در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام جعفر صادق» ثبت شده است

۲۹
شهریور

وقتی شادی و شادمانی حقیقی نباشد، ابتذال و لهو و محض سرگرمی به جایش می‌آید.

وقتی اندوه و سوگواری واقعی نباشد، فسردگی و خمودگی و دلمردگی. غم هم مثل شادی از نیازهای ضروری آدمی است و اتفاقا وقتی اتفاق بیفتد روح را به انبساط می‌رساند. دل را زنده می‌کند نه مرده. به شرطی که غمش از آن غم‌های خوب باشد. نه غم کم و زیاد دنیا. غم عشق. غم امام حسین (ع).

باز به قول رفیق قدیمی‌مان حافظ :

چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد

ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم

باری، ما در اندوه دستی داریم. یعنی در رسیدن به غم‌های خوب و گردهم‌آیی و آیین جمعی‌اش موفقیت‌هایی کسب کرده‌ایم. اما در شادی هنوز می‌لنگیم. بیشتر آهنگ‌ها و شعرهایی که بازار را گرفته‌اند و نیز حافظۀ ما را، غمگین‌اند (چه غم متعالی اصیل چه غم مبتذل پاپ). بهترین تجمعات آیینی‌مان هم بر محور غم‌اند: محرم و صفر و پایان ماه رمضان. گردهماییِ باشکوه شادی‌محور نداریم  آنچنان. در سطح ملی فقط یک 22بهمن است که هرسال دارد رسمی‌تر برگزار می‌شود و به جز مردمش بقیه‌اش جای پرسش و عدم برنامه‌ریزی و عدم خلاقیت دارد. این بحث را جای دیگر پرداخته‌ام و می‌پردازم. در فضاهای محدودتر هم: جشن‌های عروسی ایرانی و اسلامی با آن‌همه خلاقیت‌ها و آیین‌ها و فرهنگ‌های جالب و هنرمندانه و زیبای هر منطقه و هر قومیت همه قلب ماهیت شدند به مراسمات احمقانه و پرخرج و بی‌نمک و بی‌لذت و تکراری. و گاه مبتذل و گناه‌آلود و خجالت‌آور. در جشن‌های آیینی، جشن عبادت‌ها دچار خطر تقلید از همان جشن عروسی‌ها شده‌اند. جشن‌های مولودی‌خوانی و جشن تولدها شاید از بهترین‌ها باشند که البته آن‌ها هم مشکلات خودشان را دارند. مثلا وسط مولودی میلاد، آقای مداح (عموما به خاطر عادت!) هول می‌شود گریز می‌زند به صحرای کربلا! مجلس شادی مجلس عزا می‌شود! توی آسمان ملائکه دارند می‌گویند می‌خندند روی زمین رفقای ما دارند گریه می‌کنند!

شاید باورتان نشود که خیلی از جوان‌ها فقط به خاطر تماشای «یک تجمع شاد و رنگین و شلوغ در خیابان» به جنبش سبز پیوستند. خیلی‌هاشان را می‌شناختم که اصلا سیاسی نبودند، زود پیوستند و زود هم گسستند. وقتی نیازهای روحی پاسخ‌های صحیح و به‌آیین خود را نداشته باشند، تبدیل به عقده می‌شوند و انگیزه‌های سیاسی و کاسبکارانه به راحتی رویشان سوار می‌شوند. اینهمه دکان که به اسم «رواشناسی» «دعانویسی» «فالبینی» «جادوگری» «انرژی درمانی» «عرفان» دارند زن‌ها را تلکه می‌کنند همه بر همین نیازها و عقده‌ها سوارند (نه هر روانشناسی و عرفان و حتی جادوگری!...)

بگذریم.

من حاضرم یک ستاد برنامه ریزی و ایده پردازی ویژه جشن‌ها (چه آیینی چه ملی چه انسانی ...) راه بیاندازم جمعی شویم و یک سال روی این موضوع کار کنیم. از این هم بگذریم.

اکنون عید غدیر را در پیش داریم که به گفتۀ پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) برترین عید امت اسلام است، و به گفتۀ رئیس مذهب ما  امام جعفر صادق (ع) : 

«هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فى هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء یوم العهد المعهود و فى الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود.»

هر پیامبری در هر دوره‌ای این روز را شاد بوده و عید گرفته. وای ما اگر این روز را شاد نباشیم و به شادی و عظمتش نیندیشیم و جشن نگیریمش.

 

  • حسن صنوبری
۰۹
مرداد

نشسته بر لب ساحل، شکسته‎زورقِ عاشق:
که‎راست زهرۀ دریا؟ کجاست باد موافق؟

به موجِ اشک، کِی آخر توان به اوج رسیدن؟
کجا حریفِ تو باشد دلِ شکستۀ قایق؟

*
نه فهمِ رنج تو آسان، نه درکِ اوج تو ممکن
زبان ناطقه الکن؛ سکوت، یک‎سره ناطق

مگر که اذنِ جنونم دهی چو «جابر جعفی»
وگرنه عقل ندارد رهی به کوی حقایق

تویی که علم یقینی، به دین اول و آخر
تویی که معنی دینی، به علم سابق و لاحق

چو طفل مکتب تو «بوحنیفه» است چه گویم
ز حلقۀ تو بجویم اگر مشایخ واثق

به حکم توست اگر زد «هشام» تیغ تکلّم
ز کیمیای تو «جابر»، حکیم گشته و حاذق

چه داشت خرقۀ «سفیان» به جز ریا -و چه عریان-؟
تو خرقه‎پوشِ خدایی نهان ز چشم خلائق

زبان گشودی و آنک شکست حقّۀ کافر
نگاه کردی و آنگه پرید رنگ منافق 

عیار عقل تو بودی به گفتگوی مکاتب
مراد علم تو بودی ز جستجوی دقائق

تویی تو چشمۀ جوشان، تویی تو بحر خروشان
شکسته‎زورقِ ساحل، منم، به سوی تو شائق

*
ز خویش می‎روم امشب به سوی غربت دریا
سیاه‎پوش عزای امام جعفر صادق




1. دیشب سروده شد
2. آنچه داخل گیومه آمده، اسامی تعدادی از شاگردان امام جعفر صادق (علیه السلام) است: جابر جعفی، ابوحنیفه، هشام بن حکم، جابر بن حیان و سفیان ثوری.

  • حسن صنوبری
۰۸
مرداد

آه آه علی قلوب حشیت نورا
...

اولئک اولیائی حقا

 

*

آه آه از آن دل‎ها که از نور آکنده‎اند 

...

اینان به راستی که دوستان من‎اند

 

 

امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) - به نقل از کتاب شریف تحف العقول

  • حسن صنوبری