عبدالجبار کاکایی و «دریغ از یک دریغ»
پس از گفتگوی عجیب اخیر آقای کاکایی (صفحه گفتگو)، من خیلی صبر کردم تا ایشان متن گفتگو را تکذیب کنند. یا کسی مردانه جوابی بدهد به آن حرفها. ولی نه ایشان سخنشان را تکذیب یا اصلاح کردند، نه کسی پاسخ ایشان را داد. لذا یادداشت زیر را با نهایت ادب و مهربانی ممکن و البته منطق و استدلال نوشتم (صفحه فارس). ادب و منطقی که پاسخ خوبی نگرفت و با واکنش تند ایشان مواجه شد. (عکس صفحۀ آقای کاکایی). اینک آن یادداشت:
به تازگی گفتگوی کوتاهی با عبدالجبار کاکایی ترانهسرای معروف و دبیر جشنواره شعر یار و یادگار (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) منتشر شد که با واکنش فراوان رسانهها و حیرت اهالی ادبیات همراه شد. شگفتی بعضی از فرازهای سخنان کاکایی در این گفتگو برای دوستداران ادبیات انقلاب با خود نوید جعلیبودن آن و تکذیبش در روزهای آینده را داشت، اما این اتفاق هم تاکنون -با همۀ انتظاری که برایش کشیدیم- عملی نشدهاست. در عوض عبدالجبار کاکایی بهتازگی تنها به ارائۀ توضیحی کوتاه در صفحۀ اینستاگرام خود بسنده کرده است که باوجود متهمکردن خبرگزاریِ مصاحبهکننده در انتخاب تیتر، متن گفتگو را نفی نمیکند.
بخشی از این گفتگوی بحثبرانگیز که با تیتر «از سرودن شعر برای مدافعان حرم خودداری میکنم | اگر شعر بگویم طیفی از قدرت از آن سوءاستفاده میکند» در خبرگزاری «دفاعپرس» منتشر شده است، چنین است:
* وی در پاسخ به اینکه تا به حال شعری درباره شهدای مدافع حرم سروده است یا خیر، گفت: حقیقتاً این موضوع به قدری در ذهن من کدر است، که نمیتوانم درباره آن فکر کنم چرا که پیوند و شاخهی آن به سیاست و دخالت در سرنوشت یک کشور مربوط می شود؛ نمیخواهم وارد جزئیات شوم چون مجبور میشوم حرفهایی را مطرح کنم که ممکن است خودم هم از بیان آن پشیمان شوم.
* دبیر جشنواره سراسری شعر "یار و یادگار" که از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) برگزار می شود با پافشاری بر مواضع خود، ادامه داد: به نظر من چون از این ماجرا استفادههای سیاسی میشود و طیفی از قدرت از آن سوء استفاده میکند من هیچ اظهار نظر و ورودی نخواهم کرد.
*کاکایی در پاسخ به اینکه احتمال ورود داعش به کشورمان چقدر است، گفت: من برخلاف اظهار نظرهای صورت گرفته، ورود داعش به کشورمان را محال میدانم. ... داعش یک لشکر منظم نیست که بتواند مرزی را فتح کند ... اگر قصد ورود به مرزهای کشورمان را داشتند تا به حال اقدام کرده بودند .... برعکس تبلیغاتی که جنبه سیاسی دارد که میگویند داعش میخواهد به تهران حمله کند و... بعید میدانم که چنین قدرتی داشته باشند با تانک به کشور ما حمله کنند... چطور چند عرب با سلاح سبک قادر میشوند به مرزهای ما ورود پیدا کنند؟
* به همه کسانی که صادقانه برای دفاع از حرم حضرت زینب و حضرت رقیه (س) که بنده هم به آنها به خاطر سفرهای که به سوریه داشتهام تعلق خاطر دلی دارم، رفتهاند و جنگیدهاند احترام میگذارم اما از سرودن هر گونه شعر به دلیل اینکه به نفع جریان خاصی مصادره میشود خودداری میکنم و سکوت را مثل مظلومیت مدافعان حرم که هیچ تریبونی ندارند، پیش میگیرم.
شگفتی سخنان کاکایی وقتی بیشتر میشود که توجه کنیم همین چند هفتۀ پیش خبری مبنی بر سرودن ترانۀ تیتراژ پایانی فیلم ارزشمند «هیهات» توسط کاکایی منتشر شده بود.
اما متن توضیحات اینستاگرامی کاکایی چنین است:
"تیتر این خبر ، هنر دبیر منصوب شده روز قبل خبرگزاری ست تلاش صادقانه ! برای اثبات التزام به مشی خبر گزاری اما نمایی عمومی از فرهنگ آلوده ی سیاسی کاری در جامعه ی ماست. همین تیتر در سایتهای دومینوی افراطی منعکس شده است متاسفانه تفاوت بین تیتر و متن ، نیمه ی خالی لیوان را به ذهن متبادر می کند."
همانطور که گفتیم این توضیح تنها معترض و متعرّض نحوۀ انتخاب تیتر گفتگو شده است، اما متن گفتگو را انکار نمیکند. از طرفی نمیتوان گفت تیتر انتخابشده در متن وجود ندارد و گزارشگر از سر نادانی یا قصد و غرض، سعی کرده است مفهومی بیرون از متن را در تیتر القا کند.
جدا از اینکه همه میدانیم موضوع شهیدان و مجاهدان مدافع حرم موضوعی سیاسی و جناحی نیست و در طراز ملی و دینی قرار دارد؛ بیشک شعرگفتن برای شهیدان مظلوم مدافع حرم و دیگر ارزشهای الهی و انسانی، آزاد است و کسی را نمیتوان به انجام چنین اموری مجبور کرد. هر شاعری آزاد است بنا به اعتقادات و خواستههای درونی خود شعر بگوید و اگر غیر از این باشد، اگر همه مجبور به سرودن شعر ارزشی باشند ریا حاکم میشود و به اخلاص و صداقت هیچ سرودهای نمیتوان دل بست. اما این نکته و این آزادی نباید منجر به این شود که سرایش برای ارزشهای ملی و معنوی امری مذموم شمرده شود. این دیگر «نهی از معروف» است. چنین تلقی و چنین سخنانی، مخصوصا از اندیشه و دهان کسانی که از منتسبین به ادبیات انقلاب اسلامی هستند و نظرشان در مسئولیتها و جایگاههای گوناگون در این زمینه موثر است، جای شگفتی دارد.
چگونه است که حضور آقای کاکایی در دبیری جشنوارۀ یار و یادگار یا دبیری جشنوارۀ شعر فجر زیر نظر دولت (که همه همراه با حقوق مادی و معنویاند) و حتی سخنان سیاسی ایشان، به «سوءاستفاده بخشی از قدرت» نمیانجامد؟ اما سرودن برای مجاهد مظلوم جنگ امروز و شهید مظلومش (بی هیچ امتیاز مادی) از تقوای روشنفکرانه به دور است و خطر سوءاستفاده بخشی از قدرت را دارد؟!
دبیری جشنوارۀ یار و یادگار (یعنی ترویج و حمایت از سرودن برای امام خمینی)، وقتی با این موضع نادر، همراه میشود پیام عجیبی را برای شاعران جوان و نسلهای بعد از جناب کاکایی میفرستد: برای امام خمینی شعر بگو و جایزه بگیر! ولی برای شهیدان مدافع نگو وگرنه متهم میشوی!
آری، میتوان برای توفیق (معنوی یا مادی) در جشنوارۀ یار و یادگار، شعرهای زیاد و زیبایی در مدح امام خمینی (ره) و با موضوع ایشان سرود. اما اگر امام خمینی در بین ما بود، بیشک تمایل داشت در شعرها، بیش از موضوع خمینی، موضع امروزی خمینی و فرهنگ مد نظر او طرح شود. بیشک امام خمینی (قدس سره الشریف) دوست میداشت اگر قرار است کسی مدح شود هم، آنها فرزندان غریب و شهیدان مظلومش باشند که امروز یاد و نام او و اسلام عزیز را نه با سخن و دعوی، که با خون و عمل خود زنده نگاه میدارند.
خیرِ این ماجرا این است که اتهام تازهای به جریان شعر انقلاب، شعر مقاومت و شعر حماسی وارد شد تا هزینههای هنر اجتماعی و مبارزه در راه خدا بالا برود. من از این امر استقبال میکنم. هنر و مبارزه اگر هزینه نداشته باشد از صفا و اخلاص خالی میشود. پیش از این هم دشنامها و اتهامهای گوناگونی متوجه جریانهای فعال ادبی انقلابی و آیینی بود، یادمان نرفته همین جناب کاکایی چقدر از دشنام «شاعر دولتی» و «شاعر حکومتی» روشنفکران میآشفت و عجیب که خود او هشت سال پس از آن واکنشها و موضعگیریهای انقلابیاش در مقابل رسانههای روشنفکر (پس از درگذشت مرحوم قیصر امینپور) در حال یادگیری همان ادبیات روشنفکرانه و اپوزوسیون است، چیزی که اصلا به ایشان نمیآید.
من همینجا آرزو میکنم اگر جشنواره و همایشی برای شعر مقاومت و برای سرودن از شهیدان مدافع حرم برگزار میشود از جوایز مادی و نقدی خالی باشد تا این فضا، اخلاص، تقدّس، صمیمیّت و معنویت خود را از دست ندهد. این سخن به معنای برداشتن بار حمایت از دوش مسئولان و نهادها و توجیه کمکاریهای فرهنگیشان نیست، پیش از این در یادداشتی[1] مفصل به این موضوع پرداخته بودم و تاکید کرده بودم که:
" اهتمامِ جشنوارهها، جایزهها، مسئولان، متصدیان و دوستداران و معتقدانِ اسلام و انقلاب و ایران بیشتر از «سفارشِ تولید اثر هنری خوب» باید بر «شناسایی هنرمندِ خوب و حمایت از او» باشد. ما نمیتوانیم با جایزه و آفرین، چیزهایی را که نیست (یعنی «باور» و «هنر») را در کسی به وجود بیاوریم. با پول و قدرت نمیتوان اتفاق جدیدی را در عالمِ معنا و معنویت به وجود آورد... "
در پایان باز تأکید میکنم ما خوشحالیم برای هرچه بیشتر خالصشدن فضای شعر متعهد به جامعه و اخلاق و اسلام؛ اما خوشحال نیستیم چنین سخنانی از دهان کسانی مطرح شود که خود را با انتساب به همین جریان شعر انقلاب شناساندند.
خدایناکرده نکند
امروز ما مخاطب سطرهای نکوهشآمیز این شعر زندهیاد قیصر امینپور شدهباشیم:
ما که این همه برای عشق
آه و نالۀ دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بیشمار عاشقان
-که بیدریغ-
خون خویش را نثار عشق میکنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ میکنیم؟[2]