در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

تا چند؟

پنجشنبه, ۳ آذر ب.ظ

تا چند خموش و در تماشا در خواب هزارساله بودن؟
چون نامۀ اشتباه و مغشوش، در مشت زمان مچاله بودن؟

آیینه‌صفت رخ کسان را در بازنمودنِ مکرر
خود از خرد و درنگ خالی، انبارکنِ نخاله بودن

زخمی که نشسته بر وطن را با طعنۀ خود نمک‌نشاندن
تجویز ضماد ابلهانه با شیوۀ خرس‌خاله بودن

چون برگ خزان به دست هر باد، هرروز روان به سمت و سویی
چون میوۀ مانده در تهِ بار، در معرض استحاله بودن

در روز نبرد: محو بودن، در لحظۀ کیش: مات بودن
در فصل فریب: خام بودن، در چلۀ کوچ: چاله بودن

سمّاع برای کذب بودن، اکّال برای سُحت بودن
از خمّ دروغ و جهل و تردید دنباله‌روی پیاله بودن

با کشور عشق بی‌وفایی، با صفحۀ مکر هم‌صدایی
بر دیدۀ عقل گِل نهادن، در دست دروغ ماله بودن

بر دوش شهیدان و غریبان چون بار اضافه لم‌نهاده
با لشکر شب سیاه‌لشکر، بر خوان ستم تفاله بودن

ای همسفر به خواب‌رفته! دیشب خبرت نبود و رفتند
آنانکه در این سفر گزیدند فریاد به جای ناله بودن

تا چند شهید می‌توانی در پیلۀ خویشتن بمانی
ای کم ز شرافتِ لطیفِ بر پیکر لاله ژاله بودن

سنگین شده‌ای و بر زمین میخ، زین‌روست که از جهاد ماندی
در ملک اجاره‌ایِ دنیا تا چند پی قباله بودن

با عشق و به رنج جان سپردن، کنجی ز سرای میهن خویش
بهتر که به سطلِ کاخ دشمن، پروارترین زباله بودن

 

*

این بازی مرگ ماندنی نیست، هش‌باش! اگرچه غرق خونیم
آن ماندنی همیشه این است: شرمندۀ داغ لاله بودن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">