قبلا هم برایتان نوشته بودم که به نظرم وقتی بخواهیم با عینک هنر به سینما نگاه کنیم پیشروترین انیمیشنهای امروز متعلق به ژاپن است. ولو غرب در صنعت پیش باشد. از سینمای خود ژاپن هم بخواهیم حرف بزنیم، شاید در گذشته با چهرههایی مثل کوروساوا و میزوگوچی و اوزو این سینما اعتبار جهانی داشت، ولی امروز اعتبار هنریش را مرهون انیمیتورهای بزرگ خویش است و بیرون از انیمیشن، سینمایش قدرت سابق را ندارد. از همین رو فهرست چهارمم را اختصاص میدهم به 9انیمیشن سینمایی خوب ژاپنی. (البته یک مورد هم چینی است ولی در همان سنت ژاپنی). سعی کردم هم به بهترینبودن وفادار باشم هم به تنوع.
این فهرست 9تایی شامل ۶ کارگردان است. دو پیرمرد که قبلا ازشان نوشته بودم و ۴ جوان که اکنون مینویسم. برای خواندن دو فیلمی که قبلا برایشان نوشته بودم میتوانید به هشتگ بهترین انیمیشن های ژاپنی سری بزنید. آنجا یک شاهکار دیگر جناب تاکاهاتا هم هست که به خاطر اندوه بالایش در این فهرست نیاوردم. شما هم اگر با این عالم آشنایی دارید با یک گزینهٔ خوب فهرست مرا تکمیل کنید:
1. روح رانده شده (یا شهر اشباح) 2001 Spirited Away
بهنظرم زیباترین، هنرمندانهترین و عمیقترین انیمیشن جهان است. آرزویم این است که ایران و دیگر تمدنهای بزرگ هم بتوانند به چنین زبانی برای گفتگوی بین رازها و میراثهای فرهنگی هنری عظیم خویش با مخاطب جهانی امروز برسند. 28مین فیلم محبوب جهان است طبق برآورد آیامدیبی. اسکار هم توفیق داشته به این فیلم برسد | کارگردان: هایائو میازاکی | امتیاز من: 10 | امتیاز آی ام دی بی: 8.6 (با 593هزاررای)
2. شاهزاده مونونوکه 1997 Princess Mononoke
قبلا دربارهاش نوشتهام. یادآور میشوم 67مین فیلم محبوب جهان است به روایت آیامدیبی | همان | من: 9 | آیامدیبی: 8.4 (با 312هزار)
3. ناوسیکا از دره باد 1984 Nausicaä of the Valley of the Wind
از خاصترین و موفقترین آثار قدیمی میازاکی. حماسی و پسارستاخیزی. در این اثر هم مثل شاهزاده مونونوکه مسئله طبیعت و زیستجهان برای میازاکی پررنگ است. در بسیاری از فهرستها جزو برترینهای ژانر خودش معرفی شده. البته اگر از دیگر کارهای میازاکی خوشتان آمد ببینیدش | همان | من: 8 | آیامدیبی: 8.1 (135هزار)
4. افسانه شاهزاده خانم کاگویا 2013The Tale of The Princess Kaguya
قبلا دربارۀ این هم نوشتهام. فقط یادآور میشوم که حسرت میخورم که کاش ایران هم ... | ایسائو تاکاهاتا | من: 10 | آیامدیبی: 8 (32هزار)
5. پوم پوکو 1994 Pom Poko
عجیبترین و خاصترین و نمادینترین کار آقای تاکاهاتا. البته در این نمادپردازیها متاسفانه سراغ ظرائفی رفته که بیشتر به آقایان میتوانم توصیهاش کنم و به سنین کم که اصلا. ولی در مجموع علیرغم بعضی خلاقیتهای شگفتانگیز، به یکدستی کارهای دیگر کارگردان نیست و فرازوفرود زیاد دارد. کلا تاکاهاتا برخلاف رفیقش میازاکی هر کارش رنگی دیگر دارد و باورش سخت است که سازندۀ همۀ اینها یک نفر باشد | همان | من: 8 | آیامدیبی: 7.3 (20هزار)
6. نامه ای به مومو 2011 A Letter to Momo
اثری لطیف و دلنشین و خلاقانه که به همه میتوانم توصیهاش کنم. کارگردان این اثر جوانی است که کلا دو سه تا کار بلند ساخته ولی بسیار به آیندهاش امیدوارم | هیرویوکی اکیورا | من: 9 | آیامدیبی: 7.3 (6هزار)
7. رنگارنگ 2010 Colourful
این اثر هم بسیار دلنشین و تأملبرانگیز است. به درد همه روحیهها میخورد ولی نه در سنین کم. مگر نسخۀ پاکیزهاش. اگر این نسخهاش فراهم شود برای نوجوانها عالیست | کیچی هارا | من: 9 | آیامدیبی: 7.4 (4هزار)
8. ماهی بزرگ و بگونیا 2016 Big Fish & Begonia
اولین و یگانه اثر کارگردانش است. استثنائا چینی است اما در سنت ژاپنی و مثل بیشتر کارگردانهای موفق جوان ژاپن تحت تاثیر میازاکی است. به عنوان اولین اثر یک هنرمند فوقالعاده است. فقط به نظرم پایانبندیش مشکل دارد. | لیانگ ژان | من: 7 | آیامدیبی: 7.1 (4هزار)
9. پاپریکا 2006 Paprika
اثری خاص از کارگردانی خاص که از متمایزترین و مهمترینهای نسل نوین انیمیشن ژاپن بود و متاسفانه درگذشت. بعد اساطیری و آزاد فانتزیاش کمتر است و بعد علمی و روانشناسانهاش بیشتر. مشخصا به درد کودکان و نوجوانان نمیخورد. به درد هر روحیهای کلا نمیخورد. و اینکه این معروفترین کار ایشان است | ساتوشی کن | من: 7 | آیامدیبی: 7.7 (65هزار)
مبارک باد میلادش به هر آیینهٔ بیتاب مبارک باد بر هرجان و در هرجای و در هرگاه
پن: میدانیم که تنها کسی که در خانه خدا متولد شد امیرالمومنین است. اما در حقانیت این مذهب، و حتی این دین و حتی باور به وجود خدا همین بس که حاکمیت مکه بهجز چندسال حکومت پیامبر و خود امام، قبل و بعد از اسلام تاکنون همواره در دست دشمنان کینهتوز و منکران مکار حضرت علی بوده است. با این حال در طی این هزاروچهارصدسال علیرغم آنهمه تعمیر و ترمیم و فریب و نیرنگ، این دلیل آشکار حقانیت و فضیلت امیرمومنان، در مهمترین اجتماع مسلمانان جهان، همواره خودنمایی میکند
عیدغدیری که گذشت این قصیده هم توفیق داشت در جوار خانه خدا و محل تولد امیرمومنان با تبرکجستن به نام مبارک «علی» علیه السلام سروده و پس از آن از مکه عازم شهر قم شود تا در جشن حرم حضرت معصومه سلامالله علیها نیز خدمت کند. امید که بیادبی نباشد:
ذکر
چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی چه بود روشنای جان؟ علی علی علی علی
که بود خالق جهان؟ خدا خدا خدا خدا که داشت از خدا نشان؟ علی علی علی علی
گدای شاه کیست، هان؟ منم منم منم منم مرا چه کس دهد امان؟ علی علی علی علی
هزار نغمه پیش از این، سرودهاند در زمین ولی یکیست جاودان: علی علی علی علی
لوای فتحِ اوست: نور، بیان مدحِ اوست: نور نگاه کن به کهکشان: علی علی علی علی
اگر خداخداکنی ، تمام شب دعا کنی رسد ندا از آسمان: علی علی علی علی
از این زمین به آسمان، فقط یکیست نردبان و پلههای نردبان: علی علی علی علی
که بوده کعبه مولدش؟ کنار حق تولدش؟ بهجز امیرمومنان؟ علی علی علی علی
به خوابگاه مصطفی که خفت وقت ابتلا شب هجوم بیامان؟ علی علی علی علی
که روز کارزار خود، به برق ذوالفقار خود بسوخت جان کافران؟ علی علی علی علی
به بدر و خندق و اُحد به خیبر و حنَین شد چه کس هماره جانفشان؟ علی علی علی علی
که در رکوع، بیریا، زکات داده بر گدا چنانکه کرده حق بیان؟ علی علی علی علی
بخوان بخوان غدیر شد، به مومنان امیر شد دهلزنان و کفزنان: علی علی علی علی
مهی چنین مبارکت، الا زمین! مبارکت بچرخ دور او بخوان: علی علی علی علی
خوشاند خوش، چو انسیان، بهزیر خاک جنیان که شد امام انسوجان: علی علی علی علی
برای دین امیر بس، برای خلق: دادرس برای شیعه، آرمان: علی علی علی علی
یتیم، خندهرو شده، فقیر، بذلهگو شده بهاین امام مهربان: علی علی علی علی
علیست ذکر اولم، علیست ورد آخرم و اسم حیّ لامکان: علی علی علی علی
امام اولین و هم امام چار و هشت و ده بگویمت یکان یکان: علی علی علی علی
***
تو را که بینوا شدی، از این و آن جدا شدی چه کس شود نگاهبان؟ علی علی علی علی
مرا که دل شکستهام، خمیر و خورد و خستهام که ره دهد به آستان؟ علی علی علی علی
نگاه ما به سوی تو، به جستجوی روی تو در این جهان و آن جهان: علی! علی! علی! علی!
چو دود، خاستم ز جا، که سوختی دل مرا به کورههای امتحان، علی! علی! علی! علی!
ز هجر باغ روی تو، بسوخت دل بهبوی تو قسیم دوزخ و جنان: علی! علی! علی! علی!
در آن زمان که هیچکس، نیایدش به لب نفس بگیر دست ناتوان، علی! علی! علی! علی!
***
هرآن زمان که این زبان، هنوز هست در دهان به ذکر توست همچنان: علی! علی! علی! علی!
بعضی که از خانه میزنند بیرون، هیچ. بعضی که از کتاب خستهنشدهاند، آنها هم هیچ؛ میماند آنها که در خانهاند و کتابها را خستهکردهاند. اگر از وظیفهٔ مهم خواندن دائمی اخبار ناگوار هم خسته شدیم بهنظرم الآن بهترین وقت برای فیلم خوب دیدن است. پیشنهاد اولم، یک فهرست دهتایی عاشقانه است. البته من فقط نهتایش را انتخاب کردم. شما هم یک فیلم بگویید. با این شرایط: یک: از 1990 به این طرف باشد. دو: فقط از سینمای جهان. سه: حتی الامکان با کمترین رنج و انرژی منفی (مثلا من چندتا عاشقانۀ بیماریدار یا ترسناک را از فهرست حذف کردم) چهارم: فیلم قابل دیدن برای اکثر روحیهها باشد (خیلی فلسفی و هنری و خاص و فلان و بیسار نباشد. من هم این موارد را حذف کردم). همینجا کامنت بگذارید گمانم به یک فهرست خوب برسیم. اگر در صفحهتان هم بنویسید طبیعتا حرص «مارک دوبوویتز» و «لوی ابکاسیس» هم بیشتر در میآید .
طی این سی سال فیلمهای عاشقانهای که به شهرت و محبوبیت رسیده باشند خیلی زیادند، خیلیهاشن از اسمشان هم پیداست مثل In the Mood for Love (2000) آقای وونگ کاروای، کارگردان چینی که تدوین، موسیقی و رنگ و لعابش خیلی در یاد میماند یا فیلم Amour (2012) استاد هانکه کارگردان اتریشی. اما خب جدا از همه افتخارات و جوایز این فیلمها به نظرم خودم در عاشقانهبودنشان خیلی خوب نیستند.
1. باغبان وفادار The Constant Gardener (2005) این یک عاشقانه سیاسی اجتماعی فوقالعاده است که قبلا هم دربارهاش نوشتهام. ساختۀ جناب فرناندو میرلس (کارگردان شهر خدا). اسکار هم برده. البته بیرنج نیست. | ملیت کارگردان: برزیل | امتیاز من: 10 | امتیاز آی ام دی بی: 7.4 (با 128هزاررای)
2. امیلی Amélie (2001) این یک عاشقانه فانتزی و جزو مشهورترین فیلمهای این بیست سال است. از کارگردان مشهور استاد ژان پیر ژونه. مهمترین اثرش و 160مین فیلم محبوب جهان طبق نظرسنجی آیامدیبی. البته بعد فانتزیش بر عشقش غلبه دارد | فرانسه | من: 10 | آیامدیبی: 8.3 (673هزاررای)
3. یک نامزدی طولانی مدت A Very Long Engagement (2004) این فیلم هم از همان کارگردان قبلی است. طبیعتا اول باید قبلی را ببینید. عاشقانهتر و خاصتر است. البته محبوبیت و روانی قبلی را ندارد. این هم بیرنج نیست. | امتیاز من: 10 | امتیاز آی ام دی بی: 7.6 (69هزاررای)
4. فرشته آ Angel-A (2005) فیلمی از جناب لوک بسون (کارگردان لئون حرفهای) است. به نظر من عاشقانه فانتزی عرفانی است! به قدرت قبلیها شاید نباشد ولی روان و دوستداشتنیست. | فرانسه | من: 10 | آیامدیبی: 7.1 (31هزاررای)
5. گرین کارت Green Card (1990) به نظرم عاشقانه کمدی موفقی ست. از آقای پیتر ویر. خیلی دوستش دارم. بازیگر نقش اولش هم از معدود بازیگران محبوبم است. | استرالیا | من: 9 | آیامدیبی: 6.2 (با 21هزاررای)
6. خانه احمق ها House of Fools (2002) این فیلم تاحدی هنری و خاص و البته کار باصفایی است از آقای کونچالوفسکی. | روسیه | من: 9 | آیامدیبی: 7.1 (2هزاررای)
7. گربه سیاه گربه سفید Black Cat, White Cat (1998) این هم فیلم خیلی خاص و دلنشینی از کارگردان نابغه آقای امیر کوستوریتسا (کارگردان زیرزمین) است. شاید بیرنجترین فیلمش باشد. | صربستان | من: 9 | آیامدیبی: 8.4 (48هزاررای)
8. درخشش ابدی یک ذهن پاک Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004) یک عاشقانه فانتزی و علمی تخیلی موفق و البته خاص از آقای میشل گوندری. اسکار هم برده. در آیامدیبی 94مین فیلم محبوب جهان است. | فرانسه | من: 8 | آیامدیبی: 8.3 (858هزاررای)
9. بهتر از این نمیشه As Good as It Gets (1997) این هم مثل گرین کارد یک عاشقانه کمدی باصفاست. البته بنا به ملیتش است دوتا اسکار برده! تنها فیلم موفق کارگردان است. | آمریکا | من: 8 | آیامدیبی: 7.7 (262هزاررای)
«پیادهروی با»، «حرفزدن از» و «گوشکردن به» بهترین آهنگهای محمدرضا علیقلی
بعضی هنرمندان بزرگ در زمان حیاتشان حقشان ادا میشود و بعضی نه. این بستگی به روحیۀ خودشان و همچنین فهم و شعور و درک و دانش منتقدان و رسانههای جامعه دارد. هنرمندی که اهل سروصدا و جاروجنجال است چه بزرگ باشد چه کوچک، خود را میشناساند، ارزش کار خود را تبیین میکند و حقش ادا میشود و هنرمندی که اهل حیا و خلوتنشینی است اگر آنچنان برجسته نباشد که حتما دیده نمیشود و اگر بزرگ و ارزشمند باشد شاید تنها پس از مرگش حقش ادا شود.
استاد «محمدرضا علیقلی» یکی از بزرگترین موسیقیدانان و آهنگسازان ایران امروز است که روحیۀ عجیب خلوتگزیدگی و هیاهوگریزیاش باعث شده یکهزارم شنیدهشدن نغماتش، دیده نشود. من از نوجوانی همواره تشنۀ این بودم که بتوانم مصاحبهای، گفتگویی چیزی از این مرد بزرگ موسیقی ایران پیدا کنم و دریغا که دریغ! بسیاری از مردم عاشق آهنگهای او هستند ولی حتی اسمش را هم نشنیدهاند. این وضعیت باعث میشود در نظر من که حوزه اصلیام شعر است علیقلی با سهراب سپهری قابل مقایسه باشد، البته سهراب سپهری پیش از درگذشت.
محمدرضا علیقلی در موسیقی فیلم بهنظرم بینظیر است و اگر نظر اهل فن با سلایق متفاوت را بپرسید هم دستکم میگویند جزو ده چهره درجه یک این حوزه است (در کنار احمد پژمان، فرهاد فخرالدینی، مجید انتظامی، ناصر چشمآذر، فریدون شهبازیان، بابک بیات، کامبیز روشنروان، حسین علیزاده و...)
جناب علیقلی با ساخت بیش از 200 موسیقی فیلم (که 90% آنها موسیقی سینمایی بودند) از پرکارترین سازندگان موسیقی فیلم در جهان است. او با 16بار نامزدی سیمرغ بلورین موسیقی در جشنواره فیلم فجر و 5بار برگزیدهشدن آثارش در این جشنواره، رکورددار هردو بخش است. (انتظامی و علیزاده با چهار سیمرغ مشترکا در رتبۀ دوم قرار دارند).
نکتۀ دیگر این است که استادی مثل علیقلی محدود به یک فضای محتوایی نیست و این امتیاز او نسبت به سپهری شاعر است. علیقلی همانقدر در موسیقی فیلم کودک و نوجوان درخشان است که در موسیقی فیلمهای عرفانی. همانقدر در موسیقی فیلمهای اجتماعی قدرتمند است که در موسیقی فیلمهای ژانر جنگ و دفاع مقدس. از موسیقی «کلاهقرمزی»ها یا «مدرسه موشها» که شاهکارهای موسیقی کودک و نوجواناند تا موسیقی «افق»، «پناهنده»، «روبان قرمز»، «سیمرغ»، «خاک سرخ» که بهترینهای موسیقی جنگ هستند تا «اینجا چراغی روشن است»، «زیر نور ماه»، «قدمگاه» و «خیلی دور خیلی نزدیک» که از آثار درخشان موسیقی اجتماعی و عرفانی مدرن امروزند. از «من غریب خلوت تنهاییام» تا «تولد عید شما مبارک». و البته جدا از موسیقی فیلم، در موسیقیهای مستقل یا نماهنگها، ما چقدر نماهنگهای آموزشی و نوجوانانه عالی از او در خاطراتمان داریم، از کاری مثل نسخۀ موزیکال شعر روباه و کلاغ کتاب درسی تا آن مجموعه فوقالعادۀ «روزهای هفته».
موسیقی علیقلی جایی ایستاده که به نظرم پیوند تمام شادیها، غربتها، عشقها و زیباییهای زمینی و آسمانی و این جهانی و آن جهانی است. موسیقی او هم نغمۀ سکر است و هم نفحۀ صحو. با موسیقی او هم میتوانی فکر کنی، هم میتوانی به خلسه خیال بروی، هم میتوانی عاشق شوی، هم میتوانی کودک شوی، هم میتوانی مسافر ابدیت باشی، هم میتوانی خوب بخندی، هم میتوانی سیر گریه کنی، هم میتوانی مستانه برقصی، هم میتوانی مردانه بجنگی. و شگفتانگیز اینکه موسیقی او علیرغم سنتینبودن و چندصداییبودن، کاملا، کاملا، کاملا و کاملا ایرانی است. اینجا همان جایی است که زیباییشناسی حافظ، عرفان مولوی، لطافت سعدی، خیال نظامی و حماسه فردوسی در کنار هم تبدیل به نغمه شدهاند. آنهم کاملا امروزی و اینجایی.
بهعنوان یک فعال حوزۀ رسانه و آشنای فرهنگ و هنر به نظرم مهمترین نقطه ضعف استاد علیقلی همین عدم اعتنا به رسانه، نداشتن حتی یک سایت درستدرمان و نیز عدم اهتمام به انتشار آثار است (از نظر رسانهای فقط اخیرا یک صفحه اینستاگرام توسط دوستداران ایشان راهاندازی شده در اینجا). اینکه طی اینهمه سال کار و از آنهمه آثار فقط چهار پنج آلبوم منتشر شده، یعنی هیچی منتشر نشده! سالهای سال کارم شده بود گوش دادن به «آوای زمین»، «ماه کولی»، «سیمرغ»، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «خاک سرخ» و انتظارکشیدن برای آلبومی جدید. دردا که دو آلبوم «پرنده خیال» (موسیقی کودک و نوجوان) و «با نوای کاروان» (موسیقی دفاع مقدس) هم آنقدر بیسروصدا منتشر شدند که مخاطبانی مثل من هم از آنها بیخبر بودند. و البته اندوه اصلی انبوه آلبومهای منتشرنشده است. جدا از سمفونیها و تکآهنگهای فراوانی که فقط خبرشان را شنیدهایم، موسیقی فیلمهای بسیار خاطرهانگیز و حتی بیشتر موسیقی فیلمهای سیمرغ گرفته (مثل نرگس، قدمگاه، دختر و امکان مینا) هم تا جایی که میدانم منتشر نشدهاند. عجیب که این وضعیت مظلومیت جدا از کارهای جناب علیقلی شامل حال آثار برادر مرحومشان هم هست. زندهیاد محمود (سیامک) علیقلی از متمایزترین و قدرتمندترین صداهای این چهلسال ایران بود که دریغا پس از درگذشت هم آلبومی اختصاصی از آوازهایش منتشر نشد. آوازهای مرحوم محمود علیقلی را در بسیاری از سمفونیها و موسیقی فیلمها شنیدهایم و دوستداشتهایم که شاید معروفترینشان «آب زنید راه را» است. و البته همکاریهای معدود دو برادر لطفی دیگر دارند.
دوستانی که یادداشتهای اینچنینیام را خواندهاند میدانند در هر یادداشت یک آرزو میکارم. آرزویم برای این یادداشت هم انتشار آبرومندانه، بههنگام و پرسروصدای گنجینۀ موسیقایی برادران علیقلی است.
آلبومشناسی محمدرضا علیقلی
آثاری که به طور رسمی منتشر شدند: 1. آلبوم «سیمرغ»: موسیقی سریال سیمرغ. ناشر: سروش + 2. آلبوم «آوای زمین». ناشر: هرمس. 3. آلبوم «ماه کولی»: ناشر: هرمس: این آلبوم هم ظاهرا مثل آوای زمین آلبومی مستقل است اما چندقطعهاش را در فیلم روبان قرمز شنیدهایم. 4.آلبوم «خاک سرخ»: موسیقی سریال خاک سرخ. ناشر: سروش 5. آلبوم «خیلی دور خیلی نزدیک» (موسیقی فیلمهای خیلی دور خیلی نزدیک، زیر نور ماه و اینجا چراغی روشن است) ناشر: هرمس. 6.«پرنده خیال»: ترانههای کودکانه. ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. این آلبوم با دکلمه خانم فاطمه معتمدآریا همراه است 7.آلبوم «نوای کاروان»: موسیقی دفاع مقدس. ناشر: بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس. 8. آهنگ «زار» در آلبوم گروهی «جزیره قشم» منتشرشده توسط نشر هرمس. این آلبوم هشت قطعه از هشت آهنگساز است. یکی از خیلی خوبهایش آهنگ خورشید علی بوستان است اما بهترینش همین آهنگ زار استاد علیقلی است.
از بهترینهای محمدرضا علیقلی
و اما گزیدهای با 20آهنگ از بهترین آهنگهای منتشرشده محمدرضا علیقلی به انتخاب بنده. اول از اینترنتیافتهها و منتشرنشدهها میگذارم بعد از آلبومهای رسمی
پناهنده
فیلم پناهنده از ساختههای زندهیاد رسول ملاقلیپور است. دو قطعۀ بسیار زیبا دارد به آهنگسازی محمدرضا علیقلی و با آواز محمود علیقلی. دومی که با شعر مولوی است معروفتر است اما به نظرم اولی که با شعر حافظ است شاهکارتر است، از آنهاست که باید با صدای بلند و در تنهایی گوش کرد.
آهنگسازی تمام کلاهقرمزیها (با کارگردانی جناب ایرج طهماسب) با استاد علیقلی بود. کلاه قرمزی و پسرخاله، کلاه قرمزی و سروناز، کلاه قرمزی و بچه ننه و کلاه قرمزی نوروز. ترانههای خوب در این مجموعهها کم نیستند و امیدوارم به زودی آلبوم همهشان منتشر شوند. این دوتا بهنظرم از ماندگارترینهایشان هستند:
آهنگسازی سریال مدرسه موشها و سینمایی شهر موشهای اولی و مشهور (با کارگردانی خانم مرضیه برومند) با جناب علیقلی است و شهر موشهای دو که در سالهای اخیر ساخته شده با بهرام دهقانیار.
سالها پیش از ساخت موسیقی سریالهایی مثل «شوق پرواز» و «گذر از رنجها» علیقلی با آهنگسازی سریال گل پامچال (ساختۀ محمدعلی طالبی) در ذهن دوستداران موسیقی خاطرهانگیز شده بود
افق شاید مهمترین فیلم زندهیاد رسول ملاقلیپور و از بهترینهای سینمای جنگ است. در میانۀ فیلم نماهنگی با موضوع شهادت وجود دارد که جزو زیباترین سماعهای سینمای ایران است. علیقلی برای این آهنگ از شعر مولوی و آواز مسعود کرامتی استفاده کرده است. قبلا فیلمش را اینجا منتشر کردهام.
گمانم در اوائل دهه هشتاد بود که هفت نماهنگ با موسیقی علیقلی، کارگردانی سیدرضا میرکریمی و شعر شکوه قاسمنیا در صداوسیما پخش میشد. وقتی به یک آهنگساز بگویی برای چنین پروژهای موسیقی میخواهیم واقعا چه تصوری در ذهنش میآید؟ در ذهن خود شما چه تصوری میآید؟ یک موسیقی معمولی که بشود طی یک ماه نهایتا جمع شود و هنگام پخش نماهنگ، مخل تصاویر نباشد. همین. اما علیقلی آهنگ عظیمی برای این پروژۀ ساده ساخت که احدی از موزیسینهای ایرانی توانش را ندارند بسازند. شاید بگویید مقایسۀ عجیبی است، ولی من با موسیقی هفت روز علیقلی، فقط یاد چهار فصل «ویوالدی» افتادم. انتخاب از بینشان واقعا دشوار است:
9 قطعهای که تا الآن گوش کردیم در هیچ آلبومی منتشر نشدهاند اما در اینترنت هستند. به همین خاطر عموما کیفیت بالایی ندارند. آرزومندم روزی انتشار درست و به قاعده این قطعات و قطعات همراهشان را ببینم. اما در ادامه از آلبومهای منتشرشده قطعاتی برگزیدم که امیدوارم باعث شوند شما دوستداشتههایتان را بخرید و باقی آلبوم را هم گوش کنید. (فقط از آلبوم جزیره قشم چیزی نگذاشتم، چون فقط یک قطعه است!)
سیمرغ
سریال سیمرغ (ساختۀ حسین قاسمی جامی) از محبوبترین سریالهای جنگی دهه هفتاد بود که به زندگی دو خلبان قهرمان ایرانی، یعنی شهیدان احمد کشوری و علیاکبر شیرودی میپرداخت. موسیقی این سریال از برترین اتفاقات موسیقی جنگی و شاهکاری است که همواره برای این سرزمین ماندگار خواهد بود. گاهی که به این آلبوم گوش میدادم دلم میخواست علیقلی با «النی کارایندرو» مقایسه کنم؛ ولی بعد دیدم باز هم ظلم است به علیقلی، چه اینکه کارایندرو هرگز اینمقدار تنوع محتوایی را در موسیقی فیلمهایش ندارد. انتخاب از این آلبوم بسیار دشوار بود برایم. به قول صائب: «هلاک حسن خداداد او شوم که سراپا / چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد». اما طبیعتا آن قطعۀ اول معروف را انتخاب نکردم
این قطعه شاید زیباترین و مشهورترین قطعۀ آلبوم ماه کولی باشد. قطعهای که زخمیِ پخشهای مکرر تلویزیونی و استفادههای بیش از حد در مستندها و تیزرهاست. شاهکاربودنش را وقتی متوجه میشویم که بتوانیم بی این حجابها گوش را به تماشایش ببریم
این دو قطعه را باید با هم گوش داد. چه اینکه قطعه یازدهم مقدمه قطعه دوازدهم است. در حقیقت این آلبوم یک کل به همپیوسته است و شخصیت و انسجام بسیاری دارد. و البته که قطعۀ دوازدهم یک شاهکار است. در بخشی از توضیح این آلبوم نوشته شده: «آوای زمین داستان سفر پرندهای نمادین بر فراز کشور ایران است. او با فرود در هر منطقه، برداشتهایی از موسیقی آیینی و بومی آنجا به شنونده میدهد و سپس به نقطهای دیگر پر میکشد.»
این آلبوم هم از آثار درخشان علیقلی و نشان دهندۀ دست برتر او در فضاسازی موسیقی فیلم است. به سختی از موسیقی «اینجا چراغی روشن است» میگذرم و فقط از دو فیلم دیگر آهنگ برمیگزینم. بهویژه قطعۀ زیر نور ماه هم به نظرم از آثار برتر موسیقی فیلم ایران است
جدا از خانم معتمدآریا که گفتیم هنرمند دوم این آلبوم است و دکلمهاش با بسیاری از آهنگها همراه است، جمعی از خوانندگان مثل مرحوم محمود علیقلی، نسرین اخوان، سودابه شمس، مهدی نیکنام و امید عسگرنیا هم در آن همکاری داشتهاند. چگونگی انتشار این آلبوم حکایت غمانگیزی دارد که از نوشتنش درمیگذرم.
ابراهیم حاتمیکیا در پشت کاور این آلبوم نوشته است: «آقای علیقلی آشناترین و محرمترین موزیسین فیلمهای جنگی این کشور است». یک قطعۀ آلبوم ممد نبودی با صدای مسعود کرامتی است با موسیقی و تنظیم استاد علیقلی. چند قطعه بازسازی و توسعه نغمات نوحههای قدیمی دفاع مقدس است و یک قطعه هم «سبکبالان» با تنظیمی تازه و گستردهتر با صدای «علی تفرشی» است. این سبکبالان کار عجیبی است. نسخۀ قدیمی و قبلیاش یکی از مهمترین گمشدههای من در موسیقی بود. آن نسخه با صدای «بیژن کامکار» و با تنظیمی جمعوجورتر و بهنظرم قدرتمندتر را سالها پیش وقتی نوجوان بودم در تیتراژ نمیدانم کدام سریال تلویزیونی گوش کرده بودم و دیوانهاش شده بودم. سریال برایم ارزش خاصی نداشت، آخرهایش که میشد میدویدم پای تلویزیون تا به موسیقی پایانی گوش بدهم. قسمتهای آخر سریال که پخش میشد ناگهان متوجه شدم نمیتوانم بدون این آهنگ زندگی کنم. چند قسمت آخر را هربار ضبط صوت سونیِ بزرگ پدرم را با یک کاست خالی میآوردم که تا سریال تمام شد بچسبانمش به تلویزیون و بتوانم آهنگ را ضبط کنم؛ هربار هم مشکلی پیش میآمد. مثلا اولش به موقع دکمه رکورد را نمیزدم. یا اینکه مثلا هنوز تیتراژ تمام نشده صداوسیما برنامه بعدی را شروع میکرد. بالاخره هنگام پخش آخرین قسمت موفق شدم. یادم هست در آن قسمت علی دهکردی هنگام رانندگی در یک شورلت، از رادیو خبر اعلام قطعنامه جنگ را شنید و آنقدر ناراحت شد که زد کنار، یا شاید هم تصادف کرد. شاید هم خبر درگذشت امام خمینی. از قضا در تیتراژ آن قسمت نمیدانم چرا صوت وصیتنامهخوانی آیتالله خامنهای برای امام خمینی هم قرارداده شد. لذا کاست من این موسیقی را همراه آن صوت داشت. آن نوار را تا مدتها داشتم و به عنوان کاست محبوبم همهجا همراهم بود و گوشش میکردم تا گمش کردم یا یکجا جا گذاشتم. دیگر گم شد. بزرگتر که شدم هرچه از دیگران سراغ چنین آهنگی را گرفتم یادشان نیامد. بعضی فکرمیکردند منظورم همان شعرخوانی آهنگران است. در اینترنت هم نیافتمش. گاهی در تشییع شهدا زمزمهاش میکردم ... حالا باقی این قصه بماند برای بعد.