چیزهایی شدیدا خندهاش میگیرد. به نظر کانت کدام چهرۀ سیاسی امروز از همه مکارتر است. سقراط چه نغماتی را گوش میکند و... به مرور دیدم بعضی از آثار بزرگان حکم وبلاگنویسی آنها را داشتهاند. در آینده بعضی از این کتابها را هم معرفی میکنم. اما جالبتر این است که بعضی از آن غولها و بزرگان ادبیات و فرهنگ جهان، ولو در سن بالا واقعا یکمدت وبلاگ داشتند و مینوشتند.
بسیار مفتخرم که یکی از دو کتابی که امسال تولدم از آقای مجید اسطیری هدیه گرفتم وبلاگنویسی یک چهره محبوب و ارزشمند است. امری که من و حتی خود هدیهدهنده را شگفتزده کرد، چه اینکه او هم گمان میکرد دو رمان برای من خریده
نوت بوک عنوان کتابی است که مجموعه یادداشتهای کوتاه نویسندۀ فقید پرتغالی و داستانپرداز بیهمتای جهان ژوزه ساراماگو در وبلاگش را در بر میگیرد. این کتاب هم توسط مینو مشیری (مترجم کوری) ترجمه شده و یکسال پس از درگذشت ساراماگو.
وبلاگنوسی ساراماگو مربوط به دو سه سال آخر عمر ساراماگو (2008 تا 2009) و بیانگر اخرین و پختهترین نظرات او درباب ادبیات، هنر، سیاست و فرهنگ است. او در این وبلاگ از بورخس، کارلوس فوئنتس، محمود درویش (در حوزه ادبیات)، بوش، اوباما ، کلینتون، سارکوزی، برلوسکونی (در عالم سیاست)، منتظر الزیدی (خبرنگاری که به بوش کفش پرتاب کرد) رزا پارکس (زن سیاهپوستی که حاضر نشد جایش را به یک سفیدپوست آمریکایی رفت و به زندان افتاد)، فرناندو مئیرلس (کارگردان فیلم کوری)، راتسینگر یا همان پاپ بندیکت شانزدهم و همچنین همسرش «پیلار» از جمله شخصیتهای متنهای او هستند. طبیعتا او به پرتغال محدود نمیماند و از کوبا، فلسطین، آمریکا، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و... نیز مینویسد. چون او یک مرد جهانی است.
وقتی نوشتههای او را میخوانید از شدت و فراوانی خلاقیت، طنز، نگاه انسانی، اطلاعات عمومی، صراحت، شرافت و شجاعت او شگفتزده خواهید شد. چه وقتی که به حکام قدرتمند جهان طعنه میزند، چه وقتی از دوستان قدیمیاش مینویسد، چه وقتی که از حقوق زنان میگوید، چه وقتی که از مظلومیت مردم غزه و جنایات اسرائیل* میگوید و چه وقتی که از آزار حیوانات شکایت میکند.
متنی که او دربارۀ بوش نوشته انگار همین امروز درباره ترامپ نوشته شده است. این یادداشت با عنوان «جرج دبلیو بوش یا عصر دروغگویی» اینگونه آغاز میشود: « ماندهام که چرا ایالات متحده که همهچیزش آنقدر بزرگ است، چرا اغلب روسای جمهوری چنین کوچک دارد» در ادامه میگوید «این مرد با آن هوش متوسط با آن نادانی وحشتناک... با تندادن مدام به وسوسۀ مقاومتناپذیر ادای اراجیف محض، خود را در هیئت مضحک یک گاوچران به ابناء بشر معرفی کرده که وارث کرۀ زمین و شده و مردم را با یک گله گاو اشتباه گرفته. نمیدانیم چه فکر میکند، حتی نمیدانیم اصلا فکر میکند یا نه، نمیدانیم آیا آدم آهنی است که بد برنامهریزی شده و مدام پیامهای درونیاش را قاطی میکند؟...»
پایانبندی شاهکار یکی از متنهایش دربارۀ نژاد سگ خانگیشان که قطعا میتواند برای دستگاه دیپلماسی ما هم جالب باشد چنین است: «برحسب تصادف امروز خبردار شدیم سگی که اوباما قول داده بود به دخترهایش بدهد یک سگ آبی پرتغالی است. بدون شک این واقعهای موفقیتآمیز برای دیپلماسی پرتغال است و لازم است کشور ما حداکثر استفاده را برای روابط فی مابین با ایالات متحده ببرد که اینچنین غیرمنتظره توسط نماینده مستقیم ما ـ حتی مایلم بگویم سفیر ما ـ در کاخ سفید فراهم آمده. عصر جدیدی در راه است. من کاملاً اطمینان دارم اینبار که من وپیلار به ایالات متحده بازگردیم، پلیس مرکزی دیگر کامپیوترهایمان را ضبط نخواهد کرد تا از هاردهایمان کپی بردارد.»
بخشهای ضدآمریکایی این کتاب، به تنهایی میتواند موضوع یک یادداشت باشد. شاید به همین خاطر هم خیلی از سوی روشنفکران تبلیغ نشد.
* در همین رابطه بخوانید:
نوشتههای ضداسرائیلی ژوزه ساراماگو