۰۱
فروردين

«وای بر کم فروشان:
آنان که چون از، مردم کیل می ستانند آن را پر می کنند،
و چون برای مردم می پیمایند یا می کشند از آن می کاهند
آیا اینان نمی دانند که زنده می شوند
در آن روز بزرگ؟»
قرآن کریم . سوره مطففین . آیات یک تا پنج.
میخواهم دم عیدی در رثای یک بستنیفروش شریف بنویسم که هیچگاه خودش را ندیده بودم.
زندهیاد، کربلایی حسین حقی صاحب بستنیفروشیِ معروفِ «حاج عزیز» واقع در خیابان شهید داودآبادی، چندروز پیش به دل درد شدیدی مبتلا میشود، به بیمارستان رجوع میکند، پزشکان میگویند چیزی نیست استراحت کن، استراحت میکند و فردایش از دنیا میرود.
نگارنده از آنهاست که میگویند یا آشغال و مضر نباید بخوری، یا اگر میخواهی چنین کنی باید بهترینش را انتخاب کنی. پیتزا مسلما آشغالاست، خوبش هم آشغال است، وای به حال بدش. بستنی هم چیز خیلی مفیدی نیست، چیزی نیست که بگوییم اگر خوبش را نیافتم بدش را میخورم. مجبور که نیستیم اگر عقل داشته باشیم. روی همین قاعده من خیلی کم پیش میآید در تهران از بیرون بستنی بخرم. اگر هوس کنم بیشتر پاستوریزه میخرم و بیشتر از همه بستنی قهوه خانواده دایتی . بس که آشغال به خورد مردم میدهند بستنیفروشیهای تهران. بس که این شهر هرروز بیش از پیش دارد به نماد بازار دزدها نزدیک میشود، شاید طبق قاعدۀ «الناس علی دین ملوکهم». من از اینها نیستم که بگویم «ئه! یک بستنی فروشی! نگهدار بستنی بزنیم» یا «حالا که گرسنهایم اولین رستوران نگهدار» چون میدانم در چه جنگلی زندگی میکنم و میدانم خوردن این زبالهها چه بلایی سر جسم و روح خودم و خانوادهام میآورد. آخرینبار که حوالی میدان انقلاب میخواستیم برویم رستوران، با اینکه خودم آن رستوران را تجربه کرده بودم باز از چندتا کاسب پرسیدم بهترین رستوران منطقه کجاست و وقتی همه گفتند صفا تهران دلم رضا داد و رفتم.
باری، وقتی میخواهی در تهران بستنی قیفی و امثال ذلک را بخری با سه بحران مواجهی:
یک: هیچجا بستنی قیمت معینی ندارد. نه تنها بین شوش و تجریش تفاوت از زمین تا آسمان است، بلکه دوتا مغازه کنار هم نیز همقیمت نیستند.
دو: یکی در صد پیدا شود که تو مطمئن باشی که طرف برای ساخت بستنی میوهای در استفاده از جعبه آبرنگ بچهاش اغراق نکرده، یکی در صد پیدا بشود که مطمئن باشی در شیرموز، درصدی هم شیر و موز وجود داشته باشد
سه: از نوادر دوران است که بستنی و آبمیوه طعم بستنی و آبمیوه را داشته باشند و خوشطعم باشند
این سه بحران «قیمت»، «سلامت» و «کیفیت» در مواد غذایی واقعا در تهران بیچارهکنندهاند و در اینشهر دیگر کسی مثل فیلمها و قصهها به بحران یا عدم بحران «نظافت» اهمیت نمیدهد. در حالیکه در شهرهای دیگر اینطور نیست. حیف شد که سفرنامه اصفهانم را ننوشتم. آخرین باری که رفتیم اصفهان طی یک هفته شاید بیش از دهجا بستنی قیفی خریدیم، همهجا از بالا تا پایین شهر هزار و پانصدتومان، همهجا حجمی شبیه به هم و از لحاظ کیفیت اکثرا یا خوب بودند یا خیلی خوب. بستنی گاومیشی اهواز را هم گمانم در سفرنامهاش نگاشتم. فقط این تهرانِ واماندۀ هزارویک رنگ و هفتادودوملت است که اینقدر بیقاعده و بیخانواده است. البته که نبوده، شده.
نمیدانم چندسال پیش بود که ما رفتیم یکجا خواستگاری. در میانۀ مجلس بحثهای معمول جاری بود و نظرات اختلافی و اشتراکی رد و بدل میشد که ناگهان یک سینی جدید به اتاق آمد. محتوا چه بود؟ بستنی! وسط جلسه خواستگاری! همین شاید داشت منجر میشد من برای همیشه جلسه را ترک کنم، بالاخره هرچیزی قاعدهای دارد، لکن صبر پیشه کردم و گفتم حالا بگذار ببینیم چی هست بستنیاش. خلاصه بستنی را خوردیم و همین هم شد که با آن خانواده وصلت کردیم.
من بعد از این فقره، مکرر بستنیفروشی حاج عزیز را آزمودم. گفتم شاید برای بند کردن دست ما، توصیۀ ویژهای پشت آن یک بستنی بوده. اما هروقت میرفتیم و هرطعم میگرفتیم بیشتر موجب شگفتی ما میشد. این روزگار؟! این شهر؟! بستنی سالم و خوش طعم؟! برای مجالس عقدوعروسی هم از همینجا گرفتیم. هم بستنی سنتیاش واقعا عالی بود و هم بستنیهای میوهایش اکثرا طبیعی و واقعی. چه اینکه من از قدیم از دوستم سیدایمان که در این امور وارد است دانسته بودم اکثر بستنیهای میوهای حاصل رنگ و کثافتاند و بستنیهایی چون وانیلی، شکلاتی و نسکافهای در بیشتر مغازهها به مراتب سالمترند. اما در حاج عزیز –نمیگویم همه- اما بیشتر بستنی میوهایها هم سالم و خوشطعم و طبیعیاند.
نکات دیگری هم درباب این بستنیفروشی هست. اولا کارش تخصصی فقط بستنی و فالوده است. فقط یکجور آبمیوه عرضه میکند آنهم آب هویج است که همانجا جلوی چشم آدم میگیرند. از طرفی روی ظرف هم برچسبی زدهاند که این آبمیوه تا هشت ساعت پس از تولید قابل استفاده است. دوما در ترازو و وزنگیری بسیار دقیقند. پس از چینش گلولههای بستنی میوهای میپرسند «شکلات و خامه هم بریزیم یا نه»، اگر بگویید نه مقداری دیگر بستنی به ظرف اضافه میکنند.
سرانجام، یادآور میشوم یکی از بهترین آب هویج بستنیهای شناختهشده، آن آبهویج بستنیای است که با آب هویج و بستنی سنتی ویژۀ حاج عزیز درست شده باشد.
نمیدانم حدیث «الکاسب حبیبالله» صحت و سندیت دارد یا نه، ولی میدانم هر کاسبی حبیب خدا نیست، بعضی کاسبها حبیب خدایند. به نظرم وظیفۀ فرهنگی اهل فرهنگ تبلیغ و ترویج چنین کاسبانی و وظیفۀ زمرۀ اهل ایمان طلب مغفرت برای ایشان است.
شعارِ جالب و روحیه و روحبخشِ منصوب بر در دکانِ حاج عزیز، این است:
«بسپرش دست خدا درست میشه!»
نشانی بستنی فالوده حاج عزیز:
شعبه اصلی: تهران. منطقه 14. خیابان شهید داودآبادی. نرسیده به خیابان افراسیابی. پلاک 3