در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

چون دوست دشمن است

سه شنبه, ۲۱ دی ق.ظ

درباب یکی از مهم‌ترین رفاقت‎های پنجاه سال اخیر

 

 

هرچه پیش‎تر برویم، جعبه‌ها و کاغذ‎ها را بیشتر با سخنان متعارف و تکراری پر خواهند کرد. تا کنون هم سراسر صفحات نوری و  کاغذی‎‎  را انبوه داده‌های بی‎تأمل فراگرفته است. ترس عقب‎ماندن و حرص سخن‎راندن جماعت مرده‎خوران و مرده‎پرستان را‎‎‎‎ به تکاپو انداخته است برای گفتن و نوشتن. بی‎فکر، بی‎ذکر، بی‎گوشی برای شنیدن صدای زمان و بی‎هوشی برای درک آن. کفِ حرف‎هایشان از منظر تار سیاست است و خیلی بالا بروند، سقف را با خاطرات نمور تاریخ آجرچینی می‎کنند. فراتر از تاریخ و سیاست چیزی در بساط ندارند.

 

 

نمی‎گویم حتما درست، ولی ‎اینک بی‎فکر سخن نمی‎گویم؛ پس لطف کن و مرا سرسری مخوان، یا آزادانه برو، یا مردانه بمان. آنچه در پی می‎آید از منظر سیاست و تاریخ و جامعه‎شناسی و... نیست، از منظر حکمت و عرفان است؛ چه اینکه ما استثنائا خدا را هم -دست‎کم به اندازه دیگر داده‎ها- در محاسباتمان داخل می‎کنیم!

 

 

 

اعوذباالله من الشیطان الرجیم

 

 

بهشت و جهنم از آن خداست. فرمان، داوری و قضاوت سرانجام او را سزاست. ان الحکم الا لله. ما بندگانیم، کور از درک مشیت او، گنگ در برابر حکمت او؛ و اگر نبود هدایت او به این بازی  وارد نمی‎شدیم. اگر سخن تازه‎ای بر این قلم می‎رود، با خود رنگ جزمیت و قطعیت ندارد؛ اما قطعا تازه است.

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 ما ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎بر این باوریم که رخدادی که در آن بهمن‌ماه گرم در این سرزمین جلوه نمود از جنس اتفاقاتی نبود که تحلیلش آسان باشد. از آن اتفاقاتی نبود که حتی اگر یکایک جماعت تحلیل‎گر، سیاست‎دان، جامعه‎شناس، تاریخ‎نگار، روزنامهنگار، فعال فرهنگی و حتی آقای فیلسوف دست در دست هم بدهند بتوانند به معدل دقیقی از شناخت و مطالعه و تحقیق و تبیین موضوع دست یازند. ماجرا فقط زمینی نبود. چه اینکه کنشگر اصلی و نقش اول آن پردۀ رنگارنگ نیز دستار به‎سری از جنس این دست‎بهسران متداول که می‎شناسیم نبود. او کسی بود که کتابش را از آخر به اول نوشت. لذا دقیقا می‎دانست کجای کار است.

 

 

دیگر زوری می‎خواهد در حد زور و حمق و جهلِ کفّار و جهّال صدر اسلام که امروز هم کسی بتواند با آنهمه شگفتی و کرامت و خرق عادت؛ شخصیت معنوی، الهی و خارق‎‌العادۀ سیدروح‎الله الموسوی الخمینی (قدس سره الشریف) را انکار کند. نگارنده هم دستکم این یک یادداشت را برای کفار نمی‎نویسد. اینجا روی سخن با اهل ایمان است.

 

 

امام آنگاه که سوار بر این اسب سفید شد، یک پیر کامل بود. محاسن سپیدش ریشه در اساطیر و قصص داشت و ابروهایش را ابرهای سپید ابدیت سایه‎بان بودند. این شد که وسعت دشت و کوه را زیر گام‎های رخشش می‎کوفت و یگانه و قلندرانه می‎تاخت بی که به پیش و پس بنگرد ؛ بیوقفه، بیدرنگ، بیهراس، بی‎لغزش ... تا آنجا که مرکب از راکب باز ماند و دروازه‌های آسمان در خردادماه برای لحظه‎ای باز شد تا سوار به قلعه بازگردد.

 

 

اما آیت‎الله سیدعلی الحسینی الخامنه‎ای عزیز و گرامی ما چطور؟ نه، او آن‎زمان پیر هم اگر بود کامل نبود. امام نبود. او باید کتاب خود را از آغاز می‎نوشت. دوره امام خمینی دوره تجلی عظمت ایمان بود اما دوره آیت‎الله خامنه‎ای دوره مشق ایمان. آنجا ایمان از دامنه‎هایش به سمت عقل پایین آمد و اینجا باید عقل دوباره به سوی ایمان صعود کند. آنجا توکل مبدأ بود و اینجا مقصد. سیدعلی خامنه‌‎ای باید کتابش را نه حتی آغاز، که از میانه می‎نوشت؛ چه اینکه دیباچۀ کتابش را هم امام برایش نوشته بود. امام خمینی خود دل به دریا زد، ولی سیدعلی خامنه‎ای با پای خود به این ورطه پا نگذاشت، امام او را به این میدان آورد، و شاید: هل داد! این معنا را از تذکرات صریح امام در موضوع ولایت فقیه و گستره اختیاراتش به آقای خامنه‎ای در دهه شصت[1] تا جلب نظر یاران نزدیکش درباره شایستگی آیت‎الله خامنه‎ای برای رهبری، تا مخالفت جدی آیت‎الله خامنه‎ای با رهبری خویش در آن اجلاس مهم خبرگان می‎توان مشاهده کرد.  خمینی را خدای خمینی به میدان فراخواند اما خامنه‎ای را خود خمینی. باری، مقصد نهایی در برنامه حق تعالی اینجاست: پرواز بدون بال. نبی و وصی و ولی همه از نظر غایبند. نه پیامبری نه پیری، حال ای انسان! تو را توان پرواز و شجاعت دل به دریازدن هست؟

 

 

اما آن مرشد کامل به جز اهتمام به تربیت و آزمون در دوران حیات، برای توفیق شاگرد جوانش در آینده، چند هدیه برای سیدعلی خامنه‎ای کنار گذاشت. دو هدیه را اینجا برمی‎شمارم:

 

 

  هدیه نخست ؛ یوسف را به برادران لو نداد.

یعنی نظر خوشایندش درباره شایستگی آیت‎الله خامنه‎ای برای رهبری را تا آخرین روز از چشم جماعت و حتی شخص آقای خامنه‎ای پنهان نگاه داشت. تنها کسانی از این موضوع اطلاع پیدا کردند که پس از درگذشت امام در نظر عموم مردم جزو گزینه‎های رهبری بودند (که تقریبا اکنون همگی به رحمت خدا رفتند: مرحوم سیداحمدآقای خمینی، مرحوم موسوی اردبیلی و مرحوم هاشمی رفسنجانی). این دقتها، هم باعث شد تا پیش از درگذشت امام، آیت‎الله خامنه‎ای یوسفِ عزیزکردۀ محسودِ این و آن نشود؛ هم پس از درگذشت امام با قدرت و حمایت بزرگان مورد قبول و اجماع قرار بگیرد.  

 

 

 

و اما هدیۀ دوم؛ دشمنش را از میان دوستانش قرار داد.

 

 

همه می‎دانند که هیچ ساختاری بدون متضاد سالم و باطراوت نمی‎ماند. عقل سیاسی می‎گوید هیچ پوزیسیونی بدون اپوزوسیون و هیچ تزی بدون آنتی‎تز دوام نمی‎آورد. البته امکان دارد این مخالف، کل سیستم را نابود کند، لکن اگر این اپوزوسیون درونی باشد این اتفاق نمی‎افتد و تمام اختلافات به تازه‎شدن سیستم می‎انجامد. آن امامی که روز 22بهمن به آیت‎الله طالقانی گفت «اگر دستور از جای دیگری آمده باشد چطور؟»، آن امامی که علی‎رغم انکار همه، در اوج دوران طاغوت وعده پیروزی داد  و وعده‎اش محقق شد؛ وعده پیروزی بر صدام را داد و وعده‎اش محقق شد؛ وعده فروپاشی شوروی را داد و وعده‎اش محقق شد، وعدۀ خواری صدام را داد و وعده‎اش محقق شد؛ انتظار گشایش از نیمه خرداد کشید و شعرش تعبیر شد؛ همان امام -چنانچه در خاطرات بسیاری نقل شده- بارهاوبارها به آیت‎الله خامنه‎ای و مرحوم هاشمی تاکید کرده بود در همه شرایط با هم باشند. فقط این دونفر به طور خاص. آن روزها دو روحانی مبارز جوان از این تاکیدات امام کهنسالشان تعجب می‎کردند؛ چه اینکه از دوران جوانی و طلبگی و از مقابل حرم امام حسین (ع) با هم عهد رفاقت بسته بودند و در تمام سال‎های دهه شصت با هم هم‎فکر و هم‎حزب و هم‎دوست و هم‎دشمن بودند. البته همان موقع هم اختلاف منش و روش وجود داشت (یک مثالش نظراتی‎ست که فیلسوف خاص آن زمان مرحوم فردید در مقایسۀ خطابه‎های آقایان هاشمی و خامنه‎ای می‎گفت[2] ) اما این اختلاف‎ها آنقدر نمود کمرنگی داشت که به چشم نمی‎آمد.

 باری آن اختلافات کوچک در سال‎های پس از درگذشت امام کم‎کم رو آمد و حکمت تدبیر و سخن امام هم آنگاه مشخص شد. سرانجام رهبر اپوزوسیون‎های این نظام کسی بود که جا در دل نظام داشت. به قول آیتالله جوادی آملی در آخرین دیدارشان با مرحوم هاشمی رفسنجانی و خطاب به ایشان: « خداوند عنایتی به شما کرده که چه بخواهید و چه نخواهید، از استوانه های این نظام هستید.» آری، سرانجام مهم‎ترین و بزرگ‎ترین مخالف‎خوان آیت‎الله خامنه‎ای صمیمی‎ترین و قدیمیترین دوستش بود؛ کسی که جدی‎ترین اختلافات (و به نظر من عموما «اشتباهات») فکری‎اش با آیت‎الله خامنه‎ای هم نتوانست از میزان محبت و عاطفه‎اش نسبت به ایشان بکاهد. این بند و بستگی بارها به مو رسید اما گسسته نشد. چون سررشتۀ امور در جای دیگر بود...

اکنون پیر کاملی در میان ماست که ادبیاتش و نگاهش خیلی بیشتر از ادبیات روشنفکری و نگاه واقعگرایانه دهه پنجاه و شصت سیدعلی خامنه‎ای، به ادبیات ایمانی و نگاه عرفانی مرشدش امام خمینی شبیه است؛ هرچند از همیشه تنهاتر است و پس از درگذشت مرحوم رفسنجانی، دوست که هیچ، همآوردی هم درخور خویش و میدان خویش ندارد.

 

 

 

 

 

 

[1]  امام در آن موضوع دونامه به آیت‎الله خامنه‎ای نوشت که اولی جدیت و علمیت و تحکم دارد و دومی ملاطفت و مهربانی و تایید. از نامه اولی: « از بیانات جنابعالى در نماز جمعه این طور ظاهر مى ‏شود که شما حکومت را که به معناى ولایت مطلقه ‏اى که از جانب خدا به نبى اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهى است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمى‏ دانید... باید عرض کنم حکومت، که شعبه ‏اى از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است» از نامه دومی: « این جانب که از سالهاى قبل از انقلاب با جنابعالى ارتباط نزدیک داشته ‏ام و همان ارتباط بحمد اللَّه تعالى تا کنون باقى است، جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏ دانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید ... مى ‏دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید، روشنى مى‏ دهید. » (به نقل از صحیفه نور ، نامه های دی ماه 1366)

 

 

[2]«رفسنجانی تضاد شرع و سیاست و مراعات دوز و کلک های سیاسی را می داند و عمل می کند. خامنه ای جهت ایمانی دارد و هم ذوق دارد و عقلش نیز مرتب است. ایمان عقلی اش بهتر است » (به نقل از کتاب مفردات فردیدی).

 

 

نظرات  (۱۵)

  • شبگیر ‌‌‌
  • این که چقدر نوشته هایی شما رو قبول دارم یا ندارم بماند
    ولی این موضوع تو نوشتون خوب بود که لااقل صادق بودید، اگر هاشمی را دشمن می دانستید الآن هم دشمن خطابش کردید
  • عسگرنجاد
  • از لحظه‌ای که خبر رو شنیدم تا الان که شتابان به مطالعه آمدم، منتظر این پست بودم تا نظر مرشد خودمان را بدانم. درود بر این قلم طاهر...
    اول: دست مریزادی صمیمانه خدمت شما بابت نوشتن این پست.
    دوم: مقدمه و ذی المقدمه بسیار عالی، موجز و مستوفا بود.
    سوم: مطلبِ بدیع و مفید و واقع بینانه ای بود که با نگاه ایمانی و عرفانی تحریر فرمودی.

    اما، منظور از این جمله را هرچه تأمل کردم متوجه نشدم:
    «خمینی را خدای خمینی به میدان فراخواند اما خامنه‎ای را خود خمینی...»
  • برهان آشنا
  • شما میخواستی از رهبری عظما تعریف کنی چرا هاشمی را اینقدر تطهیر کردی؟! بیشتر از این که مطلب در مورد اتفاق باشد، درباره ی انقلاب بود و رهبری رهبر!! 

    بعد رهبر برای ان که رهبری جامع شود نیاز به دشمن داخلی دارد؟! 

    یادداشت زیبایی نوشتید ولی بیشتر لفاظی است و بدیهیات که فقط زیبا بازگویی شده.
  • خانوم میم
  • میشه گفت بهترین نوشته ای بود که این چند روز در این باره خوندم
    ممنون
    سلام برادر ... احسنت به این قلم شجاع ! اگر این متن رو یکماه دیگه مینوشتی نمی گفتم شجاع ولی نوشتنش امروز که همه جا مشغول تطهیر و تعریف و تمجید بیش از حد آقای هاشمی هستند واقعا شجاعت می خواهد . البته من با تیترش (چون دوست دشمن است) موافق نیستم . چون خدای نکرده به ذهن متبادر میشه شما منظورت اینه که ایشون "دشمن" حضرت آقا بودند درحالیکه اینطور نبوده و شما هم منظورت قطعا این نبوده ... بلکه به قول فرمایشات چند روز قبل حضرت آقا ، میشه گفت "برادر ناباب" که نباید با دشمن اشتباهش گرفت (خطابم با کامنت شبگیره)... بهرحال ایشون خدمات و زحمات بسیار زیادی در این نظام داشته و نقطه قوتش علیرغم اشتباهاتش، قطع نکردن پیوند با ولایته ... چیزی که اطرافیانش بشدت دنبالش بودند ... کسانیکه علنا می گفتند رهبری حق بابای ما بوده و ... امیدوارم خداوند متعال بخاطر همین پیوند و حب ، قلم عفو بر گناهانش بکشه و او را بیامرزه ... بهرحال متن بسیار متین و زیبایی بود. لذت بردم .... ممنون
  • شبگیر ‌‌‌
  • در جواب جناب برمودا:
    من کاری به عبارات رهبری و تفکراتشون درباره هاشمی نداشتم. این نوشته و کلا دوستان مخالف هاشمی، اعتقاد "دشمنی" دارند، حالا می خواهد با عبارات دیگر آرایش شود و یا نه.
    ... البته حضرت آقا عبارت "برادر ناباب" را برای شخص هاشمی بکار نبردند بطور کلی گفتند
    سلام
    خوندم
    بیشتر جمله هاشو از شدت درستی بوسیدم و رو چشم گذاشتم
    ولی این یکی اشکمو درآورد:
    باری، مقصد نهایی در برنامه حق تعالی اینجاست: پرواز بدون بال

    چقد کمن دوستان درستی مثل شما... چقد کمیم
  • دکتر یونس
  • تا حالا کمتر از 5 تا متن خوب درین باب خوندم. یکیش رو مریم جیغ و جار حروف نوشته بود، یکی را آبگینه، یکی هم این.. زاویه ی نگاه شما و دو نکته ای که به آن اشاره کرده بودید خیلی خیلی درست و زیبا بود.. متشکر
    سلام. اول اینکه اگر شعر پست بالایی کار خودتان است واقعا باید به شما آفرین گفت. برای بار دوم میگم که واقعا با ازدواج هم متنها و هم سروده های شما پیشرفت کرده، واقعا آفرین.
    دوم اینکه یکی از اساتید عزیز ما که خارج! بزرگ شده و زبان انگلیسی رو نیتیو  فول هست!! نظرشون این بوده که ترجمه های انگلیسی قرآنی که تو دست و بال مردمه خیلی گویا نیست و منظور نظر آیات رو نمیرسونه. پس علیرغم اینکه اعجوبه ای در علم پزشکی هستند تصمیم گرفتن تا قرآن ترجمه الهی قمشه ای رو خودشون ترجمه کنن به انگلیسی. اینکار تموم شده و الان به دنبال یک فروند آدم خوش صدا میگردند تا اینها رو با تلفظ و لهجه صحیح انگلیسی بخونه تا برای قلم قرآنی و ..  متن صوتی داشته باشه. الان نباید توضیح داد که اون فروند آدم خوش صدا که قراره ترجمه انگلیسی آیات رو بخونه باید مرد باشه دیگه وگرنه کدوم خنگولی میاد ترجمه قرآن رو با صدای زن نامحرم گوش بده خب! میشه کمک کنید تا یه نفر رو پیدا کنم و به استادم معرفی کنم؟ دلم نمیخواد نا امیدش کنم.. من اینقدر حواسم هست کسی رو نا امید نکنم اونوقت هیشکی حواسش به نا امید شدن من نیست!!
    پاسخ:
    سلام. بله، خودم نوشتم. نظر لطف شماست. انشاالله که چنین باشد.

    کسی که صدایش خوب باشد، مرد باشد، و به زبان بیگانگان و شیاطین (همون انگلیسی :) مسلط باشد؟
    باز اگر زن باشد یافتنش آسانتر است. مردها یا زبانشان خوب است یا صدایشان! اگر موردی یافتم تقدیم میکنم.
    جیوگی:
    با نام و یاد خدا

    📜 اطلاعیه دهم

    💡موضوع هفته آینده برنامه جیوگی «فضای مجازی» به‌طور عام و «تلگرام» به‌طور خاص است.

    ◀️ برخی پرسش‌های جیوگی عبارت‌اند از:

    ❓تلگرام حاوی چه خاصیتی است که این‌گونه زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار داده؟

    ❔چگونه تکنولوژی‌های ارتباطی دیجیتال، خصوصا تلگرام، زندگی روزمره ما را دچار تغییراتی جدید (اگر نگوییم بنیادین) کرده‌اند؟

    ❓نسبت تلگرام با خوشحالی، خوشبختی، معنویت و روان ما چیست؟ آیا تلگرام ما را خوشحال‌تر و معنوی‌تر کرده است؟

    ❔نسبت تلگرام با زندگی مادی ما چیست؟ چگونه تلگرام جامعه، فرهنگ، اقتصاد و سیاست ما را دستخوش تغییر کرده است؟

    ❓نحوه مواجهه ما با این پدیده چگونه است و باید باشد؟ فیلترینگ و سواد رسانه‌ای دو راه‌حل همیشگی بوده‌اند؛ آیا راهکار سومی وجود دارد؟

    ❔دنیای بدون تلگرام چه دنیایی است؟

    ❓فرق بین هویت تلگرامی و مجازی ایرانیان با بقیه چیست؟

    ❔گفت‌وگو درباره تلگرام چه سودی به حال ما دارد؟

    👥 بدینوسیله از افراد زیر دعوت می‌شود تا در این برنامه شرکت کنند:

    🔸افرادی که از کاربران فعال فضای مجازی محسوب شده و به گفت‌وگو درباره موضوع علاقه‌مندند (صاحبان کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی، اینستاگرامرها، وبلاگ‌نویسان، فعالان توییتر و...)

    🔹افرادی که در زمینه شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی تحقیق و پژوهش کرده و یا ایده‌هایی برای طرح دارند

    🔸کسانی که در رشته‌های علوم انسانی (نظیر ارتباطات، جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، روان‌شناسی، فلسفه و...) تحصیل کرده و در رابطه با موضوع نظراتی دارند

    🔹صاحبان ایده و اندیشه که نسبت به موضوع بحث دغدغه‌مند بوده و پاسخ‌هایی برای پرسش‌های مطرح شده دارند

    📝 چنانچه علاقه‌مند به حضور در این برنامه هستید، مشخصات خود را به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال کنید (مشخصات شامل نام و نام‌خانوادگی، شماره تماس، توضیح مختصر درباره ایده یا ویژگی‌ای که براساس آن قصد شرکت در برنامه دارید)

    📍شماره پیامک:
    30000239
    📍پیغام به اکانت تلگرام:
    telegram.me/jivegitv
    📍دایرکت به اینستاگرام:
    instagram.com/instajivegi

    ⚠️ لطفا فقط به یکی از این موارد بالا پیغام دهید
    @jivegichannel
    آی دی تلگرامتونو نداشتم
    اینجا واستون فرستادم
    امیدوارم توی تی وی ببینیمتون
    پاسخ:
    شرمنده که انگیزه کافی و فرصتش نیست
    شنیدم جیوگی قرار است با ترجمان همکاری کند، اگر چنین باشد خیلی خوب است
    در جیوگی+ با حضور سردبیر ترجمان
    چند هفته است که همکاری میکنند 
    موفق باشید(:
    پاسخ:
    خب خداراشکر :)
    منظورتون ازحجه الاسلام هاشمی رفسنجانی  آیت الله بود دیگه؟؟؟؟؟؟.
    پاسخ:
    نه والا

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">