در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوحه» ثبت شده است

۲۵
مرداد

نوحه واحد شب ششم محرم ۱۴۰۰  با صدای دکتر میثم مطیعی

شعر: حسن صنوبری

دانلود نوحه

 

ادب‌خانۀ اولیا اینجاست، کرم اینجاست، وفا اینجاست
شبستان اهل خدا اینجاست، حرم اینجاست، صفا اینجاست
دوای پریشانی دل را، تو در جایی، نخواهی یافت
اگر تربت کربلا اینجاست، دوا اینجاست، شفا اینجاست


در این عالم، به جز تو ندارم کسی یاحسین
بیابانم، پر از رنج و لب‌تشنگی‌ها حسین
تو دریایی، مرا هم ببر سمت دریا حسین


مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب ای رحمت عام عشق
مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب ای ماه تمام عشق


من از دوری از خانۀ محبوب، پریشانم پریشانم
جز او مرهمی بر جراحاتم، نمی‌دانم نمی‌دانم
اگر حرفی از دیگری گفتم، پشیمانم پشیمانم
جز این نام زیبا نمی‌دانم: حسین جانم حسین جانم


لبم را کاش، مهیای درس عطش‌ها کنم
نگاهم را، خریدار دیدار مولا کنم
خودم را باز، در این فرصت گریه پیدا کنم


مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب ای رحمت عام عشق
مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب ای ماه تمام عشق

  • حسن صنوبری
۲۲
مهر

در ایام محرم و صفر گفتگویی با خبرنگار محترم خانم هانیه شالباف برای سایت ترنم شعر، داشتم درباره مسائل گوناگون شعر آیینی و شعر هیئت، به‌ویژه نوآوری در شعر هیئت و همچنین فلسفه حضور سیاست در شعر آیینی. مشروح این گفتگو به نقل از ترنم شعر به شرح زیر است:

 

اختصاصی ترنم شعر/ در دانشگاه شهید بهشتی فلسفه غرب و در دانشگاه علامه طباطبایی ادبیات فارسی خوانده است. به خاطر سردبیری سایت‌های ادبی برگزیده جایزه‌هایی چون «نهمین جشنواره رسانه‌های دیجیتال» و «دومین جشنواره کتاب در فضای مجازی» شده است. قلمش هم در سرایش شعر و هم در نگارش پژوهش و نقدهای ادبی و هنری پویاست و یکی از دغدغه‌های اصلی‌اش شعر آیینی و شعر هیئت است. در ایام اربعین حسینی با حسن صنوبری شاعر و منتقد ادبی به گفتگو نشستیم تا از وضعیت امروز نوحه سرایی و شعر هیئت سخن بگوییم.
 

تمایز شعر آیینی و شعر هیئت در چیست؟

پس از انقلاب، پرداختن به ارزش‌های دینی مورد توجه قرار گرفت، و به تبع آن اصطلاح‌سازی‌ها و توسعه‌های ادبی اتفاق افتاد و اسم کلان شعر مذهبی شعر آیینی شد؛ اما شعر هیئت مخصوص مجلس و محفل است و هدف اصلی‌ آن، انتقال معنا و نگرش معنوی است. این مسئله بر نگاه‌های ساختاری اولویت دارد. شعر هیئت در ایام محرم و صفر  پیام عاشورا و نهضت امام حسین (علیه السلام) را به مردم منتقل می‌کند و ادبیات آن، به گونه‌ای است که اقشار مختلف مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین، شعر هیئت، نوعی مردمی از شعر آیینی است که تمرکزش روی انتقال محتوا است و البته اکثرا همراه با موسیقی.
 
بعضی از شاعران و کارشناسان فضای مجازی را علت افت کیفیت اشعار می‌دانند؛ شما با این نگاه موافقید؟
 
فضای مجازی ابزار توسعه و انتشار است؛ خیلی ربطی به کیفیت ندارد. من موافق این حرف که فضای مجازی باعث ضعیف شدن شعر شده، نیستم؛ در فضای مجازی همه‌چیز هست، هم خوب هم بد. دقیق بخواهیم سخن بگوییم باید بگوییم توسعه‌ی کمی شعر آیینی می‌تواند تازه یکی از علل این مسئله باشد؛ زیرا هر چیزی که تولیدش با دشواری همراه است، کیفیتش بیشتر می‌شود. پیش از انقلاب که سرودن شعر آیینی با دشواری و حتی مجازات همراه بود، به ویژه عصر پهلوی اول، فقط افرادی که دانش و اعتقاد زیادی در زمینه‌ی مسائل دینی داشتند، درباره‌ی عاشورا شعر می‌گفتند. ابتدای انقلاب هم دوره‌ی مهمی در زمینه‌ی شعر آیینی است، زیرا، فضایی نخبگانی‌ که از قبل وجود داشت، به آزادی رسیده بود و شاعران  در کنار هم می‌توانستند شعر بگویند، نقد کنند و در عین حال، به تنوع و تکثر صداها احترام گذاشته می‌شد. نتیجۀ این شرایط سرایش انبوهی شعر آیینی موفق شد از شاعرانی چون طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی، علی معلم، سید حسن حسینی، قادر طهماسبی، قیصر امین پور، زکریا اخلاقی و... . جدا از شاعران آیینی که تخصصی این موضوع را دنبال می‌کردند مثل حبیب الله چایچیان، غلامرضا سازگار، علی انسانی، محمدعلی مجاهدی، غلامرضا شکوهی و... . از نیمه‌ی دوم انقلاب، ما در زمینه‌های مختلف، توسعه‌های کمی دیدیم و طبیعت توسعه‌ی کمی، پایین آمدن کیفیت است. در تاسیس و توسعه دانشگاه‌ها، بانک‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و همچنین در عالم شعر با همه زیرشاخه‌هایش. این اتفاق برای شعر آیینی هم افتاد. البته گفتم این تنها دلیل نیست، دلایل دیگر هم وجود دارد.


این وضعیت چرا برای شعر هیئت اتفاق افتاد؟ آیا جلسات نقد و بررسی یا فضای آموزشی مناسبی نداشتیم؟
 
بله به نسبت تعداد شاعران‌مان، ما انجمن شعر خوب، آموزشگاه خوب، منتقد باسواد و رسانه نقد ادبی خیلی کم داریم. برای مثال در شعر هیئت شرایط اینگونه است که شاعری که قریحه‌ی شعری متوسطی دارد، به مداح معرفی می‌شود و مداح که طبیعتا کارشناس شعر نیست، از شاعر شعر را می‌گیرد و می‌خواند و آن اثر منتشر می‌شود. مثل آثار شاعرانی همچون بنده و نه البته شاعران درجه یک.  این روند خیلی طبیعی و سریع اتفاق می‌افتد و بسیار گسترده. یعنی مثل انتشار کتاب شعر یا خوانده شدن ترانه نیست. در فضای ترانه اولا خواننده یا تهیه کننده اثر مبلغ قابل توجهی به شاعر پرداخت می‌کند و طبیعتا به خاطر آن مبلغ توقع کار خوب دارد. ثانیا وزارت ارشاد آن ترانه را بررسی می‌کند و طبق قانون سعی می‌کند جلوی انتشار ترانه بد را بگیرد. ثالثا رسانه‌ها و مجله‌های فراوانی هستند که در حوزه نقد ترانه و موسیقی فعال‌اند. حالا شما ببینید در ترانه‌سرایی با سه اهرم و فیلتر پول و قانون و نقد، سرانجام انبوهی ترانه ضعیف تولید می‌شود؛ در چنین شرایطی انتشار نوحه ضعیف بدون آن سه فیلتر اصلا چیز عجیبی نیست. و البته من فکر می‌کنم اوضاع در نوحه‌سرایی به مراتب بهتر از ترانه‌سرایی است. ما واقعا نوحه و نوحه‌سرای خوب در سراسر ایران کم نداریم، مخصوصا در بین شاعران جوان.  در نوحه‌سرایی شاید شاهکار کم باشد و اکثر آثار متوسط باشد، اما افتضاح هم کم است. اما در ترانه‌سرایی آثار افتضاح خیلی خیلی زیاد است.
 

ما در محتوای شعر، با دو نگاه متضاد مواجه‌ایم؛ برخی معتقدند شعر هیئت، نباید سیاسی شود و ذکر مصیبت، کافی است؛ عده‌ای هم معتقدند اساساً عاشورا یک اتفاق سیاسی است و در روایت آن، باید مسائل سیاسی و اجتماعی روز را وارد کرد.

ذکر مصیبت یک اصل مهم است و نباید از آن فارغ شد، یعنی به خودی خود موضوعیت دارد و بار اصلی را به دوش می‌کشد؛ اما یکی از وجوه مهم نهضت امام حسین (علیه السلام) وجه سیاسی آن است و عاشورا یکی از پر رنگ‌ترین جلوه‌های سیاسی اسلام است. هیئتی که نمی‌خواهد حرف سیاسی در مسیر اهل بیت (علیهم السلام) بزند، به این نکته بی توجه است. وقتی می‌گوییم سیاست منظورمان منافع این جناح و آن جناح، اهداف حقیر این حزب و آن حزب، یا حمایت از فلان نامزد انتخابات نیست، منظورمان بحث کلان رصد حق و باطل در اجتماع با محوریت فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) است.  ما در سیره‌ی ائمه (علیهم السلام) هم این توجه و اهمیت دادن به شعر سیاسی را می‌بینیم. ببینید اهل بیت چه تشویق‌ها کردند شاعرانی را که حکام مستکبر را نکوهش کردند و حضرت سیدالشهدا و مظلومان تاریخ را ستایش.  اینکه برخی می‌گویند شعر آیینی در دو دهه اخیر سیاسی شده، حرف دقیقی نیست؛ مثلاً شعر زیبای «بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است / که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» از مرحوم خوش‌دل تهرانی، قبل از انقلاب سروده شده و مفهومی کاملا سیاسی دارد.
از طرفی باید توجه کرد وقتی زورسالاران جهان و حتی کشورهای به ظاهر اسلامی، بر علیه تشیع‌اند، یک ملت شیعه‌مذهب توجه‌اش به مفاهیم سیاسی عاشورا بیشتر می‌شود و تلاش می‌کند تا این موضوعات، پیوند بیشتر و دقیق‌تری باهم پیدا کنند؛ مثلاً در نوحه‌ها و مرثیه‌خوانی‌های زمان جنگ هم این پیوند سیاست روز با عاشورا را می‌توانیم به وضوح ببینیم.



کدام مسائل شاعر را ملزم می‌کند که از دریچهی سیاست، عاشورا را روایت کند؟ درواقع مهم‌ترین مولفه‌ها، کدام‌اند؟
 
در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام دو مفهوم «محب» و «شیعه» با هم متفاوت‌اند. محب یعنی دوست‌دار، شیعه یعنی پیرو. این فرق را امامان شیعه بارها توضیح داده‌اند. ما در بهترین حالت می‌توانیم مدعی باشیم که محب اهل بیتیم. اما آرزومندیم که روزی شیعه ایشان شویم. محب فقط اعلام عشق می‌کند؛ اما برای شیعه بودن باید راه ایشان را پیمود. این حرکت در مسیر شیعه بودن لاجرم به روایت سیاسی عاشورا و نیز داشتن نگاه عاشورایی در سیاست نیز منجر خواهد شد. اینکه می‌بینیم مثلا الآن شعر عاشورایی سیاسی‌تر است به نسبت شعری که در دوران غزنویان یا سامانیان سروده می‌شده، علتش مسئلۀ مهم «آزادی» است. قرن‌های متمادی حکومت ایران تحت سیطرۀ حکمرانان اهل تسنن بوده است. آن‌هم نه اهل تسنن معمولی و خوب، بلکه اهل تسنن متعصب، منحرف، خون‌ریز و جائر. در این ادوار به راحتی شیعیان را می‌کشتند و آزار می‌کردند. حتی بسیاری از خود اهل تسنن را با اتهام شیعه بودن از بین می‌بردند. در تاریخ بیهقی خوانده‌اید ذکر بردار کردن حسنک وزیر را به اتهام شیعه بودن در دوران مسعود غزنوی. پیشترش حکایت فردوسی را شنیده‌ایم که به خاطر ابیاتی در مدح امام امیرالمومنین علی علیه السلام چه آزارها از محمود غزنوی ستمگر دید. در چنان شرایط خفقانی که آزادی شیعیان در حد صفر بود، نفس سرودن در مدح اهل بیت و آوردن نام اهل بیت (علیه السلام) سیاسی‌ترین کار ممکن بود. همینکه کسایی آن قصیدۀ «باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا» را در عزای کربلا می‌گوید شاهکارکرده چون آن موقع محب‌بودن هم جرم بود چه رسد به شیعه بودن. یا در دوره معاصر خودمان در عصر رضاخان ملعون. اما در این دوره دیگر آن محدودیت‌ها نیست و طبیعتا شعر از جایگاه اثبات محب بودن می‌تواند به سمت شیعه بودن حرکت کند، یعنی قدم نهادن در همان مسیری که مسیر اهل بیت علیهم السلام است و جدا از ابراز عشق به ایشان، انعکاس فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایشان در شعر. باید دقت کرد هدف ما از سوگواری صرفا تخلیه‌ی روانی و عاطفی نیست؛ بلکه می‌خواهیم به ارزش‌های فرهنگی و معنای عظیمی که در این مراسم‌ها وجود دارد، توجه کنیم. ما در این سوگواری‌ها، به سمت کمال می‌رویم و نتیجه‌ی این رشد، این است که ببینیم اگر اهل بیت (علیهم السلام) امروز بودند، چگونه رفتار می‌کردند و ما چه‌طور می‌توانیم از پیشوایان دینی خویش عملا پیروی کنیم.

 

 

در محتوای شعر هیئت، با توجه به حساسیت‌هایی که درباره آن وجود دارد، تا چه میزان شاعر می‌تواند دست به نوآوری بزند؟

هنر، ذاتاً با نوآوری زنده است و اگر این نوآوری در اثر هنری ایجاد نشود، آن هنر به مرور از بین می‌رود. شعر هیئت، از یک سو هنر و ادبیات است و باید به سمت نوآوری برود؛ اگر این‌گونه نشود، از ذات‌اش دور شده است. باید توجه کرد که در اصول و معنا، نمی‌توان دست به ابتکار زد؛ اما در بیان و ساختار و وجه هنری، باید این اتفاق بیفتد.

ابداع، هزینه دارد؛ فرقی نمی‌کند درست باشد یا غلط، همیشه و در همه‌ی جوامع نوآوری مخالفت‌ عده‌ای را به دنبال دارد؛ برخی ذاتا در مقابل هر چیز غیرمعمول واکنش منفی نشان می‌دهند و دوست همه‌چیز همواره ثابت و بی‌تغییر باشد، البته برخی هم برای انتقام‌گرفتن‌های سیاسی یا شخصی، از این فرصت سوءاستفاده می‌کنند و به نوآوری‌کننده حمله می‌کنند. وظیفه‌ی منتقدان، متخصصان، رسانه‌ها و علاقه‌مندان به هنر و فرهنگ، این است که تمایز ابداع  با بدعت را نشان بدهند و از آثار خوب، حمایت کنند تا نوآوری گسترش پیدا کند و قدرت بگیرد. مثلاً ما از گذشته شعر و ترانه‌های بسیاری‌ برای کودکان و نوجوانان داشتیم، مخصوصا پس از انقلاب، اما در زمینه‌‌ی نوحه و شعر هیئت، کار برجسته‌ای مخصوص این مخاطب نداشتیم. امسال جناب میثم مطیعی در دهه اول محرم شعر هنرمندانه‌ای از دکتر محسن رضوانی را برای کودکان و نوجوانان خواند، بسیار هم زیبا خواند؛ اگر کسی مقدمه‌اش را نمی‌شنید از ادبیات و محتوای جدید شعر متعجب می‌شد؛ اما قبل از نوحه‌خوانی، آقای مطیعی توضیح خوبی دادند و گفتند این کار برای کدام گروه سنی است و فیلم نوحه هم با همین توضیح منتشر شد؛ نوجوانان ارتباط خوبی با این نوحه برقرار کردند و یک تجربه‌ی موفق و بدیع در حوزه شعر هیئت اتفاق افتاد. یعنی اثر در مخاطبش موثر واقع شد. اما خب طبیعتا چون نوآوری است عده‌ای هم علیه نوحه اعتراض کردند. کسانی که عموما اصلا متخصص ادبیات نبودند، فعالان سیاسی بودند و کار روزانه‌شان تولید فحش علیه این و آن است. اینجا جایی است که منتقد و متخصص باید حرف بزند و البته کسی که فهم ادبیات کودک و نوجوان و اهمیتش را دارد. کسی که می‌فهمد نوجوان و کودکی که با پدر و مادر خود آمده به هیئت و باید دو ساعت همراهشان باشد و چیزی هم از مضامین بزرگ‌سالانه هیئت سردرنیاورد هم آدم است، او هم قابل احترام و شایستۀ تولید محتواست. اینجا جایی است که باید رسانه به میدان بیاید و کمک کند مسیر نوگشودۀ «نوحه کودک و نوجوان» به عنوان یک نوآوری خوب، گسترده و تقویت بشود.
 

در قالب‌های شعری چطور؟

در قالب‌های شعری هم نوآوری زیاد اتفاق افتاده. مخصوصا پس از انقلاب می‌توانیم بگوییم تمام قالب‌های شعری به شعر هیئت راه پیدا کرده‌اند و کار فقط محدود به غزل و قصیده و مثنوی نمانده. البته باید توجه کرد موسیقی، از بایسته‌های مهم شعر هیئت است؛ جدا از اینکه جزو اجزای دیرین و اصیل شعر ایرانی است. مثلاً جناب محمود کریمی با آن تسلط فوق‌العاده‌اش روی موسیقی، هم شعر نیمایی و هم حتی نثر را به هیئت برد. شعر نیمایی از مرحوم عمران صلاحی و نثر از شهید آوینی. اما این کار ادامه پیدا نکرد. این پیام مهمی است که ظرفیت هیئت و شعر آیینی، گسترده است؛ اما لزوماً همه‌ی نوآوری‌ها اتفاق خوبی نیستند و نمی‌توانند ادامه پیدا کنند. اقتباس‌ها و ابداعات زیادی هم در نغمه‌پردازی از جناب کریمی دیدیم که موفق بودند و ادامه پیدا کردند و ایشان از نظر مقام بالایی در رشد و گسترش نوآوری در شعر و موسیقی هیئت دارند. یک مثال دیگر هم دو زبانه خواندن یا  تلفیق مداحی فارسی و عربی بود که میثم مطیعی آن را با جدیت آغاز کرد و ادامه داد و هنوز هم گونه‌ای موثر و موفق است.  

 

  • حسن صنوبری
۲۴
آبان
  • حسن صنوبری
۰۸
آبان

روزنامه صبح نو/سیدحسام الدین حسینی: شعر گفتن برای اهل بیت (علیهم السلام)  بسیار دشوار است. شعر گفتن برای اربعین دشوارتر است. پیاده‌روی اربعین در سال‌های اخیر میدان مناقشه‌های بی‌پایانی از روایت‌های متناقض بوده است. عده‌ای آن را یک آیین صرفاً مذهبی و عراقی می‌دانند و عده‌ای دیگر آن را یک اتفاق بزرگ سیاسی. در میان چنین معرکه‌ای ‌حسن صنوبری یکی از شاعرانی است که خطر این راه را به جان خریده و برای اربعین نوحه‌های مختلفی سروده است. صنوبری شاعری بیرون دسته‌بندی‌های ذهنی ماست. او معتقد است هنر تنها باید راوی زیبایی باشد و همزمان همه شعرهایش وفادار به زمانه و آرمان زمانه‌اش است. در ایام منتهی به اربعین حسینی با او که از شاعران جوان و خوش‌نام کشور است درباره سرودن برای اربعین و سروده‌های اربعینی‌اش گفت‌وگو کرده‌ایم.

آقای صنوبری خوب است پیش از ورود به فضای نوحه‌های اربعینی کمی درباره سلیقه و نظر شما درباره اصل نوحه‌سرایی صحبت کنیم. شما از منتقدان سبک‌های تازه مداحی هستید و آن‌ها را غیراصیل می‌دانید. شما اصالت را چطور تعریف می‌کنید؟ در واقع چطور می‌شود نوحه‌ها را به اصیل و غیراصیل تقسیم کرد؟

اصالت در هر بعد هنری با رجوع انسان به خودش شروع می‌شود. انسانی که هنوز پخته نشده است و درکی از جهان ندارد مدام چشم به بیرون از خودش دارد. او مدام تلاش می‌کند از دیگران پیروی کند. چنین انسانی هیچ‌وقت اصیل و عمیق نمی‌شود و نمی‌تواند چیز تازه‌ای به جهان اضافه کند. او در موج‌ها و مدها و جوهای مختلف زندگی می‌کند و هضم می‌شود. هر حرفی می‌زند تکراری و کلیشه‌ای است. چنین انسانی اصیل نیست. اما انسان‌های تأثیرگذار ابتدا به خودشان نگاه می‌کنند. چنین انسانی به خودش می‌گوید که من با دیگران فرق دارم. وقتی کسی چنین نگاهی داشته باشد آن وقت به خودش رجوع می‌کند. آنچه من درباره نوحه گفته‌ام هم ناظر به همین تقسیم‌بندی است. آن نوحه‌هایی که من نقد می‌کنم نوحه‌هایی هستند که فکری پشت‌شان نیست و صرفاً سوار بر یک جو و هیجان حرکت می‌کنند. مثلاً سبکی که من اسمش را گذاشتم مداحی نئوتهرانی، یک دفعه باب می‌شود بلافاصله عده زیادی باخود می‌گویند ما هم از این موج عقب نیفتیم. حالا اساس این سبک چیست؟ تلفیق نوحه با برداشت منفعلانه‌ای از موسیقی پاپ غربی. روگرفتی است از شوها و پارتی‌ها و موسیقی‌های متناسب با چنین فضاهایی. اگر پنجاه سال دیگر یک پژوهشگر موسیقی از اسپانیا یا انگلیس بخواهد درباره سبک نوحه‌های ما تحقیق کند، می‌بیند با کپی ضعیفی از مبتذل‌ترین موسیقی‌های خودشان مواجه است. چنین موسیقی ارزشی نخواهد داشت. اما اگر همین پژوهشگر به سراغ نوحه مرحوم بخشی، حسین فخری یا مرحوم سعادتمند و... برود و آن‌ها را گوش کند می‌گوید این آن چیزی است که ما نداریم و متعلق به خودشان است. این تبلور اصالتی است که از آن صحبت کردم.

 شعر گفتن برای اربعین در زمانه ما به‌نحوی یک کنش سیاسی معنا می‌شود. شاید پنجاه سال قبل چنین معنایی نداشت اما امروز اینگونه است. از طرف دیگرشان هنر جدا کردن ما از امور روزمره و بردن به ساحتی متعالی است که اسیر تقویم و روزمرگی نیست. شما این تناقض را در شعر گفتن برای اربعین چطور رفع می‌کنید؟

تناقضی که شما از آن صحبت می‌کنید زاییده زاویه دید است. ما اسیر سنت تقسیم‌بندی کردن همه امور هستیم که از دوران ارسطو تا امروز کشیده شده است. ما تلاش می‌کنیم همه چیز را تقسیم‌بندی کنیم تا راحت‌تر به آن‌ها دست پیدا کنیم. اما واقعیت این است که بسیاری از چیزهایی که ما در ذهن تقسیم‌بندی می‌کنیم در واقع یک چیز است. ما به زور سعی می‌کنیم آن‌ها را از هم جدا بکنیم. شعر اربعین و کلاً هر شعر آیینی و اساساً هر چیز مربوط به دین، امکان ندارد با سیاست و زیست اجتماعی بیگانه  باشد. دین برنامه جامعی برای همه ساحت‌های زندگی است. مشکل این جاست که کسانی این جامعیت را درک نکردند و هر کدام قسمتی از آن را گرفتند. هنری که حضرت امام خمینی (ره) داشتند و آنچه در عصر ایشان رقم خورد، جمع بین همه این ساحات دین بود. ذیل چنین تفکری اگر در شعر اربعین من هیچ حرف سیاسی هم نزنم، دارم کار سیاسی انجام می‌دهم. هر شعر برای امام حسین(ع)  بگویم و اشاره مستقیمی هم به سیاست نکنم در واقع شعر سیاسی گفته‌ام. از طرف دیگر هم، اساساً کار سیاسی این است که برای امام حسین (ع) شعر بگوییم. در فلسفه هنر هم همین است. عده‌ای می‌گویند هنر برای هنر خیلی مسخره است. هنر باید در خدمت مسائل اجتماعی و سیاسی باشد. من این را نمی‌فهمم. من معتقدم اگر هنر برای هنر واقعاً برای ما معنا شود و زیبایی به ما هو زیبایی برای ما اصالت پیدا کند ما هرگز از دین و معنویت فاصله نمی‌گیریم. ما معتقدیم که زیبایی محض خدا است. هر چیزی که نسبتی با زیبایی پیدا کند به سمت خدا و اهل بیت (ع)  می‌رود. این‌گونه است که هنر و تعهد با هم جمع می‌شوند. در واقع پنجاه سال پیش هم شرایط همین بود اما ما فهمش را نداشتیم. امام خمینی (ره) این فهم را برای ما ایجاد کرد.

با توجه به آنچه درباره هنر و شعر گفتید چه شد که به سمت شعر گفتن برای اربعین رفتید؟

به نظرم هر نوع شعر گفتنی خیلی «چرابردار» نیست. برای اربعین شعر گفتم چون نمی‌توانستم نگویم. من که شاعری ضعیفی هستم اما اگر از یک شاعر خوب بپرسید که چرا شعر می‌گویی، مثل این است که بپرسید چرا گل عطر دارد؟ ما که با شعر مأنوس هستیم شعر برایمان تبدیل به زبان اندیشه‌مان شده است. وقتی به چیزی فکر می‌کنیم و می‌خواهیم آن را بیان کنیم تبدیل به شعر می‌شود.

وقتی برای اربعین شعر می‌گویید به چه چیزی فکر می‌کنید؟ گاهی خاطره‌ای باعث بسته شدن نطفه شعر در ذهن شاعر می‌شود گاهی یک عکس. منبع الهام شما در شعر گفتن برای اربعین چیست؟

هرگاه می‌خواهم شعر یا نوحه‌ای برای اربعین بگویم به این فکر می‌کنم که الان نمی‌فهمیم اربعین چیست. مخصوصاً نسل من که تا قد کشیدیم دیدیم صدام سقوط کرد و اربعین و راه کربلا باز شد. واقعاً نمی‌فهمیم و بدون هیچ معرفتی می‌رویم، مثل یک گردش و اردوی ساده. من به آن همه عاشقی فکر می‌کنم که قبل از ما این مسیر را تا لب مرز می‌آمدند و نمی‌توانستند بروند. به خاطر دارم که دایی‌ام و مرحوم ابوترابی و جمعی از رزمندگان یک برنامه «حرم تا حرم» داشتند در دوره صدام. از تهران پیاده می‌رفتند تا مرز خسروی. پیاده روی اربعینی آن‌ها تا آنجا بود چون مرز بسته بود. به لب مرز می‌آمدند که الان باز است و میلیون‌ها نفر در امنیت از آن عبور می‌کنند. این‌ها با دلشکستگی به آنجا می‌رفتند و اقامه عزا و زیارت می‌کردند و برمی‌گشتند. ما الان در یک فرصت شگفت‌انگیز هستیم و هر گاه می‌خواهم شعر یا نوحه بگویم به آن‌ها فکر می‌کنم. خیلی از آنها شهید شدند و رفتند و آقای ابوترابی که اصلاً نرسید به بازشدن راه اربعین ولی آنقدر این راه را با عشق آمدند تا راه باز شد. این بزرگترین انرژی و منبع الهام من در شعرها و نوحه‌هایم است، در کنار تصور کودکان و فرزندان امام حسین که زمانی با شرایطی هزاران برابر دشوارتر روزگاری این جاده‌ها و بیابان‌ها را پیموده بودند.

بعضی از نخبگان معتقدند ما دو نوع اربعین داریم؛ یکی اربعین ایرانی و دیگری اربعین عراقی. نظر شما درباره این دوگانه‌ای که در این سال‌ها درباره پیاده‌روی اربعین شکل گرفته است چیست؟ آیا این دوگانه در شعر اربعین هم وجود دارد؟

ما فقط یک اربعین حسینی داریم و کسانی که باور و اعتقاد دارند به فلسفه اربعین و حرکت امام حسین(ع) این را می‌فهمند. اربعین یعنی حرکت به سمت امام (ع)  و اینکه دیگر نمی‌گذاریم این اتفاقی که برای سیدالشهدا افتاد برای امام زمان(عج) تکرار شود.  نه که ایرانی و عراقی، شیعه و سنی هم ندارد. مختص مسلمانان هم نیست. هر کس این شعور را داشته باشد که وقتی  ببیند بهترین آدم و انسان روی زمین را می‌خواهند از بین ببرند و حتی بچه شیرخوارش را تشنه بکشند، او مظلوم است و طرف مقابل ظالم، اربعینی است. این فرهنگی است که فراتر از اسلام و شیعه و سنی است. یک گروه از کسانی که مدام این تقسیم‌بندی‌ها را انجام می‌دهند کسانی هستند که دوست دارند همیشه ما به جان هم بیفتیم و با هم کشتی بگیریم که طبیعتا از سوی بعضی سرویس‌های امنیتی است. این فتنه عرب و عجم را دانش‌آموز من هم با یک‌بار دیدن سریال مختارنامه می‌فهمد. یک بخش هم حساسیت‌هایی است که نخبه‌های خودمان دارند، درباره حساسیت این گفتگوی فرهنگی. این حرف درست است که ایرانیان وقتی می‌خواهند اربعین بروند نباید فضای عراق را نابود کنند. این حرف درست است که ما باید احترام بگذاریم به فرهنگ و موکب‌داران اربعینی عراق، اما نباید آن‌قدر افراطی شود که ما ایرانی نباشیم و عراقی باشیم. برادر عراقی من یک هنر دارد و من ایرانی هم یک هنر، باید این دو را در کنار یکدیگر گذاشته و از هم‌دیگر چیزهایی یاد بگیریم. سال‌های گذشته دیدم یک روحانی در یکی از مواکب بزرگ ایرانی چقدر وقت می‌گذاشت برای ارتباط‌گرفتن و بده‌بستان‌های مختلف با موکب‌های عراقی همسایه. اگر همه این شعور را داشته باشند اضطراب‌های بعضا درست نخبگان هم حل می‌شود.

شعر کارکردش این است که نتایج تفکر را خلاصه کند و سعی کند با همه مخاطبان تفکر را تقسیم کند. وظیفه ما این است که همه ابعاد اربعین را منتقل کنیم. هم بعد عرفانی و سیاسی و هم بعد همزیستی مسالمت‌آمیز و ارتباط فرهنگی را در شعرها بیاوریم و کاری کنیم مخاطب به آن فکر کند و نتیجه فقط احساس نباشد. دین احساسی صرف دین درون‌تهی است، مثل دین عقلی صرف که هیچ ارزش و ماندگاری ندارد. یکی از اتفاق‌های مهمی که در حوزه شعر اربعین افتاده است، نوحه عربی‌ای است که آقای میثم مطیعی خواندند. همان نوحه «انتم الشرفا، انتم الکرماء». آن سالی که خواندند جوابش نیامده بود ولی امسال آمد و ما دیدیم که چند مداح عراقی جواب آن را دادند. یعنی حالا که تو قدردانی می‌کنی ما هم از شما قدردانی می‌کنیم. این یکی از مهم‌ترین کارکردهای هنر است که به هم بگوییم که دوست داریم همدیگر را. ما تا حدی توانستیم در نوحه‌های اربعینی بگوییم به برادران عراقی که دوستشان داریم و بخش زیادی از این را محبت در گوشه‌گوشه راهپیمایی اربعین می‌بینیم که بین ایرانی‌ها و عراقی‌هاست. خیلی‌وقت‌ها که می‌خواهیم از موکب‌هایشان برویم هم ما گریه می‌کنیم و هم آن‌ها. بین مردمی که در آغوش هم گریه‌کرده‌اند هیچ سرویس امنیتی و موج رسانه‌ای نمی‌تواند جدایی بیندازد.


  • حسن صنوبری
۰۲
آبان

این نوحه یک‌جورهایی ادامه، یا نسخۀ کناری نوحۀ قبلی است


لینک دانلود با کیفیت اصلی 


چه رازی
در این گوشه‌ی بی‌قرار صحراست؟

که هرسال

زمان اربعین قیامت اینجاست

از این خاک
خدا چه می‌خواست؟

هنوز آید صدای گریه‌ی کودکان از اینجا

هنوز آید صدای ناله‌ی کشتگانِ صحرا

پیامی دارد این خاک به کل دنیا:

آبروی افلاک
 شد کشته در این خاک


***


در این خاک
به هرسو ردی از عبور مهدی است

سراسر
جهان منتظر ظهور مهدی است

زمانِ
حضور مهدی است

ندانم کی به پایان می‌رسد آخر این جدایی؟

پناه و رهبر مستضعفانِ جهان کجایی؟

تو‌ای خورشید تابنده کی می‌آیی؟

دارم با تو‌عهدی
لبیک یا مهدی


  • حسن صنوبری
۲۸
مهر

نوحه واحد شب نهم صفر 1397 با صدای دکتر میثم مطیعی 

نغمه‌پردازی: اکبر شیخی / شعر فارسی: حسن صنوبری / شعر عربی: احمد حسن الحجیری

 

لینک دانلود با کیفیت اصلی 

 

 

دوباره
دلم راهی اربعینِ مولاست

پیاده

در این جاده قدم‌زدن چه‌زیباست

 

دراین‌دل
دوباره غوغاست

 

به یاد کودکانی که گذشتند از این بیابان

روم افتان و خیزان، تشنه‌لب، روی‌وموپریشان

به یاد خاطراتِ همه شهیدان

 

من در هر دو دنیا
می‌مانم با مولا

 

***  

 

و یک‌روز،
سواری از همین جاده می‌آید

می‌آید،
که روزنی به آسمان گشاید

بدانید،
که او می‌آید

 

بگیرد انتقامِ غنچه‌های به خون تپیده

ز دستی که گلوی کودک ششماهه بریده

دراین شب عاقبت می‌دمد سپیده

 

دارم با تو عهدی
لبیک یا مهدی

 

  • حسن صنوبری
۲۹
شهریور

نوحه زمینه شب چهارم محرم 1397 با صدای دکتر میثم مطیعی 

شعر و نغمه‌پردازی: حسن صنوبری


لینک دانلود با کیفیت اصلی 




به گوش ‌آید صدایی، که عطرش آشناست
مرا می‌برد به جایی، که نامش کربلاست (مرا برده به جایی که نامش کربلاست)

نسیم موی او
دلم را برد

شبی تا کوی او
دلم را برد

حسین!
مرا صداکن مرا صداکن

اگر، چه بدترینم تو بهترینی

حسین!
چگونه باید تو را ببینم

اگر، دگر نخواهی مرا ببینی

حسین! حسین!

به غیر از ‌کوی تو، کجا دارم؟
از این عالم فقط، تو را دارم


***

محرم آمد از راه، زمان ماتم است
خوش آن دل که به رازِ‌ مُـحَرّم مَحرَم ‌است

سلام خون ما
به ثارالله

ز ما مولا تو را
سلام الله

حسین!
قسم به خونِ جوانت اکبر

جوانی مرا نذر راه خود کن

حسین!
قسم به شش‌ماهۀ سپاهت

مرا، یکی ز جمع سپاه خود کن

حسین! حسین!

به غیر از ‌کوی تو، کجا دارم؟
از این عالم فقط، تو را دارم

***

فدای آن نگاهی، که دنبالت دوید
به جز روی تو چیزی، ‌در این‌ عالم ندید

تمام هستی‌ام
به قربانت

به قربان‌تو و
شهیدانت

حسین!
اگر به دنیای خود اسیرم
تویی، که می‌توانی ‌مرا ‌رَهانی

حسین!
به خود رهایم مکن زمانی

بیا، مرا بخر در همین جوانی

حسین! حسین!

به غیر از ‌کوی تو، کجا دارم؟
از این عالم فقط، تو را دارم
  • حسن صنوبری
۲۹
شهریور

نوحه شور شب هشتم محرم 1397 با صدای دکتر میثم مطیعی 

نغمه‌پردازی: سید صالح حسینی . شعر: حسن صنوبری


 

 

لینک دانلود با کیفیت اصلی 

 

چرا اسیر جهان باشد دل رند و عیارم؟
که هرچه از دو جهان دارم همه از مولا دارم

دو جهان در چشم عاشق همه زندان است
که حسین پاداش چشمان شهیدان است

یا رب مهمانم کن بر خوان حسین
آشنایم کن با عرفان حسین
همره کن ای خدا،
من را در دو دنیا،

با یاران حسین

(لبیک لبیک، مولا یا ثارالله
یا اباعبدالله)



***

 

 

کبوتر حرمم مولا به سوی تو می‌آیم
شکسته بال و پرم اما به سوی تو می‌آیم

به خدا فریادم را جز تو پناهی نیست
ز دل بشکسته تا کوی تو راهی نیست

جانم تو، جانان تو، جانانه تویی
آرام قلب این دیوانه تویی
پرکشیده از دل،
هر مقصود باطل،

در این خانه تویی

(لبیک لبیک، مولا یا ثارالله
یا اباعبدالله)


***

به حنجر شهدا سوگند، که شب و روز عاشوراست
ز خون جاری مظلومان همه عالم کربلاست

به شقایق‌های معصوم چمن سوگند
به گلوی سرخ اطفال یمن سوگند

شیعه یعنی جنگِ در راه خدا
جنگِ با کفر و جهل و روی و ریا
جنگِ با خون‌خواران،
با یاران شیطان،

جنگِ با آمریکا

(لبیک لبیک، مولا یا ثارالله
یا اباعبدالله)

  • حسن صنوبری
۱۶
اسفند

http://bayanbox.ir/view/429332450967501868/Motiee.jpg

 

نوحه‌ای که برای رزمندگان مظلوم فاطمیون سرودم و شام شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) توسط جناب آقای میثم مطیعی در محضر رهبر انقلاب اجرا شد

  • حسن صنوبری
۰۹
آبان

سه تا از نوحه‌های سال‌های قبل که توسط دکتر میثم مطیعی اجرا شده‌اند را اینجا می‎گذارم. متن دوتا از نوحه‌ها از وبلاگ قبلیم پاک شده، فلذا در ادامه مطلب بازمی‎نویسم همان دو تا را. این سه نوحه همه موضوع عمومی محرم و امام حسین (ع) را دارند، دوتاشان نوحه «زمینه» هستند و یکی نوحه «واحد». نوحۀ واحد مربوط به ایام عاشورا (فکر کنم شب هشتم) آن سالیست که روز عاشورا و روز 13آبان همزمان بودند. فلذا در بند آخر شعر از قلب هیئت، چند سطر ناقابل، شلیک کردیم به طرف نیویورک.

 

1. نوحه زمینه: همه عمرم اگر کنم بی‌تو سفر ...

2. نوحه زمینه: زندگی تویی، عاشقی تویی، شاه کربلا یاحسین!

3. نوحه واحد: قصۀ عاشقان ماندنی‎ست

 

 

 

«نوحه زمینه»

 

نه سرخیِ پرچمِ تو را
نه مجلسِ ماتم تو را
به غصه‎های دلِ خودم
نمی‎فروشم غمِ تو را
 
به بیرق هیئتت قسم
قسم به شالِ محرمم
که از در خانه‎ات حسین
به جای دیگر نمی‎روم
زندگی تویی، عاشقی تویی، شاه کربلا یاحسین
بندگی منم، تو ز بند تن، کن مرا رها یاحسین
(یاحسین یا کربلا)
 
دلم فقط آشنای توست
مسافرِ روضه‎های توست
وطن ندارم در این دیار
دیارِ من کربلای توست
 
فتادم از پا و از توان
بدونِ من رفته کاروان
امیر دیرینِ عاشقان!
به کربلایت مرا رسان
دورم از تو و می کشم نفس، در هوای تو یاحسین
دورم از تو و می شود دلم، کربلای تو یاحسین
(یا حسین یا کربلا)
دوباره هنگامه‎ی عزاست
دوباره هرکوچه نینواست
اگرچه دلم‎مرده‎ام ولی
برای دل، تربتت شفاست
 
چه حاجتِ گنبدِ طلاست؟
غبار کوی تو کیمیاست
نماز من در حریم توست
که مُهرم از خاکِ کربلاست
هرکجا روم، قبله‎ی دلم، رو به سوی تو یاحسین
سجده می‎کنم، عاشقانه بر خاکِ کوی تو یاحسین
(یا حسین یا کربلا)
 
غمی که در نام زینب است
نمی‎ ز آلامِ زینب است
شب من و تو کجا سیاه
به قدر یک شام زینب است؟
 
کسی چه فهمیده از غمش
ندیده ماتم چو ماتمش
نمی‎شود مجلسش تمام
ادامه دارد محرمش
 
ما کجا و فهمیدنِ غمِ وارثِ غمِ کربلا؟
ما کجا و فهمیدنِ غمِ دیدنِ شَهِ سرجدا؟
(یاحسین یا کربلا)

 


 

«نوحه واحد»

 

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است
ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است
سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
 
از همه خاک زمین تربتِ تو ما را بس
خو گرفتن به غم و غربتِ تو ما را بس
اهل دنیا نشود گریه کن عاشورا 
از خوشی های جهان، هیئتِ تو ما را بس
در عزای تو سینه زنان
هر شبم را سحر می کنم
از همینجا به سوی شما
با دل خود سفر می کنم
هر زمان دل، باصفا شد
زائر کرببلا شد
 
همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است
ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است
سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
 
السلام ای شهیدانِ به خون غلطیده
کی جهان مثل شما اهل وفایی دیده؟
جان سپردید غریبانه ولیکن امروز
قصه ی عشق شما در دو جهان پیچیده
تا ابد نام زیبایتان
در کتاب جهان خواندنی است
از همه قصه های جهان
قصه ی عاشقان ماندنی است
می درخشید، همچو خورشید
چون که یارانِ حسینید
 
همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است
ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است
سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
 
هست هر چند زمان اندک و طولانی راه
ما نداریم به غیر از حرم دوست پناه
از خطر ترس نباید، که سفر باید کرد
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
بار دیگر ببین آمده
دشمنِ کینه جوی امام
رهسپارم سوی کربلا
تا بگیرم از او انتقام
کن نصیبم، این سعادت 
یا زیارت، یا شهادت
 
همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است
ما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است
سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
 
هرکسی دشمنِ اربابِ شهید است امروز 
شیعه برخیز! که او باز یزید است امروز 
وقت جنگ است اگر دعویِ یاری داری
خیمه‎ی شمر همین کاخ سفید است امروز
مشتِ خود را گره می کنم 
تا زنم بر سرِ دشمنان
تیغِ دشمن چه دارد مگر؟
در مصاف دل عاشقان
هر زمان و هر کجاییم
ما سپاهِ کربلاییم
 
همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است
ما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است
سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست
  • حسن صنوبری