تماشای فیلم اتاق تاریک ساختۀ سید روح الله حجازی
بعضی فیلمها را قبل از اینکه بروی سینما خودت دیدهای. بعضی را بعد از برگشتن از سینما هم شاید ندیده باشی.
«اتاق تاریک» فیلم جدید آقای حجازی برای من بیشتر از نوع اول بود. چندوقت پیش بود به یکی از دوستانم گفتم چطور است برداریم یک فیلم بسازیم و به بهانۀ نمایش و نکوهشِ «هولناکیهای مدرنیته» و «بیچارگیهای جامعۀ روشنفکرمآب و طبقۀ متوسط شهری (و بلکه بالای شهری) تهران»، یکعالمه زندگی و رفتار و شخصیت بیمار و مریض را بیاندازیم به جان هم؛ سرآخر هم چندتا «پیام اخلاقی ریز یا درشت» بیاندازیم در پایان قصه. فیلم هم که تمام شد تیتراژ را با اسم «سید روح الله حجازی» امضا میکنیم که یکوقت خداینکرده رسانههای ارزشی و مذهبی به ما و فیلممان بدوبیراه نگویند و فکر نکنند اثری که میبینند حاصل طبعِ فیلمسازیِ کارگردانی مثل اصغر فرهادی یا یکی از مقلدان اوست.
البته از انصاف نگذریم فیلمهای حجازی بعضا رنگولعاب و طراوت و اندک خلاقیتی دارند که از سینمای فرهادی و فرهادینماها بازشناخته میشوند. اما این رنگ و خلاقیت در اثر اخیر بسیاربسیار اندک است. من فیلم بلند پیشین حجازی یعنی «مرگ ماهی» را هم دوست نداشتم. چه اینکه آن اثر هم شعاری و پریشان به نظرم آمد و به نظرم یکجورهایی تقلیدی ضعیف از «یه حبه قند» «سیدرضا میرکریمی» بود و انسجامش از فیلم اخیر هم کمتر. اما مرگ ماهی لااقل رنگ و لعاب را داشت. دستکم تصاویر تماشایی و قابهای زیبا داشت.
اگر بخواهم بیتعارف حرف بزنم: اخلاقی که در منبر سینمایی حاج آقا روح الله حجازی درس میگیریم همان اخلاقی است که در کافۀ سینمایی اصغر فرهادی تعلیم میشود: «برای اخلاقی بودن و انسان بودن باید وحشت کنی و متنفر باشی. و الا میشوی یکی از آدم بدها و زشتهای فیلم من». زیباییشناسی فیلم اخیر حجازی هم همان زیباییشناسی اصغر فرهادی است که قبلا در یادداشتی برای «فروشنده» مورد کاوش قرارش دادم: «زیباییشناسی مبتنی بر زشتی». حتی ایرانی هم که در سینمای حجازی میبینیم همان ایران سینمای فرهادی است: «یک ایرانِ ویران، جبرزده، افسرده و بیمار» آنهم فقط در «تهران»، آنهم فقط «بالای شهر تهران»، آنهم فقط در خانۀ آدمهای «پریشان و عصبانی و مریض». مضمونپردازی اتاق تاریک هم دقیقا همان مضمونپردازی آثار فرهادی است که قبلا برشمردم: 1_«اختلافات حاد زن و شوهری» 2_ «قضاوت خیلی سخته ها! همه هم گناهکارند هم یکجورهایی حق دارند! یک وقت قضاوت نکنی!» 3_ «انسان محصول شرایط و جامعه است؛ جامعه و شرایط هم مزخرفند»
حالا فرقش چیست؟ چرا ایندونفر با هم در یکقاب قرار نمیگیرند؟ شاید اگر برویم برگۀ رأیها از صندوق بیرون بکشیم ببینیم سال 96 حجازی به رئیسی رای داده و فرهادی به روحانی. همین. چیزی که در نقد و ارزشگذاری یک فیلم تفاوت چندانی ندارد.
بله، اگر این فیلم را با هشتاد درصد فیلم مزخرف تولیدی سینمای ایران مقایسه کنیم فیلم بدی نیست و لحظات خوبی هم دارد. اما اگر با فیلمهای هم قد خودش مقایسه شود خیلی جای نقد دارد و خیلی عقب است. روح الله حجازی را باید با کارگردان همسن خودش یعنی بهروز شعیبی مقایسه کنیم. شعیبی هم مانند حجازی متولد 1358 است و دوستدار سینمای اجتماعی و خانوادگی. اما حجازی کجا شعیبی کجا. اتاق تاریک کجا دارکوب کجا.