گزارشی انتقادی از دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۲
چند نفر پرسیدند امسال جلسۀ دیدار شاعران با رهبری (که چندین سال بود تعطیل بود) چطور بود؟
پاسخ اجمالیاش:
شب نیمۀ رمضان، ضعیفترین و رانتزدهترین شب شعر تاریخ دیدارهای شاعران با رهبر انقلاب - از جهت شعرهای خوانده شده - برگزار شد. این فقط نظر من نیست، با هر شاعری که بعد از دیدار صحبت کردم چنین نظری داشت. نه اینکه شعرهای خوب خوانده نشد، انصاف این است که چند شعر خیلی خوب و چند شعر قابل قبول هم خوانده شد- چه از جوانان چه از موسپیدان-، اما برآیند کلی تاسفبرانگیز بود؛ و علت هم چیزی نبود جز قبیلهگرایی و اعمال سلیقۀ یک گروه خاص در بخش جدیای از چیدمان و مدیریت جلسه.
تعداد بانوانی که امسال شعر خواندند بسیار کم بود (آن هم در چنین سالی و پس از چنان بلوایی) از حدود ۳۷شعرخوانی فقط ۷تا، حتی به بعضی از خانمها که رسما برای شعرخوانی دعوت شده بودند (و انصافا هم شعرهای خوبی داشتند) فرصت شعرخوانی داده نشد؛ آنقدر که بعضی آقایان برای دوستان و مریدانشان در صف زنبیل گذاشته بودند.
تعداد شعرهای نفسگیر بسیار کم بود (بعضی معتقد بودند امسال اصلا شب شعر پدیدهای نداشت).
در شعر طنز که تقریبا هرسال جلسه ستارهای نو داشت، امسال شعرخوانی خوب فقط مربوط به استاد ناصر فیض بود که طبیعتا به عنوان بزرگ شعر طنز کشور امشب به عنوان ستارهای تازه رونمایی نشدند!
در شعر نو شاید تنها شعر قابل اعتنا سپید استاد سیدعلی موسویگرمارودی بود که ایشان هم از پیشکسوتاناند؛ کلا انگار نوعی چیدمان شده بود که جز غزل و تا حدی رباعی قالب دیگری چندان در جلسه خوانده نشود؛
به جز تنوع فرمی تنوع موضوعی هم بسیار محدود بود؛
هیچ شعر عاشقانۀ درست و درمانی خوانده نشد؛
چند شعر وطنی خوب یا قابل قبول خوانده شد (مثل شعر آقای خادم برای شهید فخریزاده) ولی عموما بیگانه با مسائل روز؛
در موضوع بلوای اخیر فقط چهار شعر خوانده شد، یکی از آقایان پیشکسوت که بسیار شعاری بود، یکی از آقایان جوان که بسیار نیاز به ویرایش داشت -علیرغم چند بیت خوبش-، دوتا هم از خانمها که قابل قبول بودند، مخصوصا دومیش اما جالب که اصلا در فهرست انتخابی برای شعرخوانی نبود و معجزه شد که خوانده شد!؛
شاید فقط شعر آیینی بود که وضع قابل دفاعی داشت و چند شعر شاخص را به خود اختصاص داد (مثلا با شعرهای استاد میرشکاک و آقایان حبیبی و مهرابی و انصارینژاد).
بسیاری از شاعران توانمند در جلسه حضور نداشتند (حتی از آنها که مطمئنیم اختلاف سیاسی ندارند) احتمالا یا دعوت نشدند یا به طرز نامناسبی دعوت شده بودند؛
بسیاری از شاعران توانمند که در جلسه حضور داشتند برای شعرخوانی دعوت نشده بودند و صرفا زینتالمجلس بودند؛
بعضی از شاعران جوان که شعر خواندند و پیش از این شعرهای درخشانی از آنها دیده بودیم، شعر خوبی ازشان انتخاب نشده بود و با یک شعر متوسط اولین ارائه خود را داشتند؛
همچنین متاسفانه جمعی از افرادی که حضور داشتند یا شعر خواندند صرفا به علت فلان جایگاه و لابی و انتساب به این آدم و آن موسسه بود و بیرون از این شب شعر هیچ دستاورد و درخششی در شاعری نداشتند و ندارند.
این مشکلات بعضا در سالهای پیش هم بود، اما هم جمعشدنشان و هم شدتیافتنشان این شب شعر را به یک شب شعر خاص و تاسفبرانگیز تبدیل کرد. ما شرمسار رهبر فرزانۀ ایران، مردم فرهیختۀ ایرانی و همه شعردوستان فارسیزبانیم اگر گمان کنند این برآیند وضعیت امروز شعر در «کشور شعر» است؛ که قطعا نیست. شعر ایرانی همچنان پیشرو و پیشتاز است، ولی پراکنده و پریشان. آنچه دیشب دیدیم وضعیت شعر کشور نبود، وضعیت فعلی «مدیریت شعر کشور» بود.
نتیجۀ جلسه نیز در همان جلسه آشکار شد؛ رهبری در همه یا اکثر سالها پس از پایان شعرخوانی و در شروع سخنرانی -چه واقعگرایانه و چه بعضی سالها با اندکی اغماض و امیدبخشی پدرانه- از وضعیت عمومی شعرخوانی ستایش میکردند و پیشرفت شعر کشور را میستودند*. اما امسال مطلقا ستایشی از کلیت جلسه نداشتند، اگر آفرینی شنیدیم همان آفرینهای تشکرآمیز پس از هر شعر بود که در بسیاری از موارد فقط لحنی پدرانه و برخاسته از ادب میزبانی داشت نه ذوق و تحسین ادبی و زیباییشناسانه، امسال استثنائا رهبری درمورد وضعیت عمومی شعر جلسه سکوت کردند و به جایش نکاتی را در تقویت ارزشهای ساختاری و معنایی شعر گوشزد کردند.
وقتی مهمترین رویداد شعری کشور که باید محل نمایش قدرت و عظمت شعر فارسی و فرهنگ ایران با همۀ تنوعها و درخششها و در همۀ گونههایش باشد به مرور تبدیل شود به موقعیتی برای کسب شهرت و وجاهت و رانتجویی و رانتخواری و خودنمایی و شعبده و امتیازگیری و... نتیجه همین میشود. مافیابازی، مهرهچینی، اعمال نفوذ و قبیلهگرایی در همه جا بد است، در هنر و فرهنگ: بدتر.
امیدوارم مدیریت تازۀ حوزه هنری (که ولو اسما مسئولیت دیدارهای شاعران با رهبری را برعهده دارد) از وضعیت شب گذشته درس بگیرند و با دانستن قدر و اهمیت اعتمادی که به ایشان شده و مسئولیت خطیری که برگردن دارند فکری به حال نابهسامانی مدیریت شعر در بخشهای مربوط به خود کنند؛
هرچند فرصتهای عظیم و مغتنمی مثل جلسۀ دیشب تکرارناشدنیاند و معالاسف فرصتی از فرصتهای جهان اسلام، فرهنگ ایران و شعر فارسی برای همیشه از دست رفت.
به قول شاعر:
نومید مشو ز چارهجستن
کز دانه شگفتنیست: رستن
کاری که نه زو امیدداری
باشد سبب امیدواری
▪️پینوشت
* برای مثال در سال ۱۳۸۸ که وضعیت کشور شبیه وضع فعلی بود، رهبری پس از پایان بخش شعرخوانی و در ابتدای صحبتشان گفتند:
«من امسال هم مثل پارسال دقت کردم تا بالا آمدن سطح شعر انقلاب را و شعر این نسل را بسنجم؛ پارسال هم به گمانم همین را گفتم، امسال هم تأکید میکنم: من بوضوح دارم بالا آمدن این سطح را مشاهده میکنم؛ یعنی واقعاً شعرِ مجموعهی شاعران انقلاب، امروز نسبت به ده سال قبل و پانزده سال قبل، یک رشد تحسین برانگیزی کرده»
یا: « وقتی که به حافظه مراجعه میکنم، به نظرم میرسد که امسال در مجموع، شعرها نسبت به سالهای قبل سطح بالاتری داشتند؛ و این نشان میدهد که بحمدالله حرکت شعر در کشور، یک حرکت مستمری است؛ این حرکت، رو به جلو است» (۱۳۹۲)
یا: «انسان مشاهده میکند که جریان شعر و کاروان شعر در کشور رو به پیشرفت است و شعر امروز این جلسهى ما، با شعر ده سال پیش، دوازده سال پیش واقعاً قابل مقایسه نیست؛ الحمدلله خیلى پیشرفت کرده.» (۱۳۹۳)
یا: «خیلی جلسهی مطلوب و شیرین و انشاءالله پُرفایدهای بود جلسهی امشب ما؛ اوّلاً شعرهای خوبی شنیدیم و امیدوار شدیم به حرکت پیشروندهی شعر فارسی در کشورمان؛ ثانیاً از نقاط مختلف کشور شعرائی حضور داشتند و متنوّع و گوناگون، با سلیقهها، با نگاهها، با خاستگاههای گوناگون، شعر سروده بودند. و تقریباً همهی آنچه خوانده شد خوب بود؛ اینها همه خوشحالکننده و امیدوارکننده است.» (۱۳۹۶)
و ...
حس میکنم بعد از جلساتی که ساعد باقری مدیریتش را داشت سال به سال جلسه به گردهمایی شاعران آیینی و مدافع شعارهای روز حکومتی تبدیل شده است. دورهای امثال بهمنی هم در این جلسات بودند اما هر سال دریغ از پارسال.