نگاهی به حاشیه و متن کنسرت و آلبوم پوئمسمفونیک محمدرضا علیقلی برای عاشورا
محرم گذشته «کنسرت آب تشنه» توسط ارکستر ملی ایران اجرا و محرم امسال «آلبوم آب تشنه» توسط دفتر موسیقی حوزه هنری منتشر شد. در این مجال، به احترام موسیقی عاشورایی، به حاشیه و متن هردو میپردازیم.
یک: به بهانه کنسرت آب تشنه
مهرماه 1398 بود که خبر اجرای «پوئم سمفونی آب تشنه» توسط ارکستر ملی ایران در رسانهها منتشر شد. کنسرتی که متاسفانه بارزترین ویژگیاش، ضربآهنگِ کندش در امور رسانهای و اطلاعرسانی بود.
بسیاری از علاقهمندان موسیقی تازه بعد از پایان رویداد از وجود چنان کنسرتی با خبر شدند؛ چه اینکه این رویداد مهم هنری چه پیش از برگزاری و چه پس از آن با کمترین تبلیغات همراه بود. همچنین مدت برگزاریاش نیز با کمال تعجب تنها دو شب بود. در حالی که این کنسرت با بررسی کارشناسی قابلیتهای رسانهای فراوانی داشت: یکم، این پوئمسمفونی ساخته یکی از چهرههای مهم موسیقی امروز ایران یعنی استاد محمدرضا علیقلی است که نهتنها در میان فرهیختگان و متخصصان موسیقی که به واسطه کارهای درخشانش در عرصه موسیقی فیلم و موسیقی کودک و نوجوان در میان عموم مردم هم هواداران فراوانی دارد. دوم، برگزارکننده برنامه، مهمترین ارکستر کشور، یعنی ارکستر ملی ایران بوده است. سوم، موضوع هم یک موضوع عمومی و جذاب یعنی رویداد عظیم عاشورا و نوحههای دیرین ایرانی بوده است که همه میدانیم در این سرزمین چقدر مخاطب دارد و راهپیمایی میلیونی اربعین فقط یکی از نمادهای اخیرش است. چهارم، زمانِ برگزاری هم در ایام سوگواری محرم و صفر بوده است، یعنی زمان مخصوص موضوع و مخاطبش. و پنجم، در ایام محرم و صفر موسیقی _بهویژه موسیقیِ ارکسترال_ در بسیاری از مضامینش مجال بروز کمتری دارد و این پوئمسمفونی از معدود فرصتهای این موسیقی در این ایام بود.
فقط همین پنج ویژگی را با هر کارشناس رسانه در میان بگذارید از قابلیت و استعداد بالای رسانهای این رویداد برای شما سخن میگوید و نیازی نیست تا دیگر ویژگیها (رهبر سرشناس ارکستر + تهیه کننده + محل برگزاری +...) را برشماریم.
برای مثال اگر پیشخبرهای آن برنامه را مرور کنیم به سختی میتوانیم در تیتر رسانهها اسم سازنده سمفونی (که طبیعتا جذابترین بخش برای مخاطب است) را ببینیم. یعنی ظاهرا اگر سازنده این قطعات یک جوان گمنام و تازهکار هم میبود برای تنظیمکننده خبر فرقی نداشت!
باری، این ضعف رسانهای هم به مدیریت هنری و رسانهایِ برگزارکننده برمیگردد که انگار قدر و اهمیت کار خود را نمیداند یا اینکه اصلا توان و حرفهاش را ندارد (که این مسئله از خبر تنظیمشده، تا پوستر طراحیشده تا نوع اطلاعرسانی و حتی دکور برنامه مشخص است)، هم به همه رسانههایی که وظیفه دارند از مسائل مهم فرهنگی و هنری کشور سخن بگویند. برای مثال در همان شاهد بودیم در بخشهای خبری صداوسیما گزارشی علیه کنسرت تجاری یک بازیگر در خارج از کشور کار شد و اتفاقا به فروش بلیطهای آن کنسرت کمک کرد. حال سوال این است آیا نمیشد به جای آن گزارش منفی از آن کنسرت تجاری در خارج، یک گزارش مثبت از یک کنسرت هنری در داخل منتشر میشد و به فروش بلیطهایش کمک میکرد؟ مخصوصا وقتی قرار بود آثار یکی از مهمترین چهرههای موسیقی امروز درباره یکی از مهمترین موضوعات فرهنگی و آیینی ایرانیان و مسلمانان نواخته شود؟
متاسفانه سال گذشته هرچقدر صدای حنجره و ساز ارکستر ملی ایران در تالار وحدت رسا و تاثیرگذار بود، در کوچههای رسانه صدای پایش آهسته و کمرمق بود. باری همان ایام آرزو کردم که کاش آن ضعفهای رسانهای در برگزاری برنامه به همانجا ختم شود و شاهد انتشار آلبوم صوتی و تصویری با کیفیت و حرفهای این کنسرت زیبا باشیم. آرزوی من دستکم در بعد آلبوم صوتی محقق شد.
دو: به بهانه آلبوم آب تشنه
وضعیت موسیقی عاشورایی بهطور کل وضعیت خاصی است. در میان هنرهای گوناگون، موسیقی در روایت عاشورا هنوز در پس کاروان است.
جدا از ژانر پاپ و همچنین موسیقی مذهبی بومی ایرانیان (نوحهخوانیها و...) که طبیعتا به خاطر نسبت مستقیمی که با مردم دارند همواره چراغشان روشن است؛ در شکلهای مختلف موسیقیهای هنریتر که قرار است کارکردهای ماندگارتری داشته باشند آثار بسیار اندکی تولید شده است. در موسیقی ردیفدستگاهی الآن فقط آلبوم «وداع» ساخته سیدمحمد میرزمانی را در خاطر دارم و در موسیقیهای سمفونیک و ارکسترال آثاری چون «اپرای عاشورا» ساخته بهزاد عبدی، «خسوف» ساخته محمدسعید شریفیان، «سمفونی عاشورا» ساخته لوریس چکناواریان و اگر بشود آن را صراحتا عاشورایی دانست، «نینوا» شاهکار حسین علیزاده. در ژانر اخیر است که موسیقی میتواند فراتر از مناسبتها و ایام و اوقات حرف بزند و پیام و سلامی را از نسلی به نسل دیگر، از جغرافیایی به جغرافیای دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر ببرد. مخصوصا وقتی به میراث غنی و دیرین موسیقی بومی مذهبی شیعیان و ایرانیان توجه کنیم، موسیقی سمفونیک میتواند نقش پیغامبری را به خوبی ایفا کند و این موسیقیها و فرهنگها را با بازنمایی موثر و درخشان خود به گوشِ مخاطبان دیگر ملل برساند. کاری که قابلیتش در پوئمسمفونیِ آبتشنه به خوبی مشاهده میشود، و علتش جدا از توان بالای هنری آهنگساز در این است که سازنده این اثر یک هنرمند سفارشیساز، باری به هرجهت و تهی از محتوا نیست و نسبتی دیرین با فرهنگ و هنر وآیین این سرزمین دارد. فقط کافیست مروری بر آثار درخشان پیشین علیقلی داشته باشیم تا اقرار کنیم او یکی از شایستهترین و با دلیلترین موسیقیدانهایی است که میتواند بهطور جدی سراغ موسیقی عاشورایی برود.
در پوئمسمفونی آب تشنه محمدرضا علیقلی با آن جهان موسیقایی خاص و شگرف خود سراغ تعدادی از نوحههای دیرین ایرانی میرود تا در آنها طرحی نو دراندازد. علیقلی با ترکیب هنرمندانه این نوحهها واقعه کربلا را بازسرایی میکند و لحظات نفسگیر و البته خاطرهانگیزی را برای شنونده رقم میزند. این سمفونی و بُعد روایی توانمندش، استعداد فراوانی برای بهتصویر کشیدهشدن (در شکلهای گوناگونش) دارد و البته بدون هیچ بازنمایی هم، این نغمات تصویر پررنگ خود را در ذهن مخاطب به نمایش در میآورند. از این جهت و از بسیاری جهات دیگر این پوئمسمفونی از بیشترینهی آثاری که در این زمینه و این ژانر ساخته شدهاند سر است، هرچند بهترین اثر استاد علیقلی نباشد. باید اعتراف کنم سال گذشته به شنیدار کنسرت آب تشنه میرفتیم هنوز هیچ آلبوم پوئم سمفونیک دیگری از آهنگساز این اثر به دستمان نرسیده بود. اما امسال پیش از انتشار آلبوم آب تشنه آلبوم پوئم سمفونیک قدرتمندی به نام «ناصر» منتشر شده است که توقعها را از آقای آهنگساز بسیار بالاتر برده است (آلبومی که در مجالی دیگر مفصلا برایش نوشتهام). با اینحال این پوئم سمفونیک نیز بسیار برایم عزیز و ارزشمند است.
آب تشنه پوئم سمفونیکی است با یک اورتور و پنج موومان، که موومانها با اقتباس از آیین سوگواری ایرانیان برای امام حسین (سلام الله علیه) «مجلس» نامیدهشدهاند. بعضی لحظات و نغمات این سمفونی در لطافت و زیبایی و بیان عواطف واقعا بینظیرند. از شش قطعۀ آلبوم، برای خود من موومان یک و دو و چهار (مجلس اول و دوم و چهارم) و بهویژه موومان دوم و ارکستراسیون و واریاسیون خاصش بسیار تاثربرانگیز و تاثیرگذار بود؛ جدا از ارزشمندی و هنرمندی کلیت موومان دوم، هنوز که هنوز است نغمۀ دقیقۀ هفت تا هفتوسیثانیۀ این قطعه در ذهن من جریان دارد. علیقلی در روایت عاشورایی خودش سعی کرده است بیش از تمام مولفههای موجود در این رویداد عظیم تاریخی، به عواطف و ابعاد انسانی عاشورا توجه کند. چه آنگاه که در موومان دوم «قصۀ مادری» را روایت میکند، چه آنگاه که در موومان سوم «روح برادری» را مینوازد و چه آنگاه که در موومان چهارم «عاطفه پدری» را با نتهایش به تصویر میکشد. از سویی دیگر و در کنار ابعاد انسانی، ابعاد عرفانی این پوئم سمفونی نیز مانند بسیاری از آثار دیگر محمدرضا علیقلی پررنگ است. از یک منظر علیقلی در روایت موسیقایی خویش، عاشورا را یک نماز از سوی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) تصور کرده است. در روایت علیقلی به نحوی میتوان گفت واقعۀ عاشورا جلوۀ نیایش و عبودیت عاشقانۀ امام حسین (سلام الله علیه) است. چنانچه در اورتور آلبوم نخستین کلامهای این پوئم سمفونیک «بسم الله الرحمن الرحیم» و «الله اکبر» است و کلام اثر اینگونه آغاز میشود؛ تو گویی اووتور، روایت «قامت بستن» و «تکبیره الاحرام نماز»ی عرفانی است. در موومان اول (مجلس اول) نخستین کلامی که اجرا میشود: «رب العالمین» است، آنهم به نحوی هنرمندانه که انگار پایان یک جمله است، انگار پایان جملهای است که ما فقط بخشیش را میشنویم. با این نگاه و با توجه به با کلام بودن و روایتمندی چهارموومان اول، اووتور قامت بستن است، چهار موومان ابتدایی چهار رکعت نماز و موومان پایانی سلام نماز ظهر عاشوراست. اما نمازی که در هر رکعتش به جای سجدهبردن، باید قربانی داد. در یک رکعت جان خویش، در یک رکعت جان فرزند بزرگتر، در یک رجعت جان برادر و در یک رکعت جان فرزند کوچکتر.
در مقایسه با کنسرت، انتشار و پخش و تبلیغات آلبوم پوئم سمفونیک آب تشنه وضع بهتری دارد ولی هنوز با ایدآل فاصله زیادی دارد. طرح جلد آلبوم از طرح جلد کنسرت بهتر است ولی هنوز یک طرح جلد معمولی است. طرح جلد ناصر هم همین وضع را داشت. مثلا مقایسه کنید با طرح جلد آلبوم صوتی «رستخیز عام». لذا هنوز هم که هنوز است این موسیقی بهمانند صاحب اصلیاش مظلوم است!
سرانجام به نظر میرسد این سمفونی با تمام غربت و مظلومیتش، ادای دین محمدرضا علیقلی به عاشورا و صاحب عاشورا و همچنین به نوحههای زیبای عاشورایی است، به بخشوها، حاجاکبرناظمها، حسانها و دیگر نوحهخوانان و نوحهسرایان دیرین این سرزمین دیرسال. من هم در این یادداشت به عنوان یک علاقهمند موسیقی ایرانی و فرهنگ عاشورایی، به ایشان، به رهبر توانمند ارکستر جناب سهراب کاشف، به آوازخوانان علی تفرشی، یاسمین حاجناصر، ریحانه انصاری و به تمامی نوازندگان و دستاندرکاران آن کنسرت و این آلبوم ادای احترام میکنم و آرزو میکنم شاهد کنسرتی و باشکوهتر از این پوئم سمفونیک زیبا باشیم.
* این یادداشت در خبرگزاری مهر هم منتشر شده است