در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

شعر: شهیدان جمعه

جمعه, ۲۱ آذر ب.ظ

شاعر تمام کن غزل ناتمام را

یعنی بیار قافیۀ انتقام را

 

 

در بحر خون شنا کن و در مصرع جنون

جز در ردیف رنج مجو التیام را

 

نه! فرصتی نمانده، مهیای کوچ شو

آماده ساز مرکب و زین و لگام را

 

سیلی بزن به صورت بی‌روح خفتگان

خونی بپاش چهرۀ مردان خام را

 

بیدار کن سپاه سواران زبده را

هم هنگ جنگ‌جوی پیاده‌نظام را

 

پیش از غروب، باید از این جاده بگذری

تا شادمان به صبح سپاری زمام را

 

زین دره‌های خوف و خطر چون که بگذری:

شاید شود به خویش رسانی، پیام را

 

شاید شود که باز ببینیم بی‌نقاب

تصویر خود در آینهٔ سرخ‌فام را

 

***

آه ای ملول از لجن حرص آدمی

پر کن ز عطر و بوی شهیدان مشام را

 

خونین شده است چهرهٔ لاله، ولی هنوز

از کف نداده پرچم سرخ قیام را

 

شرم از رخ شهید کن و بر زمین فکن

شوق دکان و شهوت جاه و مقام را

 

هر لحظه باش محو شهیدان چشم او

بر خود ببخش لذت شرب مدام را

 

مردان حق به مرتبۀ خون رسیده‌اند

هشیار باش مهلکۀ نان و نام را

 

***

بانگی است کز سکوتِ دماوند می‌رسد

پنبه ز گوش برکن و بشنو پیام را:

 

حقی و باطلی است، تو ای مدعی بگو

امروز انتخاب نمایی کدام را؟

 

کاخ یزید را که جلیل و مجلل است؟

یا خیمۀ حسین علیه السلام را؟

 

نانی که از تنور غم و‌ رنج می‌رسد؟

یا سفرۀ فراهم مال حرام را؟

 

اول به انتقام یزید درون بتاز

وآنگه ز دشمنان بطلب انهدام را

 

مردان حق به پاک‌ترین شیوه زیستند

آنگاه عاشقانه گزیدند امام را

 

***

پر از سبوی داغ شهیدان جمعه کن

دل این شکسته‌بسته‌سفالینه‌جام را:

 

از ما سلام باد به آن خون بامداد

مردی که صبح‌کرد به بغداد، شام را

 

هم‌ بر شهید عصر دماوند و خون او

باد صبا! رسان ز یتیمان، سلام را

 

خالی مباد خاطر ایران ز یادتان

از ما مگیر چرخ زمان! این مرام را

 

هر جمعه‌ای که می‌رسد از خون پاکشان

جوییم رد جمعۀ حسن ختام را

 

تا کی به بانگ خویش هیاهو درافکند

آن تک‌سوار، خلوت بیت‌الحرام را

 

***

با شعر، حق خون شهیدان ادا نشد

شاعر! بیار تیغ برون از نیام را!

نظرات  (۱)

سلام علیکم

سپاس فراوان بابت انتشار شعر

پاسخ:
سلام و سپاس از مطالعه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">