در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

http://bayanbox.ir/view/8079905996891722546/booshehr.jpg
«عمارت کازرونی در بوشهر»

اولین‌بارم بود که به بوشهر می‌رفتم. شهر بسیار دوست‎داشتنی‎ای بود و از ته دل مرا دوست‎دار و هوادار خود کرد. هوادار مردمش، خون‎گرمی و مهربانی بی‎مانند مردمش، دریایش، آرامش و بی‎کرانی شگفت دریایش، عمارت‎های تاریخی‎اش، موسیقی‎اش، نوحه‎خوانی‎اش و... به نظرم بوشهر برای زندگی شهر خیلی خوبی‎ست... به حکم همین دوستی تازه‎ای که بین من و بوشهر عزیز شکل‎گرفته دلم می‎خواهد چندکلام هم درد دلی انتقادی با او داشته باشم. البته آنچه می‌گویم حاصل یک گشت و گذار کوتاه سه‌روزه، آن‌هم از منظر چشم‎های حواس‎پرت من است؛ چه‎بسا اگر بوشهر -یا یک بوشهری آگاه- لب به سخن باز کند با اطلاعات کامل‎ترش، نظر مرا تصحیح کند و تغییر دهد. اما آنچه اکنون می‎فهمم و می‎خواهم بگویم:

به نظر من بوشهر، مردمش، مسئولانش و اقتصادش بسیاربسیار نگاه به دریا دارند. حق هم همین است. دریا در جیب خودش لنج‎ها، بارها و بازرگانی‎های فراوانی دارد. هم کشتی دارد، هم ماهی؛ البته که برکت دارد دریای خدا. اما به‎نظرم این وابستگی کمی زیاد است. شبیه وابستگی کلی اقتصاد کشورمان به نفت. این وابستگی شدید؛ چند آفت بارز دارد که در طول زمان نه به نفع ایران و آیندگان است نه به نفع بوشهر و جوانانش.

1. نبودن میل به تولید: من در بوشهر تولیدی خاصی ندیدم. توجه بفرمایید، اولا منظورم تولیدی کوچک است نه مثلا کشتی‎سازی؛ ثانیا خرما و ماهی، تولیدات بوشهر نیستند؛ تولیدات خدا هستند! هرجا دریا و نخل باشد خرما و ماهی هم هست و این طبیعی است. اما در استان و شهری با اینهمه قابلیت؛ اقتصاد مبتنی بر تولید به آسانی و آسان‎تر از خیلی از شهرهای دیگر امکان تحقق دارد. اینجا اگر هم تولیدی‌ای باشد عموما یا بسته به طبیعت آنجاست یا مرتبط با همان موضوع دریا و تجارت دریایی است.

2. واردات بی‎رویه: کالاهای خارجی بنجل، مثل زباله از دبی به بوشهر می‎ریزد. این مورد با مورد بالا هماهنگ است. واردات بی‌رویه نمی‌گذارد تولید و صادرات قدرت بگیرد؛ نبود تولید هم به رشد واردات بی‌رویه می‌انجامد. در یک اسباب‎بازی‎فروشی بنجل‎فروش کنار آنهمه آشغال خارجی یک ذوالفقار پلاستیکی دیدم. یک شبیه‎سازی‎شده‎ی شمشیر ذوالفقار مولا علی (علیه السلام)، با درج عبارت «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار»، به فروشنده گفتم دمت گرم که یک کالای وطنی هم داری، گفت: برادرجان جنس اصل چین است؛ ایرانی کجا بود؟! .. یعنی ما اینقدر خاک‎برسریم که ذوالفقارپلاستیکی‎مان هم باید از چین بیاید؟!

3. عدم توجه به دیگر قابلیت‎های موجود استان: وقتی همه‎ی نگاه‎ها به دریاست، طبیعتا نه تنها صنعت و تولیدی جدیدی شکل نمی‎گیرد؛ بلکه صنایع و تولیدی‎های موجود سنتی هم روزبه‎روز تضعیف می‎شوند. مثل صنعت گردشگری. ما عمارت‎های زیبای تاریخی بوشهر را واقعا خودمان با جستجوی میدانی پیدا کردیم. هیچکس اطلاعات دقیقی نداشت. این جواهر، این گوهرها حتی در چشم خود اهالی هم غریب بود انگار.  از خود مردم که می‎پرسیدیم مدام می‎گفتند تنها دیدنی بوشهر ساحل و دریا و قایق است. به هر دشواریی که بود خود را رساندیم به بافت سنتی بوشهر و رفتیم سراغ آن عمارت‎های قدیمی. بسیاری‎شان تعطیل بودند. خیلی‎هایشان حتی تابلو هم نداشتند. نه تابلو زمانبندی، نه تابلوی تاریخچه و نه حتی تابلوی نام! خودمان می‎‌فهمیدیم چی به چی‎ست گاهی هم نمی‎فهمیدیم. مثلا به اهالی می‎گفتیم اینجا یک بنای تاریخی است درست است؟ می‎گفتند بله / _ می‎گفتیم خب اسمش؟ تاریخچه‎اش؟ ساعت بازدیدش؟ / _ نمی‎دانیم، تعطیل است. عکس مطلب قبلی رو به روی یکی از همان قلعه‎ها و عمارت‎های گمنام گرفته شده. «کلیسای گئورگ مقدس» تعطیل و رها شده بود. «عمارت کوتی» با آنهمه تاریخ و عظمت تعطیل و رهاشده بود و البته تابلویی جلویش بود ولی زنگ‎خورده و بی‎فرجام:

http://bayanbox.ir/view/6016022502727085029/J1.jpg
«عمارت کوتی و کنسولگری انگلیسی‌ها در بوشهر»


«عمارت گلشن» به یکی از نهادهای انتظامی واگذار شده بود. اول نه می‎گذاشتند برویم داخل، نه می‎گذاشتند عکس بگیریم. وسط چانه‎زدن با دست‎اندرکاران بودم که یکی از مسئولان ظاهرا ارشدشان که انسان فهمیده‎ای هم بود رسید، بهش گفتم اینهمه مسیر را از تهران کوبیده‎ایم آمده‎ایم اینجا را ببینیم و عکس بگیریم. گفت باشد فقط از فلان و بهمان و چه و چه‎ها عکس نگیر چون اینجا یک مکان حفاظت‎شده است. گفتم چشم. لکن سوال این است که چرا یک بنای تاریخی زیبا و ارزشمند باید بشود اداره آنهم یک اداره انتظامی؟!

http://bayanbox.ir/view/1854169995160756744/windows.jpg
«عمارت گلشن در بوشهر»


«عمارت کازرونی» (که در تصویر ابتدای مطلب نمایی از آن وجود دارد) را خود میراث فرهنگی آنجا برداشته بود. نمی‎دانم والا که این کار هم درست است یا نه. به نظرم همه‎ی این ساختمان‎ها می‎توانند موزه و مجموعه‎های فرهنگی باشند. ولی عموما یا رهاشده، مخروبه و محکوم به اشد تخریب‎اند یا واگذارشده به یک نهاد اداری. موزه‎شان هم تعطیل بود که این یک مورد ایرادی نداشت چون لااقل معلوم بود در حال تعمیر است. اما بیشتر تعطیلی‎ها نشانی از تعمیر نداشتند.

من فکر می‎کنم بوشهر اگر در دومورد نخست می‎تواند از تجربه شهرهایی مثل تبریز استفاده کند درمورد سوم هم می‎تواند از تجربه شهرهایی مثل اصفهان بهره ببرد. صنعت گردشگری در بوشهر، با آنهمه عمارت زیبا؛ به ویژه اینکه همه در یک محدوده قرار دارند و می‎‌توانند یک شهرک تاریخی باشند؛ استعداد فراوانی دارد ولی فکر می‎کنم تا حد زیادی به حال خودش رها شده.

آنچه در بخش سوم طرح کردم فقط محدود به موضوع گردشگری و اماکن تاریخی نیست. این مثال بارزش بود. ما تا روز آخر که فرصت شد تا از دوست شاعر و فرهیخته جناب آقای انصاری‎نژاد بپرسیم، از هرکه می‎پرسیدیم اطلاعی از صنایع دستی بوشهر نداشت. فکر کردیم لابد اصلا چنین بازاری اینجا نیست. همه فقط به ما نشانی پاساژهای وارداتی و ته‎لنجی‎ِ بنجل‎فروش را می‎دادند. چیزهایی که به عینه در تهران فراوان است. من مطمئنم ظرفیت صنایع‎دستی بوشهر و همچنین دیگر تولیدات سنتی و طبیعی، مثل خرما و توابعش و یا مثلا «عبای شتر» نیز خیلی بیشتر از چیزی است که اکنون در بوشهر دیده می‌شود و اگر حواس‎ها اندکی از دریا به خشکی متمرکز شود برکات فراوانی را به همراه می‎آورد.

4. قاچاق: قاچاق، برادرِ تنیِ واردات بی رویه است و اکنون در بوشهر یک حقیقت است و هرروز دارد بزرگتر و تلختر می‌شود. وقتی همه نگاه‌ها به دریا باشد و وقتی طبیعتا محدودیت‎هایی در تجارت سالم دریایی باشد، ملوان فقط ملوان است و از طرفی با حق‎الزحمه‎ی کمی که می‎گیرد از بازرگان و صاحب لنج؛ نمی‎تواند ایامی از سال را بیکار باشد. از طرفی بازار کارگاه‎های تولیدمحور هم که خیلی وضع مناسبی ندارد. این خود بستر مهمی برای رشد و گسترش قاچاق است.


آنچه برشمردم فقط بخشی از آفات اقتصادیِ وابستگی بیش از حد و نامعقول به دریا و آورده‎هایش بود، آفات فرهنگی‎اش بیشتر از این حرف‎هاست. رجحان کالا و کارگر خارجی به کالا و کارگر ایرانی؛ علت و معلولِ رجحان فرهنگ بیگانه بر فرهنگ وطنی نیز هست. دراین باب سخن بسیار است که فقط یکیش این است که توجه کنیم اگر روزی رئیس‎علی دلواری، دلیرمرد تنگستانی و افتخار بوشهر، با نثار خون خود و یارانش انگلیسی‎ها و غربی‎های متجاوز را از ایران بیرون راند؛ اکنون کالاهای بیگانه سراسر بوشهر را گرفته و فرهنگ و سبک زندگی انگلیسی تجاوزات بیشماری را علیه دیار آن بزرگمرد انجام داده. تا جایی که وقتی خواستم به زیارت خانه‎ی رئیس‎علی دلواری قهرمان مبارزه با انگلیسی‎ها بروم؛ سرکوچه به جای نقاشی یا تابلوی بزرگ او، دیواری کامل به تبلیغ کلاس آموزش آسان زبان انگلیسی اختصاص یافته است. زهی غیرت ما! کجایید تنگسیرا!

http://bayanbox.ir/view/2088153803412130169/j2.jpg


به نظرم می‎شود با تبرک‎جستن به نام و مرام رئیس‎علی دلواری؛ فراخوانی، جایزه‎ای، جشنواره‎ای، پویشی چیزی در حمایت از تولید ملی و زبان فارسی و جهان ایرانی در برابر تجاوزات خارجی را بنیان نهاد.

خوشا به حالش که به مولایش پیوست.

یاعلی‌‎مدد


نظرات  (۳)

ممنون بابت نگارش و اشتراک

میراث فرهنگی برای اصفهان مثل دریاست برای بوشهر 
شاید تبریز هم اگر دریا داشت رطوبت هوا دچار رخوتشان می کرد! و بی خیال تولید میشدن
پاسخ:
بله حق باشماست
اگر به آن خطرات که گفتم فکر نکنیم، اگر فقط به پول درآوردن و بیشتر پول درآوردن فکر کنیم، در بوشهر می‌شود خیلی بیش از اینها پول درآورد. یعنی بسترهایی اینجا فراهم است که خیلی جاها نیست
  • دِیـــــگــَر سُـــــــو
  • درود بر استاد صنوبری عزیز! سال نو مبارک باشه .
    نمیدونم مسئولین بی تفاوت هستن یا هر کس مسئول میشه بی تفاوت میشه ؟
    مشکل اینه که همین مسئولین اگر رای بخوان از همه بهتر لالایی میخونن ولی خوابشون نمیبره ...
    پاسخ:
    سلام. سال نو بر شما مبارک.
    حالاحالاها شاگردیم در این مکتب‌خانه

    حالا بحث وعده جداست. با صداقتش هم همینطور است. اکثر کسانی که بهشان انتقاد وارد است خودشان زمانی انتقادکننده بودند. انگار چوب‌های به کاررفته در میزها آرامش تزریق می‎کند
    سلام

    یه مطلب تو وبلاگ قدیم داشتید در مورد آخوندهای جوونی که آخوند بودن رو کم میدونستند و دنبال یه عنوان دوم بودند، هرچی گشتم پیدا نکردم. حذف کردیدش؟ اگه حذف نکردید میشه لینکشو بزارید اینجا؟ (لازمش دارم بدم یکی بخونه، ممنون میشم)
    پاسخ:
    سلام

    همان پیرمردها را پیدا کنیم؟!

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">