روشنفکرستیزیهای صادق زیباکلام در گذشته
يكشنبه, ۲۲ مرداد ب.ظ
«یادآوری» مهمترین کار پیامبران و مصلحان تاریخ بشر بوده است. اگر بازخوانی تاریخ و یادآوری گذشته به یکدیگر را بر عهده خود بدانیم حال و آینده را بهتر و دقیقتر میفهمیم. متن پیش رو بخشی از صحبتهای دکتر صادق زیباکلام علیه روشنفکران به ویژه مدعیان «روشنفکری دینی» در دی ماه سال 1381 و در گفتگو با علیرضا صلواتی است که در کتاب «سیاستمداران جوان» توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است. (البته من هیچگاه نفهمیدم چرا عنوان سیاستمداران جوان است! چون اکثرا پیرمرد هستند!)
- زیباکلام: کمتر جامعهای است که 200 سال سابقه اصلاح طلبی داشته باشد و این گونه در جازده باشد. من این سؤالات را مطرح کردهام. اما روشنفکران ما دنبال این بحثها نیستند. دلبال زرق و برق بودهاند. اشکال هم از همین جاست. این حرکت با روشنفکرهای غیرمذهبی شروع شد و روشنفکران مذهبی را هم دنبال خود کشاند. از بدبختیهای بزرگ ما این است که متفکر اصیل نداریم و نداشتیم!
+ پرسشگر: در کدام دوره را می گوید؟
- چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن.
+ یعنی فقدان پشتوانه تئوریک؟ فقدان یک تنوریسین اصیل ؟
- ماقبل از انقلاب دو جریان سیاسی داشتیم. چپ و مذهبی. هردو به نوعی به سراغ افکار مارکسیستی رفتهاند، چپ که رسما مبلغ مارکسیست بود و مذهبیها هم امثال مرحوم شریعتی و بازرگان همان حرفهای شبه مارکسیستی را مطرح میکردند. پس از انقلاب هم همینطور. الان سمبل جریان روشنفکری دینی ما کیست؟
+ به نظر من امام(ره) !!!
- حال اگر روحانیت راہگذاریم کنار، الآن که در دی ۸۱ دارم بحث میکنم سمبل جریان روشنفکری دینی در جامعه ما عبدالکریم سروش است. محمد مجتهدی شبستری، کدیور، ملکیان و امثال اینهایند. شما اگر الفبای فلسفه غرب و فلسفه لیبرال دموکراسی را بدانید وقتی اینها دهان باز کنند متوجه خواهید شد هیج حرفی از خودشان ندارند. دقیقا همان افکار و عقاید لیبرالیزم غربی را به فارسی ترجمه می کنند، مننها با این هنر که آیهای ، حدیثی، روایتی، شعری از حافظ یا کلامی از مولانا را چاشنی آن میکنند و من و شما فکر میکنیم که اینها حرف جدید زدهاند. من محکم به شما میگویم که در روشنفکران مذهبی کسی را نداریم که حرفی اصیل مطرح کرده باشد.
+ منظورتان روشنفکر مؤلف است؟
- احسنت. این آقایانی که من اسمشان را بردم. اگر لعاب حرفهایشان را بردارید همان حرفهای روسو و ژاندارک است۔ سکولاریزم غربی. برای من آیتالله مصباح بیشتر از اینها محترم است.
+ چرا؟
- برای اینکه به نوعی اینها مقهور و اسیر غرب نیستند. حرفشان مال خودشان است. اشتباه نشود من آن قدر که با حرفهای آقای کدیور موافقم با حرفهای آیتالله مصباح مخالفم. منتها حرف مصباح مال خودش است. حرف امام(ره) مال خودش بود. حرف مرحوم شیخ فضل الله نوری مال خودش بود. ولی حرف سروش و کدیور مال خودشان نیست.
+ مال کیست؟
- مال غرب. اگر شما لعاب اسلامیت را بردارید همان آراء و افکار غربی را میبینید، باید بدانیم فیالواقع زیر کدام پرچم سینه میزنیم. من در کل عمرم این پنجاه ساله فقط یک بار قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم. آن هم ترجمهاش. در توفیقی که دست داد رفتم مکه آنجا خواندم. به نظر شما یک آدم اینطوری صلاحیت دارد که به نام دین صحبت کند؟ من خودم در را به روی خودم میبندم و وارد نمیشوم.