ای ماه نو! ای ماه نو! ای ماه مبارک!
ای دعوتِ قدّوسِ تعالی و تبارک
ای ماهی دریای خدا، هر شب و روزت
از نور شده بر تن تو پولکپولک
سی پولک نورانی و سی فرصت زرّین
شاد آنکه به صید تو شود تور مشبّک
سی سکّۀ نورانی و هر سکّه چو خورشید
شاد آنکه تو را حبس کند در شبِ قلّک
سی مرغ که در قاف به سیمرغ رسیدند
شاد آنکه به قصد تو بُوَد چابک و زیرک
سی روز که سرشار بهار است و نه سرشار
خود عین بهار است به تحقیق و بلاشک
در مقدم تو باد به سرنای دمیده
خورشید زده بر دف و مهتاب به تنبک
حیران شده از عطر تو هم سوسن و نرگس
پرّان شده رو سوی تو هم پوپک و لکلک
ای سفرۀ احسان تو از عرش الهی
گسترده شده تا سر این سفرۀ کوچک
ما ریزهخور خوان تو هستیم و نداریم
در خاطر خود شکوه ز بسیاری و اندک
شادیم که شد خانۀ ایمان به تو محکم
از سیل سیهکاری و از زلزلۀ شک
شادیم که با تابش نور تو رهیدیم
از تفرقۀ مذهب و از سستی مسلک
شادیم که یکبار دگر بخت مدد کرد
شادیم که هستیم کنار تو همینک
میشد که نباشیم و به حسرت گذرانیم
در ساکتی گور و به سنگینی بختک
*
آهِ دلم ای نخلِ تر باغ خداوند!
پیچیده به پای تو چو نیلوفر و پیچک
تا دست بگیری و به مقصد برسانی
ای پیر، تو این تازه بهرهآمده کودک
ای ماه! مرا روشنیِ دیدۀ جان باش
در جادۀ تنهایی و در راهروی شک
*
بازآمدنت بر همۀ خاک خجسته
تابانشدنت بر همۀ خلق مبارک
سوم رمضان ۱۴۴۲
پن: رمضانیه سالهای قبلم