شعر: خوزستان تنها نیست
این زخم است، شوخی نیست. این حق است، بلوا نیست
یک ایران در رنج است، خوزستان تنها نیست
خرمشهر بعد از جنگ خرمشهر آیا شد؟
خرمشهر تا امروز، خونینشهر آیا نیست؟
مسئولان از صبر و آرامش میگویند
ویلای مسئولان در اهواز اما نیست!
در چشم مسئولان یک ذره گردی...؟ نه!
یک لحظه دردی در بیدردان، دردا نیست
این زخم است، این حق است، این داد است، فریاد است
شایانِ این فریاد، انکار و حاشا نیست
معلوم است پنهانی دشمن هم میآید
از بس گرد و خاک است، که چیزی پیدا نیست
این مردم یک عمر است سرشار از اندوهند
شادی تنها سهمِ اقشارِ دارا نیست
چل سال است میجنگند با دشمن، با قحطی
این قحطی اما حیف چون دشمن میرا نیست
چل سال است که هستند بر عهدی که بستند
مانند این مردم در کل دنیا نیست
دردا گر در ذهن یک کودک، آینده...
دردا گر در خواب یک کودک، رویا نیست
دردا گر یک کودک وقتی که میگرید
همراهش در خانه، مادر نیست، بابا نیست
ایرانم! ایرانم! فرزندت را دریاب
تو هستی، تا هستی خوزستان تنها نیست