پیشنهاد فیلم: «روز صفر» | سعید ملکان
کسانی که با سنت اکشنهای جاسوسی و دلهرهآور غربی، بهویژه آثار کارگردانهای فرهیختهتر و جدیتری مثل «پل گرینگرس» آشنا باشند میتوانند ردپای این آثار را در اولین فیلم «سعید ملکان» ببینند. ردپایی که هم خوب است هم بد. خوب از جهت تکنیکی، بد از جهت فرهنگی. تأثیرپذیری در بخش نخست یک امر هنرمندانه و بیعیب است اما در بخش دوم نشان ازخودبیگانگی فرهنگی ست. حاتمیکیا هم در «به رنگ ارغوان» تحت تأثیر «لئون»ِ لوک بسون است؛ اما تا حد زیادی سعی میکند این پذیرش و الگوگیری از فن به فرهنگ نرود. نمیشود ضدقهرمان فیلم قرآن بلد باشد و قهرمان فیلم که نمایندهٔ تمدنی قرآنی است نه. بالاخره این کپی، کلیشه و آمریکاییبودن شخصیت اصلی چالۀ اصلی فیلم است؛ هرچند کارگردان سعی کرده با یکی دوتا دیالوگ خوب کار را تاحدودی از این ورطه نجات بدهد.
منصفانه بخواهیم نگاه کنیم وضعیت «روز صفر» از جهات متعددی شبیه فیلم «پرواز در منطقه ممنوع» است. یکم: هردو فیلم در مجموع فیلمهای خوبی هستند و به دل مخاطب خودشان مینشینند. دوم: به هردو فیلم انتقادهایی اصولی وارد است. سوم: هردو بهعنوان فیلم اول بودن کارگردان عالی هستند و بهخاطر فیلم اولی بودنشان میتوان چشم بر بعضی ضعفهایشان بست. چهارم: باید از هردو فیلم حمایت شود چون جای هردو جنس فیلم و ژانرهایشان در سینمای ایران خالیست و کشور و فرهنگ و ذائقهٔ ما به چنین فیلمهایی احتیاج دارد. اگر بازار سینمای افسرده و بیمار ایران از این اجناس پر بود البته بیشتر باید نقد میشدند.
حالا اینکه مثلا چرا جناب وحید جلیلی و هواداران و شاگردانشان با نادیدهانگاری این وضعیت، فیلم داساگر را تقدیس و فیلم ملکان را تکفیر میکنند، شاید جدا از علل فرهنگی و هنری علتهای دیگری هم داشته باشد. مثل طعنۀ تند و البته پنهانی که فیلم در یکی دو سکانسش به برادر جناب جلیلی یعنی آقای سعید جلیلی و یکی از ادعاهای تاریخیاش میزند. همچنان که شاید اینمقدار جایزه هم به خاطر دلایل سیاسی باشد. بالاخره «خروج» از بسیاری جهات فیلم خیلی بهتر و کاملتری بود نسبت به روز صفر و دستکم یکی از دو جایزه «نگاه ملی» یا «جایزه ویژه هیئت داوران» میشد به روز صفر نرسد و به خروج برسد. اما خب در جشنوارۀ سیاستزده «طعنه به روحانی» جایزه را از حاتمیکیا میگیرد و به «طعنه به جلیلی» میرساند.
جدا از این زدوخوردهای سیاسی، اگر منصفانه نگاه کنیم روز صفر در مجموع فیلم ارزشمندی است. تاکید میکنم اگر من هم مدام به این فکرکنم که کارگردان روز صفر همان تهیهکننده «تنگه ابوقریب» است و یکی از نویسندگان اثر هم کارگردان تنگه ابوقریب؛ قطعا از فیلم بدم میآید. آنقدر که تنگه ابوقریب را توهینآمیز، ریاکارانه و فاقد ارزشمندی میدانستم. اما این قضاوتی از روی حق نیست و خلاف مشی اسلامی « انظر الی ما قال» است. روی زمین که باشیم، عینک سیاسی و جناحی که نداشته باشیم، روز صفر فیلمی است برای مخاطب عمومی که خروجیاش قطعا هم موردپسند این مخاطب است (چون تا حد زیادی به قواعد این ژانر پایبند بوده) هم به این مخاطب رویا و روحیه و امید و باور و نیز اطلاعاتی درست از تاریخ و جغرافیای کشورش میدهد. البته این به عنوان قدم اول در این ژانر فیلم خوبی ست. چون فیلم هنوز برای یک اکشن کامل بودن هم چیزهایی کم دارد. یک اکشن واقعی جدا از اکتِ رانندگیها و تیراندازیها و انفجارها به اکتِ فیزیکی و رزمی افراد هم احتیاج دارد. چیزی که در فیلمهای مثل اولتیماتوم بورن و منطقه سبز با نهایت هنرمندی حضور داشت و در روز صفر بسیار کمرنگ است.
سلام آقای صنوبری. در روزگار قحطی، این یکی از بهترین نقدهایی است که راجع به این اثر خواندم. کوتاه و دقیق و منصفانه.