حمله به دانشگاه کابل، قلب هر فارسیزبان، هر مسلمان و هر انسان صاحب قلبی را درد میآورد و خون هر صاحب رگی را به جوش. آنهم در ایام جشن و شادمانی میلاد پیامبر رحمت اللعالمین. اینهمه دانشجوی مسلمان تکهپاره میشوند در مشرقزمین، اما حنای خونشان قدر یک قطره از خون یک فرانسوی رنگ ندارد برای رسانهها. اما بیشتر از یک اظهار تأسف یا سوگواری گذرا باید به این توجه کنیم که دولت افغانستان با دو رئیسجمهور ۶ سال پس از پایان جنگ هم هنوز نتوانسته امنیت این کشور را تامین کند. بمبگذاری، انفجار و فعالیت تروریستی در همه جا هست. اما این میزان در جهان بیسابقه است و باعث شده افغانستان در آمارهای بینالمللی «خطرناکترین کشور جهان» لقب بگیرد. اینجا مورد آماجترین سرزمین جهان برای فعالیتهای تروریستی است، چه تروریسم بیتشریفات و چه تروریسم دولتی آمریکا (از جمله کشتار بیگناهان با حملات هوایی که در دولت ترامپ دو برابر هم شده). نزدیک به ۲۰سال است آمریکا بهزور در این کشور حضور نظامی دارد. آمریکا با ادعای تامین امنیت و مبارزه با تروریسم به اینجا آمد، انبوهی پایگاه نظامی و نیرو مستقر کرد و سرانجام اینجا را به لجنزار نامتناهی خشونت و ویرانهای جنگزده تبدیل کرد.
خندهدار و گریهدار اینکه گروهکهای تکفیری تروریستی مدعی اسلام بهجای پایگاههای نظامیان آمریکایی، بیشتر اوقات در حال انفجار مدارس و مساجد و حسینیهها و دانشگاهها و کشتار مسلمانان بیسلاح و بیدفاعاند. حال آیا کسی باور میکند که قاتل مسلمان باشد؟ که مزدور سیا نباشد؟!
دردا که آقایان دولتمرد افغانستان [مثل دولتمردان بیدرد ما که در زمینه اقتصاد صرفا فرمایش میکنند] بعد از هر حمله تروریستی افاضه میکنند: تروریسم بد است! رییس جمهورهای افغانستان تروریسم را در این کشور جوری محکوم میکنند که انگار رییس جمهور کشور دیگری هستند و فقط موظفند پیام تسلیت بفرستند! طبق آمار رسانههای خود آمریکا حداقل بیش از ۱۵۰ هزار نفر از آغاز حمله آمریکا به افغانستان از مردم این کشور قتل عام شدند! عدد عدد کوچکی نیست و با اینحال دریغا که این دولتمردان تسلیتگوی افغانستان جربزه و شهامت و اقتدار و وطنپرستی لازم را برای بیرون راندن بیگانهٔ تروریستپرور از کشور خود ندارند. رئیس جمهورهای افغانستان از وقتی یادم میآید متخصص پیام تسلیت، سوگواری، گریه در جمع و آه و ناله از وضعیت بد روزگارند. بهجای مبارزه با ظلم مظلومیتفروشی و گدایی توجه میکنند.
از سوی دیگر دریغ دیگر این است که بسیاری از نخبگان و تحصیلکردههای افغانستانی هم که میتوانستند کمک حال کشورشان باشند درآمد خود را از خدمات جاسوسی علیه ایران و فعالیت در شبکههای فارسیزبان غربی و عربی ایرانستیز در میآورند و کاری به کشور خودشان ندارند. شرقیهای که از غرب پول میگیرند برای حراج یا انهدام شرق. این وضعی است که سیاستمداران غربپرست و روشنفکران غربزدهٔ افغانستانی برای امروز این کشور رقم زدهاند و میزنند.
آیا مجاهدان فاطمیون که از مهمترین عاملان نابودی داعش در کل منطقه بودند از پس مدیریت امنیت کشور خودشان برنمیآیند؟! قطعاً بر میآیند اما چنین مردان شریف و باغیرت و دلسوزی جایی در این ساختار فاسد و آمریکایی ندارند. اگر شعوری در کار باشد دیگر دعواهای قومیتی و سیاسی را کنار میگذارد، کار را از نااهل میگیرد و به کاربلد میسپارد.