پوششنویسی | این قسمت: پوشش بانوان در اسلام
پوششنویسی
این قسمت: پوشش بانوان در اسلام
من از منظر شرعی و یا حقوقی راستش را بخواهید خیلی جرات ندارم دربارۀ حجاب و لزوم و وجوبش بنویسم. به این دلیل واضح و روشن که من خانم نیستم. لذا درک بیواسطه و عمیقی از زنبودن ندارم و یک ثانیه هم معلوم نیست اگر خانم بودن وضع پوششم چگونه بود. چهبسا بنا به اطلاعی که اکنون از درون خود و میزان دوریام از حقایق و معارف الهی و شرایع دینی دارم، در آن صورت هم خیلی وضع قابل دفاع و علیه السلامی نداشتم. رطبنداشته رطبخورده محسوب میشوم و فلذا ممتنعم از «منع».
اما موضوع حجاب و ضرورتش، فقط از منظر فقهی و حقوقی مطرح نیست. قبلا فقط یک یا دوبار در وبلاگ سابقم از منظر اخلاقی دربارهاش نوشته بودم. محکم هم نوشته بودم و هنوز هم پای آن مطلب هستم و حاضرم با هرگروه از بانوان مخالف حجاب اسلامی مناظره کنم، فقط از منظر اخلاق و بیرون از گفتمان دین اسلام.
اما نکتهای که در این مطلب میخواهم یادآور شوم دیگر نه اخلاقی است نه فقهی نه حقوقی. دیگر هیچ نیازی به وجود مفاهیم مشترک بین دو تفکر مخالف ندارد. اینجا از منظری روانشناختی و جامعهشناختی میخواهم سراغ فلسفه و حجاب بروم و یک گفتگوی منطقی با همه خواهران و دختران و مادران ایرانی داشته باشم. (سرشبی داشتم به این فکرمیکردم در این ماه که ماه خدای متعال است بد نیست کمی هم از خدا و حرفهایش حرف بزنیم. لااقل همین یک ماه)
همچنین، نکتهای که عرض خواهد شد از قبیل انتزاعیات نیست، یک امر کاملا تجربی و قابل آمار و مشاهده و بررسی است، ذیل موضوع «فلسفه حجاب در اسلام»
اکنون کلیات را رها کنیم و برویم سراغ بیان نکته، اول سه مقدمهاش را مرور کنید و اگر موافق بودید بروید بخش بعد:
1. همه میدانیم هنر، بازتاب و چکیدۀ زندگی اجتماعی انسانهاست. مخصوصا هنر مدرن که با فردفرد انسانها و تمام اقشار جامعه ارتباط برقرار کرده است.
2. فراگیرترین و جامعترین هنر امروز جهان، سینماست.
3. سینمای غرب به نسبت سینمای شرق، بسیار ریشهدارتر، پیشرفتهتر و متنوعتر است و مانند سینمای بعضی کشورهای جهان سومی در انحصار یک یا دو پسند و سلیقۀ خاص نیست
اصل مطلب:
بنده تا حد زیادی با سینمای غرب و کلا سینمای غیرایرانی آشنا هستم. آثار کارگردانها و سرزمینهای مختلفی را تماشا کردهام. اکثر فیلمهایی که دیدهام در حوزۀ سینمای مستقل و هنری (یعنی غیرحکومتی و غیرتجاری) بودهاند. با اتکا به این پشتوانۀ تماشایی، از تمام زنان مدافع «حقوق زن»، تمام بانوانی که میگویند با پوشش کم و آزاد بیرون آمدن موجب تحریک جنسی نمیشود، تمام دخترانی که میگویند فقط بعضی از مردان ایرانی عقدهایاند و لباس نیمهبرهنه اتفاق خاصی برای مردان غربی رغم نمیزند، تمام خانمهایی جملۀ کلیشهایِ «حجاب محدودیت نیست، مصونیت است» را مسخره میکنند (چون انصافا محدودیت هم هست)
دعوت میکنم به تماشای فیلمهای سینمای غرب (مخصوصا فیلمهای سینمای مستقل) بنشینند و تمام سکانسهای مبتنی بر «تجاوز جنسی به بانوان» (توضیح بیشتر: تجاوز یعنی اقدام به رابطه و تماس با یک خانم بی اجازۀ او و گاه با آسیبزدنهای خیلی شدید و حتی قتل او) را تماشا و بررسی کنند و بگویند:
زنی که به او تجاوز شده اولا چه پوششی داشته؟ ثانیا در چه وضعیتی بوده؟ چندتایشان با لباسهای عادی بودند (با یک تیشرت و شلوار گشاد یا روسری و کلاه داشتند مثلا) و بی آرایش، چندتایشان با لباسهای نیمبرهنه و تنگ یا بدننما و یا با آرایش غلیظ؟ چندنفرشان در یک فضای معمولی و در مقام «حیا» بودند و چندنفرشان در پارتی و دیسکو و کاباره و بی احتیاط؟ نه آیا بالای 90درصد از موارد اول بودند؟
توجه بفرمایید این روایت و گزارش کارگردان مستقل غربی است. کسی که از سازمان تبلیغات اسلامی جهتدهینشده. سانسورنشده. تهدید هم نشده!
توجه بفرمایید اینها را کارگردانِ بسیطالذهنِ «چطوبهتوگیرندادن» نساخته. این متنِ زیستجهانِ غربی و بهشتِ جهنمیای است که برای زنان مشرقزمینی تبلیغ میکنند.
اگر شرایطش فراهم بود فهرستی از این فیلمها را هم منتشر میکردم، ولی خب اسلام دست ما را بسته :)
آنچه گفته شد مقدمهای بود برای مطالعۀ آیۀ 59 سورۀ احزاب در #قرآن کریم:
«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا»