الفلک الجاریه، فی اللجج الغامره
به خودم گفتم آخه حسن چرا باید مفاتیح توی اتاق ماها خاک گرفته باشد؟ خانهای که مفاتیحش را خاک گرفته باشد، یعنی دل صاحابش را گل گرفتهاند.
جمعبندی ماه رجب
طبق گفتگوهایی که در ساعات پایانی ماه رجب با چند صاحبنظر و آدم خستۀ دیگری مثل خودم -در تماسهایی جداگانه- داشتم، ادعیه را میتوان به دو قسمت کلی تقسیم کرد. یکی برای از ما بهتران، مثل آنها که در اوج دعا از تحمل شدت رنجها وسختیها و عاشقیها برای خدا و برای عبادت سخن میگوید ... وقتی اینها را ما (یعنی من و چند دوست دیگرم) میخوانیم به این فرازهایش که میرسیم خجالت میکشیم. دستۀ دوم: ادعیۀ مستضعفین. اینها برای آدمهای خسته، روسیاه و گناهکار است. آنها دنبال معاشقه و لذت گفتگو با خدا هستند و در جستجوی لحظۀ تبسّم خدا، اینها ( یعنی ما) میخواهند خدا رویشان را زمین نزند و دنبال نهایت ترحّم خدا. دعاهای نوع اول را باید با آمادگی و دقت و حال مناسب خواند. مثل هواپیما هستند انگاری، بلیط میخواهد، رزرو، فرودگاه، کمربند ایمنی و... اما دعاهای نوع دوم را بیشتر وقتها میشود خواند، مثل دوچرخهاند سر راه آدم را یکوری سوار میکنند تا یکجایی میرسانند که کارمان هم راه بیفتد. ادعیۀ ماه رجب پر است از این دعاهای کوتاه و معرفتی دستۀ دوم. مثل «یا من ارجوه ...» یا «خاب الوافدون ...» یا «یا من یملک حوائج السائلین...» و البته تک و توکی دعای سنگین و عرفانی هم دارد مثل «اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک ...» به نظرم در ماه شعبان هم میشود برای مقدمۀ هر کاری سراغ از این دعاهای کوتاه ماه رجب (مثل سه دعای اول«دعاهای هرروز ماه رجب» و چند دعای دیگرش) بگیرم من که قدر ماه رجب را هم ندانستم. مثل یک واحد درسی پیشنیاز. خلاصه اینجور نیست که در ماه شعبان نشود دعای ماه رجب را خواند.
برنامهریزی برای ماه شعبان
اما در ماه رجب نمیشد بروی سراغ ادعیۀ ماه شعبان. یکی از دو هواپیمای بزرگ ادعیه، فرودگاهش در این ماه است: مناجات شعبانیه. نقلی از امام خمینی هست درمورد بینظیری مناجات شعبانیه و دعای کمیل با نگاه عرفانی. لابد آنها که ماه رجبشان را خوب دریافتند حالا با شادی میروند سراغ ماه شعبان. اما من اگر هم بخواهم مناجات شعبانیه بخوانم قبلش باید یک «خاب الوافدون» یا «من ارجوه» بخوانم: رفتن به فرودگاه با دوچرخه. وگرنه اصلا رویم نمیشود به خدا سلام کنم.
این میان ماه شعبان یک دعا از آن دعاهای نوع دوم هم دارد (دعاهایی که عموما حتی حجمشان هم خیلی کوتاه است و ما آدمهای تنبل اگر بدانیم چنین دعاهایی هستند با همین تنبلیها با اشتیاق سراغشان میرویم) و آنهم صلوات شعبانیه است. البته این دعا دوچرخه نیست ولی هواپیما هم نیست. بیشتر شبیه یک قایق یا کشتی تندرو است. کشتی تندروی اهل بیت (علیهم السلام) بلاتشبیه!
الفلک الجاریه، فی اللجج الغامره ...
خلاصه عالم دعا عالم عجیبی است که ما دیگر مثل قدیمیها قدرش را خوب نمیدانیم. یادش به خیر در یک محفل فرهنگی هرکسی چیزی میگفت. راهکاری برای مسائل فرهنگ و هنر. یکی تیمداری را عنوان میکرد، یکی برنامهریزی، یکی کتاب، یکی تشکل، یکی جلسات، یکی همایش، یکی رصد سیاست، یکی رصد دشمن، یکی همبستگی با دوست، یکی افزایش آگاهی ... خلاصه نوبت که رسید به آقای هادی مقدم دوست، ایشان گفت به نظرم باید همه دعا بخوانیم. تکی دعا بخوانیم. جمعی دعا بخوانیم ... خیلی حرفش عمیق بود و شاید بالاتر از آن محفل.
و خیلی خوشحالم که از دایی حسنم هم صوت یک صلوات شعبانیهاش به دستم رسیده هم صوت یک مناجات شعبانیهاش.
و صل الله علی محمد و آله الطاهرین