نه به کارخانۀ رباتسازی (درباره مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی)
مصوبۀ جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی درمورد کنکور به اسم عدالت آموزشی و اصلاح وضعیت نابهسامان کنکور و کمکردن استرسهای بیدلیل دانشآموزان و دیگر ارزشها و حرفهای خوب و بدیهی علم شده، اما تردیدهایی جدی درمورد همۀ این موارد ارزشمند در همۀ بخشهای مصوبه وجود دارد، تردیدهایی که اعتراضات بسیاری را از بیرون و درون نهادهای حاکمیتی و جوامع نخبگانی کشور برانگیخته: بسیاری از نمایندگان مجلس، بخشهای حقوقی دولت، دیدبان شفافیت و عدالت، بسیاری از جامعه معلمان و دانشگاهیان و... با اینهمه این مصوبه با تندادن به پارهای اصلاحات ظاهرا قرار است بر تمام مخالفتها پیروز شود و سرنوشت آموزشی پرورشی کشور را تغییر دهد.
اما بخشی که در این مصوبه خسارتهایش کمتر مورد توجه است «حذف دروس عمومی» است.
دروس عمومی تا همینجای کار هم وضعیت خوبی ندارند؛ بیشتر مهارتها و دانشهای عمومی که نیاز هر انسانی است جایشان در میان دروس عمومی خالیست و نتیجۀ تلخ بیش از همه برای دانشآموزان دو رشتۀ ریاضی و تجربی است. امری که در سرزمینی که خاستگاه علامهها و همهچیزدانهاست بیش از پیش جای دریغ و حسرت دارد. بدتر اینکه ساختار آموزشی کنکور این دو رشته به بهانۀ تخصصگرایی و علوم انسانیزدایی، انسانیتزدایی شدهاند و بیشترین اهتمام این ساختار تربیت نسلهایی است که صرفا تکنسین و فاقد خردورزی انسانی باشند، یعنی: ربات باشند.
دوست خردمند و بزرگواری اخیرا به بنده میگفت دانستن درس تاریخ در انگلستان با آن تاریخ سیاه و ننگین استعماری در اکثریت قاطع ورودیهای آموزشی ضروری است، اما در ایران که تاریخش درخشانترین فصل تاریخ بشریت است میبینیم تاریخ صرفا درس اختصاصی علوم انسانیهاست. کدام عقلی اولینبار گفت بچههای ریاضی و تجربی نباید تاریخ خودشان و تاریخ جهان را بدانند؟ مگر ایرانی نیستند؟ مگر انسان نیستند؟ مگر همین علم بدون فهم تاریخی امکان پیشرفت دارد؟!
تربیت تکنسین بیتاریخ و بیفرهنگ، تربیت بازوان تنومند اما فاقد مغز، از دیرباز خواستۀ کشورهای استعمارگر است که تشنۀ استعدادهای فرهنگزداییشدۀ کشورهای شرقی برای به کارگریونوکریگرفتن و صرفا پرکردن جای پیچومهرههای تمدن خود هستند.
این نظام آموزشی کاملا با روند افزایش همهسالۀ مهاجرت در ایران هماهنگ است.
دراین باب سخن فراوان است، اما از بحث اصلی دور نشویم:
گل تازهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهد بر سر این نظام آموزشی استعمارزده بزند حذف همین چهار درس عمومی از کنکور است (و به تبع آن قهرا از دوران متوسطه اول و دوم؛ ولو ظاهرا کتابهایش توزیع شود)
اینکه کنکور در ایران مشکلات و مفاسد بسیار دارد بدیهی است و اینکه کنکور ذاتا چیز بدی است یا نه، قابل بحث است؛ اما اینکه حالا که زورمان به حذف کنکور نمیرسد به جای اصلاح ابرو چشم را کور کنیم هم منطقا اشتباه است. خندهدار اینکه اسم اینگونه تغییرات را عدالت آموزشی بگذاریم، اولا اگر امری عمومی دشوار است برای همه دشوار است و ظلم علیالسویه عدل است، ثانیا اینکه برای امکان پیشرفت تحصیلی دستکم چهار درس باشند که آزمونش بین همه مشترک باشد که به عدالت بینارشتهای نزدیکتر است. این از عدالت آموزشی ، اما اصل ماجرا:
حذف دروس عمومی (زبان و ادبیات فارسی، عربی، انگلیسی، معارف) از کنکور، در نظام فعلی به کمرنگ شدن و بیارزششدن قطعی آموزش این دروس در دبیرستان میانجامد. این میان بزرگترین خطا حذف زبان و ادبیات فارسی است که بیشترین ضریب (۴) را هم دارد. کسی که زبان و ادبیات فارسی را فقط یک زبان بداند و بر کرسی مدیریت آموزشی این مملکت تکیه زده باشد اگر خائن نباشد احمق است. دروس زبان و ادبیات فارسی (با همین وضع محدود و مختصر شدهاش هم)، آموزش فشردۀ تمام تاریخ و فرهنگ و فکر و روح ایرانی ماست. اندکی شعور و دانش و تجربه میخواهد که بفهمیم کسی که در دبیرستان ادبیات میخواند هم مدتی لطافت و زیبااندیشی و عشقورزی را تمرین میکند، هم تاریخ پرباروبرگ ایران را مرور میکند، هم جهانگرد و جهانشناس زبان و جهان فارسی میشود و هم ابزار لازم برای دسترسی به دیگر شاخهها و پیشینههای علمی تمدن خود را پیدا میکند. این است که حذف دروس عمومی، مخصوصا زبان و ادبیات فارسی از کنکور آخرین تیر به تربیت ایرانی و انسانی دانشآموزان در حساسترین دورۀ شناختی ایشان است. با ابلاغ این مصوبه توسط رئیس جمهور محترم، فرایند رباتسازی قدرتمندتر و شاملتر از قبل برای دانشآموزان ایرانی اتفاق میافتد و طبعا به گسست تمدنی بیشتر، مهاجرت نخبگان بیشتر، تکشاخهگرایی بیشتر، فردگرایی، بیهویتی، مادیگرایی و پولپرستی بیشتر و بیماریهای روحی و روانی بیشتر نسل بعد میانجامد.
یادمان نرود رباتها در همهجای جهان در استخدام آمریکا خواهند بود.
خاااااااک...