شعر: « صلح تو جنگهای جهان را شکست داد»
آه ای غریب! پس چه کسی آشنای توست؟
جز بغض ما، که زائر صحن و سرای توست؟
جز بغض ما که رخصت اشکش ندادهاند
آیا که باز مرثیهخوان عزای توست؟
از اینهمه مناره و گنبد ... عزیز من!
از اینهمه ضریح، کدامش برای توست؟
چشم جهان کجاست بگرید غم تو را؟
ای که حسین گریهکن روضههای توست
از دشت نینوا همهٔ خلق آگهند
عالم هنوز بیخبر از کربلای توست
صلح تو جنگهای جهان را شکست داد
واین تازه خود دقیقهای از ماجرای توست
***
«پس قاتل تو کیست؟» برادر سؤال کرد
آن راز را که وعدۀ تو با خدای توست
.
«پس زهر را که ریخت؟» نگفتی و رد شدی
از قاتلی که خفته به زیر عبای توست*
رفتی به آسمان و فراتر از آسمان
آنجا که انتهای جهان ابتدای توست
رفتی و ماندهایم و دریغا به کام ما
مانده هنوز مزّۀ زهر جفای توست
نگذاشتند دفن شود پاکپیکرت
در خانهای که صحنوسرای نیای توست
آنانکه بیاجازۀ پیغمبرِ خدای
بگذاشتند پای به جایی که جای توست**
***
اینجا کجا، مدینه کجا... آه ای دریغ
بارانیم دوباره، هوایم هوای توست
امشب دوباره یاد توام، یاد مدفنت
آه ای غریب! پس چه کسی آشنای توست؟
پینوشتها:
۱. «همانا دیدم ای برادر جگر خود را در طشت و دانستم کدام کس این کار را با من کرده است و اصلش از کجا شده است. اگر به تو بگویم با او چه خواهی کرد؟» حضرت امام حسین (ع) گفت: «به خدا سوگند او را خواهم کشت» امام حسن (ع) فرمود: پس تو را خبر نمیدهم به او تا آنکه ملاقات کنم جدم رسول خدا را» (وصایای امام حسن به امام حسین : #منتهی_الآمال فصل بیان شهادت حضرت مجتبی + #امالی_شیخ_طوسی مجلس ششم)
۲. «و آنکه دفن کنی مرا با حضرت رسالت پناه(ص)، همانا من احقم به آن حضرت و خانه او از آنهایی که بی رخصتِ او داخل در خانه او شدهاند؛ و حال آنکه حق تعالی نهی کرده است از آن، چنانچه در کتاب مجید خود فرموده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ».» (همان)
..از اینهمه مناره و گنبد ... عزیز من!
از اینهمه ضریح، کدامش برای توست؟
چشم جهان کجاست بگرید غم تو را؟
ای که حسین گریهکن روضههای توست
خیلی دلنشین بود اجرتون با امام حسن ان شاالله