در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

پیروی یک استوری نظرسنجی و در تعدادی استوری دیگر در اینستاگرام نوشته شد:

 

یک

 انتقادی که در ذهن من و خیلی آدم‌های دیگر که از بنده فرهیخته‌تر یا انقلابی‌تر هستند (یاهردو) خیلی ناظر به خود آقای جلیلی نیست. یعنی نمی‌خواهد باشد. بلکه ناظر به بخشی از هواداران خاص و بیش از حد جدی ایشان است. چنانکه می‌بینیم در این انتخابات هم تشکلی‌ترین، رنگ‌دارترین و سیاسی‌ترین هواداران، هواداران آقای جلیلی‌اند.

 تودهٔ اصلاحات‌چی‌ها که با این آرایش و تبلیغات و واقعیات فعلی تمایلی به رأی‌دادن ندارند. سیاسی‌ترهایشان رأیشان پخش است بین سه گزینهٔ «همتی» و «مهرعلیزاده» و «رأی‌ندادن».

 تودهٔ مردمِ غیرسیاسی -آن‌مقداریشان که تا الآن مجاب شده‌اند به رأی‌دادن- نیز با وضعیت فعلی رأیشان بیشتر به سمت آقای رئیسی است و بعد تا حدی محسن رضایی.

 تودهٔ امتِ حزب‌الله رأی‌شان بلاشک آقای رییسی است و ولو بعضاً ارادتی داشته باشند به آقای جلیلی یا دیگر آقایان، می‌گویند: چون که صد آمد نود هم پیش ماست!

سیاسی‌ترهای‌ حزب‌اللهی اما رأیشان در این سه سبد است: رئیسی+جلیلی+زاکانی. و به‌نظرم به همین ترتیب.

 بنابراین ورودی رأی آقای جلیلی از کجاست؟ فقط بخشی از رأی‌های شدیداً سیاسی ِ حزب‌الله. یک ورودی غیرمردمی و کاملا سیاسی، هرچند محترم. از طرفی فرق ایشان با دیگران این است که حتی ادبیات حامی ایشان + دانشگاه حامی ایشان + رسانه‌های حامی ایشان + متوسط سنی حامیان ایشان + تمایلات اعتقادی حامیان ایشان... همه از قدیم مشخص است.

مشخص، محدود و متاسفانه: بسته.

 

دو

 خروجی این وضعیت چیست؟

برآمدن قشری به‌شدت سیاسی، تمامیت‌خواه، با گارد بسته، درون‌گرا، دیگری‌ستیز، احساساتی و آرمان‌گرا، در میان جمعیت هواداران ایشان (منظورم این نیست همه‌شان از دم اینگونه‌اند! عرض کردم: قشری در جمعی)

خروجی این قشر خاصِ قشری چیست؟

اینکه تبلیغات نامزد مورد نظر را ماه‌ها قبل از معلوم شدن آرایش انتخاباتی شروع کردند. باشدیدترین و پیش‌فرض‌دارترین حالت ممکن.

نگویید سعید محمد هم زود شروع کرده بود. سعید محمد تبلیغات پولی داشت. درست مثل تبلیغات تجاری یک برند اقتصادی که صفحات پربازدید را مدتی اجاره کند. کاملا رباتی. وگرنه پشتش نه تشکیلاتی بود نه پایگاه رأی واضحی، نه ادبیات مشخصی، نه مرزبندی و رقیب‌ستیزی جدی‌ای نه هیچ چیز دیگر.

اما تبلیغات هواداران جلیلی کاملا تشکلی و تشکیلاتی، ایدئولوژی‌سوار، هدفمند، جدی و برنامه‌ریزی‌شده بودند. از چندماه قبل از انتخابات و وقتی که حتی معلوم نبود چه کسی می‌آید و چه کسی نمی‌آید، این‌ها تبلیغات منفی خود را علیه رقیب‌های انتخاباتی شروع کرده بودند (البته این مشخصه بعضاً در ادبیات خود جلیلی هم بود) بیش از همه هم مثل سال ۱۳۹۲ روی زدن قالیباف تمرکز داشتند: تخریب با شدت بالا.

دلم می‌سوزد از آنهمه انرژی که خرج زدن کسی شد که اصلا نیامد!

 دیگر رقیبشان رئیسی بود. سر رئیسی رویشان نمی‌شد بگویند فاسد است یا تکنوکرات است یا به هر نحوی بد است. لذا تمام انرژی‌شان‌ را گذاشتند و کلی کمپین و ادا اطوارهای رسانه‌ای راه انداختند که:

 رییسی جان مادرت نیا!

رییسی قوه قضائیه به تو احتیاج دارد!

رییسی آنجا که هستی جای مهم‌تری است!

رییسی برای قوه قضائیه آدم نیست! و... و

 

وقتی زمزمه‌های آمدن رئیسی جدی شد بعضی‌شان عصبانی شدند و از دهانشان دررفت: رئیسی اگر بیایی یعنی قدرت طلبی!

رییسی بیایی خیانت کردی به آرمان مبارزه با فساد!

اصلا آمدنت یعنی زیر پا گذاشتن حکم مقدس رهبری!

اصلا بیایی یعنی تسلیم فشارهای سهم‌خواهان شده‌ای! و...

 

جالب توجه است که در بعضی از این رویکردها هم با احمدی‌نژادی‌ها یکی شدند، هم اصلاح طلبان، هم بی‌بی‌سی، هم... .

 

این بود که وقتی لاریجانی ثبت‌نام کرد این‌ها چندروز طوفانی شدند. در حال شلیک انبوهی دشنام شتاب‌زده و هیجانی. انبوهی تصویرسازی و کلمه‌بازی برای یکی‌کردن روحانی و لاریجانی. چون حتی فکرش را هم نمی‌کردند و در محاسباتشان نداشتندش.

 باز هم قبل از اینکه لاریجانی دهان باز کرده باشد.

و باز هم تا قبل از اعلام نظر احراز صلاحیت شورای نگهبان.

و باز هم: خرج انبوهی انرژی، تقریبا برای هیچ!

 

سه

 نکتهٔ دیگر این بود که آدم از نوع رفتارهای انتخاباتی دوستان احساس می‌کرد که برایشان رأی‌آوردن و به قدرت‌رسیدن آقای جلیلی بر تمام مسائل و مصالح انقلاب و اسلام و ایران مرجح است.

 مثال دم دستی: روز قدس ما برای قدس استوری می‌گذاشتیم، این‌ها جلیلی را به عنوان نماد مقاومت استوری می‌کردند؛ پس از شهادت دانش‌آموزان افغانستانی از مظلومیت افغانستان می‌گفتیم، این‌ها از ساده‌زیستی و پرایدسواری جلیلی می‌گفتند، شب قدر از مقدرات عالم حرف می‌زدیم این‌ها از برنامه‌های جلیلی می‌گفتند، شهادت امیرالمومنین سوگواری می‌کردیم، این‌ها نوید پیروزی جلیلی را می‌دادند، سر قضایای شیخ جراح درگیر آگاهی و آگاه‌سازی درمورد فلسطین بودیم این‌ها همچنان داشتند برای رأی‌آوری جلیلی دیگران را توجیه می‌کردند. و...

 داشتم فکر می‌کردم در این یک ماهه یکی مثل این بندهٔ کمترین، با افراد مختلفی از قشرهای مختلف و متضاد سیاسی و فرهنگی و... در موضوعات مختلف هنرپژوهی، فرهنگ‌دوستی، عدالت‌خواهی، معنویت‌گرایی و... در شهرهای مختلف ایران و نیز ملیت‌های مختلف ایرانی، افغانستانی، عراقی، فلسطینی و... گفتگو می‌کرد و دوستان لابد صرفا فقط با هم‌رأی‌ها و هم‌شکل‌های خودشان، آنهم فقط در بیان خوبی جناب جلیلی و بدی حریفان!

بنابراین اگر نگرش بسته به چنین زیستن‌ها و بروزهایی منجر شود، چنین زیستن‌ها و بروزهایی باز به هرچه بسته شدن نگرش منجر خواهد شد.

 

چهار

نکتهٔ دیگر هم انواع تناقض‌های گفتمانی است. همین عزیزان که سال ۹۶ عدم حضور جلیلی در انتخابات به خاطر حضور رئیسی را نشان تقوای سیاسی عنوان می‌کردند و حضور پوششی جهانگیری را نوعی از شارلاتانی سیاسی ابراز،

در این انتخابات به جد خواستار حضور و عدم انصراف جلیلی به نفع رئیسی شدند.

 عده‌ای‌شان رسما از همین ایدهٔ پوششی بودن و حضور کمکی در انتخابات دفاع کردند و عده‌ای گفتند جلیلی اصلح است و رئیسی صالح و اگر قرار به کنار رفتن باشد این رئیسی است که باید به این کار مجاب شود.

خب یعنی صرف چهار سال، رئیسی با آنهمه فعالیت بنیادین در آستان قدس و قوه قضائیه از اصلحیت به صالحیت رسید؟! و جلیلی به خاطر نشستن و مفصل‌ترکردن برنامه انتخابات و دولتش (آنچنان که محسن رضایی) از صالحیت به اصلحیت؟ :)

 

نتیجه

 در مجموع این‌ها من متأسفانه متأسفانه نوعی قدرت‌طلبی بیش از حد و کم‌‌اعتنا به اخلاق و مسائل کلان ملی و دینی را می‌بینم. یک قدرت‌خواهی که همه‌چیز را برای قدرت خرج می‌کند و هیچ‌چیز را بر قدرت اولیت نمی‌دهد. چیزی که برآیندش چه پیروز انتخابات باشد چه نه، چه جلیلی کنار بکشد چه رای بیاورد چه شکست بخورد، چه موافقش باشد چه مخالفش، در همه صورت خطرناک و قابل آسیب‌شناسی است.

نظرات  (۲)

سلام علیکم

 

1- منبع این صحبت ها و نتیجه گیری ها و قضاوت های شما کجاست؟

2- با توجه به بی منبع بودن مطلب فکر نمی کنید این ویژگی هایی که به دیگران نسبت دادید بیشتر از همه در متن و گفتار خودتون آشکار شده؟

3- و از همه مهم تر این که حتی اگر منبعی برای صحبت هاتون بیارید آیا چنین ویژگی هایی رو به "بعضی از هواداران" سایر نامزدها نمیشه نسبت داد؟

پاسخ:
سلام و ادب

1- صفحات و تبلیغات دوستان هوادار آقای جلیلی در اینستاگرام و توئیتر و... کافی ست خودتان هم سری بزنید
2- مقاله علمی ننوشتم که زیرش را با انبوه لینک به صفحات حضرات ارجاع بندی کنم. یک جستار وبلاگی است مثل باقی مطالبم. نه فکر نمی‌کنم :) چون من در مطالبی که می‌نویسم برای نامزدها جانب عقل و انصاف را در حد زیادی سعی می‌کنم رعایت کنم. شخص‌پرستی و تعصب ندارم مثل همان بعضی :)
3- نه نمی‌شود. در متن هم توضیح دادم. چون اگر نگوییم یگانه باید بگوییم شدیدترین نامزدهای تشکیلاتی و سیاسی را فقط آقای جلیلی دارند

سلام علیکم

 

خب اگر بنا نیست که بحث بر مبنای علت و سند باشه و صرفا جنبه ی تخریبی داره بنده هم لزومی به بحث نمی بینم.

و با توجه به سابقه ای هم که لااقل حقیر از شما سراغ دارم گمان نمی کنم در مورد آقای جلیلی جانب عقل و انصاف رو رعایت کرده باشید. لااقل نه همیشه. و همین که صرفا به بعضی از هواداران یک نامزد خاص می پردازید هم یکی دیگه از نشانه های انصاف شماست!

و البته همون سابقه هم گویای تمایلات شما به بعضی اشخاص و گروه ها هست که نیازی به گفتن نداره. اشخاص و گروه هایی که از سال 92 آقای جلیلی رو تخریب می کنند. چرا؟ چون با اون ها اختلاف دیدگاه داشت. چون حاضر نبود ذیل تشکیلات و حزب و سیاسی کاری های آقایون قرار بگیره. جالب این جاست که با این وجود باز هم ایشون و هوادارانشون میشن سیاسی، تشکیلاتی، بسته، محدود و  ... .

 

محفوظ باشید ان شاءالله

پاسخ:
عصبانی نشوید برادر
من هرگز اهل تخریب نبوده‌ام، اگر چیزی نوشته‌ام واکنش به تخریب بوده. سال 92 انتقاداتم به تیم آقای جلیلی را با سند و مدرک از سخنان خود هوادارانشان نوشتم در وبلاگ سابق. اما این سال‌ها بیشتر در اینستاگرام متمرکزم. اینجا هم کلا سند و مدرک آوردن دشوار است. خدمت دوستانی که در اینستاگرام بحث می‌کردیم همان ایام سند و مدرک هم فرستادم. و جالب که هواداران و اعضای ستاد خود آقای جلیلی هم حرفم را تایید کردند.
و جالب که هم در همان سال 92 و هم در همین انتخابات مطالبی در تایید آقای جلیلی نوشته‌ام. مقایسه نوشته‌های بنده و هواداران ایشان خودش شاهد مناسبی است.

جدا از همۀ این حرف‌ها یک مثال واضحش را با سند و مدرک در استوری‌های امروز نوشتم. اگر اینستاگرام دارید لطفا سری بزنید به صفحه‌ام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">