پیشنهاد فیلم: «قلمروی بهشت» | ریدلی اسکات
پیشخوان: تماشای فیلمی که اکنون معرفی میکنم برای هر مشرقزمینی و مسلمانی لذتبخش است.
اصل مطلب: فیلمهای هویتی و تمدنی، فیلمهایی هستند که به ما میگویند «ما چگونه ما شدیم». هر ملتی برای اینکه «ملت» باشد و بماند باید به هویت و تاریخ خودش اشراف داشته باشد. مردم بیتاریخ مردم نیستند. چنانچه آدم بیحافظه هم نمیتوان رشد انسانی داشته باشد و همین است اهمیت هر هنر تمدنی و هویتی، اعم از سینما، شعر، تئاتر، رمان و...
در سینمای ما این موضوع بسیار کمرنگ است. تنها امیدم به امثال «داود میرباقری» است. با اینکه سرزمین و آیینی هستیم با قرنها تمدن و هویت. با تمدنی قدیمی و هویتی غنی. بسیاری از سرزمینها و اندیشهها که یک صدم این تمدن، هویت، فرهنگ و تاریخ ما را ندارند به ساخت چنین آثاری با هزینههای بالا روی آوردند تا برای خودشات هویت بتراشند، هرچند تمام روایت و متن داستانشان مبتنی بر دروغ و تخیل باشد.
جالب است که در کشور ما یا چنین آثاری ساخته نمیشود، یا بسیار سخیف و ضعیف ساخته میشود، یا اگر متوسطی از استانداردهای سینمایی را داشته باشد از سوی منتقدان و رسانهها با نهایت آرمانگرایی تحقیر و تضعیف میشود و از صحنه خارج.
«ریدلی اسکات» کارگردان شهیر انگلیسی که او را در شمار «قدرتمندترین مردان جهان» و «بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما» میشناسند کسی است که از بهترینهای سینمای حماسی تاریخی است. فیلم مشهور او «گلادیاتور» (2000) را کمتر کسی است که ندیده باشد یا دوست نداشته باشد، کمتر کشوری است که اکران نکرده باشد و کمتر جایزهای است که به او تعلق نگرفته باشد. فیلم حماسی دیگری که او پنج سال بعد میسازد «قلمروی بهشت» (2005) نام دارد که با همه زیباییاش جزو بایکوتشدهترین فیلمهای تاریخ سینما در غرب است. فکر میکنید چرا؟
«قلمروی بهشت» سراغ یکی از حساسترین جغرافیاها یعنی «اورشلیم» (فلسطین) و یکی از حساسترین زمانها یعنی دوران «جنگهای صلیبی» رفته است. این فیلم جزو معدود فیلمهایی است که سعی کرده به جای روایت رسانههای انگلیسی و صهیونیستی، سراغ حقیقتِ داستان جنگهای صلیبی برود و تا حد زیادی به روایتی منصفانه از آن دوران بپردازد. علت بایکوتِ چنین فیلم حماسی و زیبایی، فقط همین انصاف است.
چنانچه میدانید و گفتهاند «جنگهای صلیبی به سلسلهای از جنگهای مذهبی گفته میشود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای تصرف سرزمینهای مقدس که در اختیار مسلمانان بود، برافروخته شد». البته این مشهورترین قرائت است و در حقیقت مسیحیان جنگهای صلیبی به نبرد با مسلمانان بسنده نکردهاند و با کافران، یهودیان و همه کسانی که به نظرشان «مسیحیان منحرف» بودند جنگیدند. از نه جنگ صلیبی مهم که بین مسیحیان و مسلمانان روی داد و در همه آنها مسیحیان مهاجم بودند؛ مسلمانان فقط در جنگ نخست شکست خوردند و مسیحیان بازندهی هشت جنگ بعدی بودند! «تخمینها حاکی از آن است که یک تا سه میلیون نفر در جنگهای صلیبی کشته شدهاند». «در سال ۱۰۹۹ میلادی، طی وقوع اولین جنگ صلیبی، پس از محاصرهی اورشلیم، مسیحیان با وحشیگری تمام، به خیابانهای شهر هجوم برده و تمامی مردان، زنان و کودکان مسلمان و یهودی را به قتل رساندند». همچنین «در سال ۱۱۹۱ میلادی، طی سومین جنگ صلیبی و بعد از سقوط شهر عکا، ریچاردِ شیردل دستور به قتلعام ۳۰۰۰ زندانی، از جمله زنان و کودکان داد.» و اینها فقط گوشهای از جنایاتِ بیشمار غربیهایی است که در طی زمان به این نتیجه رسیدند که بهتر است به جای نبردهای پرهزینه و آبروبر، کاری کنند تا گروهی با لباس و پرچم اسلام خون مسلمانان را بریزند.
جالب اینجاست که مسلمانان در همین جنگها با اینکه اکثرا پیروز بودند ولی با جوانمردی و اخلاق با شکستخوردگان رفتار میکردند و این حسن خلق و رأفت اسلامی تا به حدی بوده است که طرف مقابل بارها و بارها به آن اقرار کرده است. «صلاح الدین ایوبی» پادشاه مسلمانِ کردنژاد هنوز هم نزد فرهیختگان و عاقلانِ غرب چهره قابل احترامی است. فیلم قلمروی بهشت، علیرغم بعضی تفاسیر نادرست از اسلام (مثل آنجا که معشوقهی داستان در دیالوگ با عاشق میگوید«محمد میگوید تسلیم شو ولی مسیح میگوید تصمیم بگیر»! و واقعیت را خیلی طنزآمیز برعکس میکند و فحش نیچه به مسیحیت و ستایشش از اسلام را معکوس میکند!) در مجموع با ادای دین به صلاح الدین و حقیقت همراه است و آنقدر منصفانه روایت شده است که خشم محافل فاشیستی و فراماسونری مسیحی و یهودی را درآورد و هر مسلمانی از دیدن آن تا حد زیادی لذت ببرد.
خیلی تلاش کردهاند تا این فیلم به دست مخاطبانش نرسد و من و شما آن را نبینیم؛ به احترام انصاف و تلاش هنری والای ریدلی اسکات حتما این فیلم را ببینید. مخصوصا که چنین فیلمهایی را خودمان برای خودمان نساختهایم.
البته که مخاطب هوشمند، تاثیراتی که «مختارنامه» میرباقری از این فیلم گرفته است را در چند سکانس متوجه خواهد شد. باری، اگر میرباقری در پردازش بعضی صحنهها تحت تاثیر ریدلی اسکات است در شخصیتپردازی و دیالوگنویسی به مراتب هنرمندتر از اسکات و اکثر کارگردانهایی است که میشناسیم. همین نکات است که امید ما را به میرباقری زیاد میکند و باعث میشود از شنیدن خبر پیش تولید سریال «سلمان فارسی» هیجانزده شویم.