آدم نمیداند وقتی میخواهد یک فیلم ایرانی را داوری کند، باید آن را با سینمای جهان مقایسه کند؟ یا با سینمای ایران؟ یا با سینمای امروز ایران؟
به همین خاطر دارکوب (ساخته بهروز شعیبی) را در ذهنم یکبار با هر سه تا سینما مقایسه میکنم:
به نظر این مخاطب معمولی سینما، دارکوب در قیاس با دیگر فیلمهای سینمای امروز، ایران، به ویژه سینمای اجتماعی امروز ایران یک فیلم عالی است. در مقایسه با سینمای ایران (در همه ادوارش) یک فیلم تقریبا خوب، و در مقایسه با سینمای جهان یک فیلم متوسط ولی قابل احترام است.
مهمترین ویژگی سینمای شعیبی، تمایز محتوایی و تلاش برای گفتن حرفی نو و مفید است. حداقلش تو خیالت راحت است که دغدغۀ اصلی کارگردان کسب موفقیت در جشنوارههای داخلی و خارجی نیست؛ میدانی طرف حسابت جوان جویای نامی نیست که هدفی جز کپیکردن از روی اصغر فرهادی نداشته باشد. بلکه او یک هنرمند و انسان واقعی است، خودش فکر دارد و احساس دارد و در حد خودش به مسائل و بحرانهای اجتماعی و اخلاقی جامعهاش میاندیشد. ولو اینکه من این میزان تلخی در سینما و این طرز نگریستن به جهان را خیلی نپسندم. فلذا به یکبار تماشا حتما میارزد.
▪پیشنهاد نمیشود به کسانی که حوصله و طاقت فیلمهای تلخوش را ندارند. پیشنهاد میشود به کسانی که اهل تعمق در مسائل مهم اجتماعی و اخلاقی هستند.
▪ قبل از تماشای فیلم ترانۀ محمد_معتمدی برای تیتراژ فیلم را دیده و شنیده بودم. ولی در نسخۀ اکران عمومی خبری از معتمدی نبود، چرا؟
▪محدودیت کاراکتر اجازه نمیدهد از بازی بدیع سارا بهرامی و بازی کلیشهای مهناز افشار سخن بگویم. این بماند برای روزگاری دیگر.