در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موسیقی یونان» ثبت شده است

۲۵
شهریور

https://bayanbox.ir/view/2317748714870041516/%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D8%B3-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF.jpg

 

پس از انتشار موسیقی و ترجمه ترانه «آندونیس» چند نفر سوال به‌حقی پرسیدند که: «قصۀ آن یهودیِ توی متن ترانه چه بود؟ و اصلا آهنگ ضدآمریکایی را چه به دلسوزی برای یهودی؟» دیدم خوب است متنی درباب نسبت «تئودوراکیس» با قوم یهود و همچنین اسرائیل بنویسم که این ناگفته‌ها جایی ثبت شود.

 

اما قبلش به جای مقدمه، ماجرای ترانه را بگویم:

سرایش ترانه آندونیس در ایام مبارزات حکومت نظامی در دهه ۶۰ و ۷۰ اتفاق نیفتاده، بلکه مربوط به دهه ۴۰ است که یونان در اشغال نازی‌ها بود (۴۴-۱۹۴۰). در کشور خودمان هم زیاد شده که ترانه‌ای در ماجرایی (مثلا مشروطه) سروده شده و در روزگاری دیگر که شبیه آن روزگار بوده (مثلا انقلاب) شنیده شود؛ مثل ترانه «از خون جوانان وطن» عارف قزوینی. ماجرای آندونیس هم مربوط به وقتی است که نه‌تنها اسرائیل تاسیس نشده (تاسیسش: ۱۹۴۸) بلکه جهان تصوری از آن روی سکه یهود نداشته. آنچه در آن روزگار از یهودیان دیده می‌شد مظلومیت و گرفتاری‌شان زیر فشار فاشیست‌های بی‌رحم بود.

«ایاکووس کامبانلیس» شاعر اثر در آن ایام اسیری یونانی بوده که برای کار اجباری در معادن سنگ به «ماوتهاوزن» فرستاده شده است. او آنجا آندونیس (یک کمونیست) را می‌بیند که به دیگران کمک می‌کرده از جمله روزی که یک یهودی از بردن سنگ خودش عاجز می‌شود و از آندونیس کمک می‌خواهد و آندونیس با سرپیچی از دستور آلمان‌ها که نباید به هم کمک کنند به کمکش می‌شتابد و سنگ او را روی سنگ خودش می‌گذارد؛ و سرآخر سرباز وحشی آلمانی برای قدرت‌نمایی، یهودی را در همان راه‌پله می‌کشد. این خلاصه قصه است. شعر آن زمان سروده می‌شود و به عنوان نمونه‌ای درخشان از «ادبیات مقاومت» محبوب می‌شود و در روزگاری دیگر دربرابر متجاوزانی دیگر با موسیقی «میکیس تئودوراکیس» بازتولید می‌شود که همان احساس مقاومت نوستالژیک را در مخاطب بازآفرینی کند.

نکتۀ دیگر این است که اسرائیل در سال‌های نخست نه‌تنها چهرۀ درنده‌اش آشکار نشده بود، بلکه داعیۀ کمونیستی و کارگری داشت. حقیقت جنایتکارانۀ اسرائیل، به نظرم از انتفاضۀ اول (۱۹۸۷) برای عموم مردم غیرمسلمان جهان آشکار شد. یعنی اتفاقا در جنگ‌های درونی و ظلم به فلسطینیان، نه جنگ با اعراب.

 

اما اصل داستان: تئودوراکیس، یهود و اسرائیل

امروز در نظرسنجی‌ها یهودستیزترین ملت اروپا آلمانی‌ها نیستند، بلکه یونانی‌ها هستند. همان‌هایی که در ترانه انقلابی‌شان برای یهودیان هم دل سوزانده بودند؛ علت این امر یکی نوع فعالیت خود یهودیان در دوران پس از کودتای یونان است و علت دوم حرف‌ها و نظرات همین جناب تئودوراکیس سیاست‌مدار-هنرمند محبوب یونانی.

میکیس تئودوراکیس در سال‌های مختلفی به خاطر حرف‌هایش شخصیت ضدیهود نام گرفت.

تئودوراکیس ابتدا هوادار جدی اسرائیل بود، مثل بیشتر کمونیست‌های آن روزگار، سپس با درگیری بیشتر با موضوع رویکرد روشنفکرانه و میانمایه‌ای در موضوع فلسطین پیدا کرد و صرفا هوادار گفتگوهای صلح بود و سپس در همین دوره کم‌کم به آنجا رسید که موسیقی ملی فلسطین را به پیشنهاد یاسر عرفات روی شعری از محمود درویش بسازد؛ و البته این به معنای دشمنی با اسرائیل نبود.

https://bayanbox.ir/view/9028127361601339019/MikisTheodorakis-palestine.jpg
همراه یاسر عرفات، هنگام پخش موسیقی ملی فلسطین در پارلمان فلسطین، سال ۱۹۸۲

اما چهارمین دوره تفکر تئودوراکیس که مصادف با چند دهه پایانی عمرش بود رویکرد او کاملا عوض شد. آغاز حرف‌های جنجالی و پرهزینهٔ او مربوط به سال‌های انتفاضه دوم (آوریل ۲۰۰۲) بود، وقتی که ابتدا مقاله‌ای علیه مظلوم‌نمایی‌های بیش از حد یهودیان و اسرائیلی‌ها درموضوع هولوکاست و نیز مظلومیت فلسطین نوشت که در هر سه روزنامه مهم یونان منتشر شد. او در بخشی از این مقاله می‌نویسد:

«اگر فلسطین را در چنگ فاتحان مدرن تنها بگذاریم، در را برای عبور تاریک‌ترین نیروهای شناخته‌شده بشر به فردا باز می‌گذاریم».

  چند روز بعد از انتشار این مقاله، تئودوراکیس چفیه بر دوش در کنسرت «همبستگی با فلسطین» در یونان حاضر شد و جنجالی‌ترین سخنانش را گفت. او در آن سخنرانی -که به طور زنده پخش می‌شد- آریل شارون ( نخست وزیر وقت اسرائیل) را «هیتلر کوچولو» خطاب کرد و گفت:

«امروز یهودیان از جنایات نازی‌ها تقلید می کنند... قربانیان سابق مسحورِ سرنوشت پیشین خود شده‌اند...»

و گفت:

«ما همه فلسطینی هستیم».

تئودوراکیس حواسش به آهنگ محبوبش و «یهودی»ِ ترانه آندونیس هم بود، به همین خاطر همانجا گفت:

«آهنگ‌هایی که ما درباره یهودیان رنج‌دیده در ماوتهاوزن نوشتیم هیچ ربطی به هیتلریست‌های کنونیِ اسرائیل ندارد».

او همچنین در بخشی از سخنانش با برشمردن برندهای معروف تاکید می‌کند:

«امروز در همین یونان یهودیان کنترل مهم‌ترین شرکت‌ها و سازمان‌های اقتصادی و رسانه‌ای را در دست گرفته است.».

https://bayanbox.ir/view/3588671193444615675/MikisTheodorakis-palestine-greek.jpg
سخنرانی میکیس تئودوراکیس در کنسرت همبستگی با فلسطین در یونان سال ۲۰۰۲
 

مخصوصا از این جهت که چندی پیشتر افشاگری‌هایی درمورد «قاچاق اعضای بدن یونانیان توسط اسرائیل» در رسانه‌ها منتشر شده بود، این سخنرانی احساسات ضداسرائیلی مردم یونان را به شدت برانگیخت. تا جایی که در روزهای بعد نماد هولوکاست در یونان توسط گروهی از مردم تظاهرات‌کننده ساقط شد. موج یهودستیزی و اسرائیل‌ستیزی گسترش پیدا کرد و حتی تعدادی از مسئولان یونان هم حرف‌هایی علیه اسرائیل و لابی‌های یهودی زدند (و در این موارد که اسرائیل برخلاف مورد قبلی زورش می‌رسید از طریق خود دولت یونان هردو مسئول عالیرتبه را از کار برکنار کرد).

همچنین اسرائیل و رسانه‌های آمریکایی انگلیسی جو رسانه‌ای گسترده‌ای را علیه تئودوراکیس راه انداختند که تئودوراکیس یک نژادپرست و ضد قوم یهود است تا این هنرمند یونانی منفعل شود و سکوت کند. تا حدی که دولت یونان بیانیه داد و گفت اظهارات تئودوراکیس را تایید نمی‌کند. یک هفته بعد که فشارهای سیاسی و رسانه‌ای بسیار بالا گرفت هم، تئودوراکیس حاضر نشد حرف خود را پس بگیرد ولی حاضر شد توضیحی بدهد؛ او در بیانیه خودش گفت:

« اظهارات من متوجه دولت اسرائیل است نه مردم یهود. من  همیشه در کنار ضعیفان، از جمله مردم اسرائیل بوده‌ام؛ با اینحال کاملاً با سیاست شارون مخالفم و بارها بر این امر تاکید کرده‌ام، همانطور که بارها نقش سیاستمداران، روشنفکران و نظریه‌پردازان یهودی آمریکایی برجسته در شکل‌گیری سیاست تهاجمی امروز بوش را محکوم کرده‌ام».

باری، این همه ماجرا نیست، این فقط آغاز ماجرا بود، سال بعد باز یک جمله از تئودوراکیس جنجالی شد. ژانویه ۲۰۰۲ بود که جرج بوش عبارت «محور شرارت» (axisofevil) را علیه ایران، عراق و کره شمالی گفته بود و تئودوراکیس در نوامبر ۲۰۰۳ عبارت «ریشه شرارت» (rootofevi) را درباره یهود گفت. این حرف در تقابل با حرف بوش ضریب دوچندان گرفت و چندین برابر حرف سال گذشته فشار رسانه‌ای را روی تئودوراکیس تشدید کرد. منظور او از یهود چیزی شبیه منظور قرآن از این کلمه بود: رهبران خدعه‌گر و سرمایه‌سالار یهودی، نه هر یهودی بیچاره در هر جای عالم. اما خب طبیعتا فرصتی دوباره پیدا شده بود تا به تئودوراکیس اتهام نژادستیزی بزنند.

در میان آنهمه رسانه غربی که به او حمله می‌کردند و در شرایطی که میکیس تئودوراکیس به طور جدی محاصره شده بود، روزنامه اسرائیلی هاآرتص مصاحبه مفصل و هوشمندانه‌ای را با تئودوراکیس تدارک دید که ضمن احترام به او، ضمن یادآوری سوابق دوستی اسرائیل با این هنرمند محبوب جهانی، او را به نوعی منفعل کند و به عذرخواهی یا پس گرفتن عقایدش بکشاند. اما پاسخ‌های هوشمندانه تئودوراکیس به مصاحبه‌گر خود موج دیگری علیه اسرائیل شد. تئودوراکیس در این مصاحبه که قرار بود آشتی او با اسرائیل باشد حرف‌هایی علیه اسرائیل و یهودیان زد که بی‌نظیر بود. مهم‌ترینش بخشی بود که او با نگاهی تاریخی-روانکاوی اصلا وجود یهودستیزی در جهان امروز را منکر شد و با تحلیلی دقیق گفت این یک برساختۀ ذهن مازوخیستی یهودیان است که دوست دارند به دروغ احساس قربانی‌بودن و مظلوم‌بودن بکنند تا با اتکا به این احساس هرگونه جنایتی را برای خود مشروع بدانند. و البته تحلیل‌های روانکاوانۀ دیگر و نیز حرف‌های شجاعانۀ دیگری از جمله اینکه یهودیان بخش اعظم اقتصاد و رسانه‌ها و حتی دولت‌های همه جهان را مدیریت می‌کنند، و حتی:

«از آنجا که صادقانه داریم صحبت می‌کنیم، چیز دیگری را هم به شما خواهم گفت. قوم یهود اکثر ارکستر سمفونیک‌های بزرگ جهان را هم کنترل می‌کنند. هنگامی که سرود ملی فلسطین را نوشتم، سمفونی بوستون در حال برنامه‌ریزی برای تولید آثار من بود؛ سمفونی‌ای که کنترل آن توسط یهودیان قرار داشت. سرانجام آن‌ها اجازه ندادند که کنسرت ادامه یابد. جدا از اینکه از آن پس من اصلا نتوانستم با هیچ ارکستر بزرگ دیگری کار کنم. پس از موسیقی فلسطین آن‌ها همه از من سربازمی‌زنند».

این حرف‌ها را اگر یک آهنگساز درجه سۀ ایرانی بزند همه می‌دانیم مسئله چیز دیگری است؛ اما این حرف‌ها سخنان یکی از بزرگ‌ترین موزیسین‌های دنیاست که معتبرترین جوایز شرق و غرب عالم را در کارنامه خود دارد. او در بخش‌های دیگر صحبتش در کل ماجرای ۱۱سپتامبر تشکیک می‌کند و از تسلط یهودیان بر سیاست آمریکا حرف می‌زند و می‌گوید:

«من معتقدم که جنگ آمریکا در عراق و نگرش تجاوزکارانه به ایران به شدت تحت تأثیر سرویس‌های مخفی اسرائیل است».

شاید روزی این مصاحبه را به طور کامل ترجمه و منتشر کردم.

https://bayanbox.ir/view/5145369982662534903/MikisTheodorakis-palestine2.jpg
همراه یانیس ریتسوس در یک همایش مربوط به فلسطین، سال ۱۹۸۱

این زدوخوردها تا پایان عمر پر تلاطمِ میکیس تئودوراکیس بین او و لابی‌های اسرائیلی ادامه داشت. از یک سو تئودوراکیس طعنه می‌زد و از سویی برای او محدودیتی جدید اتفاق می‌افتاد. از جمله مدتی پس از همین مصاحبه بود که دولت اتریش کنسرت همه ساله او به یاد قربانیان ماوتهاوزن را برای همیشه لغو کرد. تئودوراکیس در واکنش به این اقدام اتریش بیانیه‌ای درمندانه منتشر کرد و در پایان آن گفت:

«من بار دیگر به وضوح می‌گویم: یهودستیز نیستم، اما همانقدر که از یهودستیزی متنفرم از صهیونیزم متنفرم».

در سال‌های بعد وقتی قرار بود همایش بزرگی به نفع صهیونیست‌ها با میزبانی دولت یونان برگزار شود تئودوراکیس با هشداردادن و آگاه‌سازی مردم برنامه اسرائیلی‌ها را به‌هم زد و همایش لغو شد. مدتی بعد نخست وزیر را به خاطر گفتگو با نتانیاهویی که قاتل کودکان فلسطینی‌اش می‌دانست به شدت نکوهش کرد.

سال ۲۰۱۰ انزجار و ناراحتی خود را از جنایت تازه اسرائیل علیه نیروهای حافظ صلح در غزه اعلام کرد و دولت و وزیر دفاع یونان را متهم کرد که «ریاکارانه حمله اسرائیل را محکوم کردند» و افزود:

«دولت ما دوباره در مدت کمی دست در دست اسرائیل روی این اقدام جنایتکارانه هم که باعث شرمساری همه مردم و کشورهای آزاد است سرپوش خواهد گذاشت».

 

سال ۲۰۱۱ در نشست مهمی در شهر سالونیک گفت:

«آمریکا، اسرائیل و عوامل لابی آمریکایی-یهودی مسئول بحران اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهانی هستند.»

 و باری دیگر در واکنش به تهمت‌های یک نهاد یهودی که او را به یهودستیزی متهم کرده بود ضمن برائت از این عنوان و یادآوری سوابق حمایت‌هایش از یهودیان گفت:

«من هستم! گرچه با تعصب و هرگونه عمل خودسرانه، خشونت و نفرت از هر کجا که می آید مخالفم؛ اما من هستم؛ در کنار تمام مستضعفان و ضعیفان مانند فلسطینی‌ها، زنان و کودکان لبنان و غزهٔ در محاصره، هستم و خواهم بود!».

 

میکیس تئودوراکیس سال ۲۰۱۳ در اوج حملات داعش به سوریه در مصاحبه‌ای خواندنی گفت:

«هدف مجریان سناریوی حمله به سوریه همانند گذشته قتل‌عام ملت سوریه و تامین منافع مالی و نظامی قدرت‌های سلطه‌گر است و جهان نباید در مقابل اینگونه جنایات آشکار علیه بشریت ساکت بنشیند.»

او در همین مصاحبه می‌گوید:

«در جریان یکی از سفرهایم به پاریس برای مداوای فرزندم مشاهده کردم که شماری از نیروهای ایرانی جنگ با صدام در یکی از بیمارستان‌های فرانسه بستری شده‌اند. در این بیمارستان مجهز، ایرانیانی که بر اثر حمله شیمیایی شهید شده بودند، یک طرف و آنانی که بر اثر گازهای شیمیایی دچار سوختگی شده بودند در طرف دیگر در حال مداوا و بررسی‌های دقیق بودند و برخی از سازندگان مواد و سلاح‌های شیمیایی از طریق آزمایشگاه این بیمارستان از نتیجه تولیدات خود مطلع می‌شدند تا در جهت افزایش قدرت کشندگی آن‌ها اقدام کنند!»

 

و و و ...

 

خداوند روح سرکش و آزاده و بی‌قرار او را با آزاده‌ترین بندگان خویش محشور کند که گرچه نام اهل حقیقت را نمی‌دانست ولی عمری با مرامِ اهل حقیقت زیست.

 


نوشتۀ مرتبط:

موسیقی : آندونیس | میکیس تئودوراکیس + ترجمه فارسی

  • حسن صنوبری
۲۲
شهریور

https://bayanbox.ir/view/6036728429027645549/mikis-theodorakis.jpg

 

 

 

۲۱ آوریل ۱۹۶۷ نظامیان وابسته به آمریکا با طراحی سازمان سیا در یونان کودتا کردند. یک ماه قبل از انتخاباتی که پیشبینی می‌شد پیروزش یک چهرۀ ضدآمریکایی است: ذبح دموکراسی در سرزمین دموکراسی. حکومت سرهنگ‌ها قرار بود صرفا یک دورۀ کوتاه باشد، اما با چراغ سبز آمریکا کودتاگران ۷سال هولناک حکومت کردند. ۷سال خفقان وحکومت پلیسی همراه با کشتار و زندان و تبعید و شکنجه. سرآخر هم نه مبارزان چپ پیروزشدند نه کودتاگران راست بی‌خیال؛ جنگ با ترکیه علت فروپاشی سرهنگ‌ها شد.

۴سال پیش از کودتا لمبراکیس سیاستمدار محبوب ضدآمریکایی ترور شد. این ترور بر بسیاری از جوانان مبارز یونانی تاثیری عمیق گذاشت. «میکیس تئودوراکیس» آهنگساز نابغۀ یونانی که در دهه ۴۰ سابقۀ مقاومت در برابر تهاجم و مداخله نیروهای خارجی (ایتالیا و آلمان و انگلیس) را داشت، تحت تاثیر این ترور ، جنبش سیاسی جوانان لامرباکیسیس را راه‌اندازی کرد و در مدت کمی توانست افراد بسیاری را با محوریت سوسیالیسم، استقلال یونان و ضدیت با آمریکا گردآورد. پس از کودتا اوضاع برای تئودوراکیس سخت شد؛ به فعالیت زیرزمینی روی آورد اما به سرعت بازداشت شد و سپس شکنجه و اردوگاه کار اجباری و تبعید و...

هنرمند نابغۀ یونانی دیگر «کاستا گاوراس» بود که در واکنش به هر دو تهاجم آمریکایی‌ها (یعنی ترور و سپس کودتا) شاهکار سینمای سیاسی یعنی فیلم «زد» (۱۹۶۹) را ساخت. آهنگساز فیلم تئودوراکیس شد. زد جهان هنر و سیاست را تکان داد. فیلم و موسیقیش هردو در سراسر جهان درخشیدند و الهام‌بخش دیگر حرکت‌های ضدامپریالیستی شدند. با اینکه در زد صراحتا اسمی از یونان برده نشده، پخش فیلم گاوراس هم مثل شنیدن موسیقی‌های تئودوراکیس در یونان ممنوع شد. تا پایان عمر دولت کودتا. در حالیکه کشورهای دیگر مرزبه‌مرز این فیلم و موسیقی را انعکاس می‌دادند. البته جز کشورهای ذلیل آمریکا. جالب است که فیلم جایزه اسکار را برد اما در همین آمریکای اسکاردهنده هم مثل خود یونان تا پایان عمر دولت کودتا اجازه نمایش پیدا نکرد. در ایران هم تا قبل از سقوط پهلوی خبری نبود و اولین نمایشش مربوط به سال‌های ابتدای انقلاب بود.

https://bayanbox.ir/view/1967423040443941832/5365092.jpg

تم اصلی موسیقی زد، قطعۀ آندونیس همان آهنگ محبوب و حماسی بود که جزو نمادهای اعتراض علیه رژیم دست‌نشاندۀ آمریکا شد و شنیدنش در دوران حکومت نظامی جرمی سنگین بود. با سقوط دولت کودتا در ۱۹۷۴ تئودوراکیس نسخۀ باکلام این آهنگ را با صدای «ماریا فارانتوری» و شعر «ایاکووس کامبانلیس» در حضور جمعیت شگفت هواداران در ورزشگاه کارایسکاکیس یونان اجرا کرد. فیلمی که می‌بینید همین اجراست.

شعر کامبانلیس برآمده از خاطرۀ کمک یک کمونیست یونانی به یک یهودی در اردوگاه کار اجباری آلمان‌هاست. برای زیرنویس از روی متن انگلیسی ترجمه‌اش کردم، بعد دیدم احمد شاملو هم ترجمه کرده، اما وقتی مقایسه کردم دیدم جناب شاملو چندان وفادار به متن نبوده و بیشتر ترجمه آزاد انجام داده. لذا به متن خودم بسنده کردم.

همکاری گاوراس و تئودوراکیس در شاهکار ضدآمریکایی دیگری به نام «حکومت نظامی» (۱۹۷۲) هم تکرار شد. در این فیلم هم موسیقی تئودوراکیس بی‌نظیر بود، مخصوصا قطعۀ مشهور «پائولا . 11099». و این فیلم هم تا پایان دولت کودتا در یونان دیده نشد و البته «حکومت نظامی یونان» تنها یکسال پس از «حکومت نظامی گاوراس» دوام آورد (این فیلم را قبلا برایتان معرفی کرده‌ام).

گاوراس در مدت اندکی فاصله خود را با کمونیست‌ها زیاد کرد، اما تئودوراکیس همچنان عضو حزب کمونیست یونان ماند و حتی در وصیت‌نامه هم اعلام کرد دوست دارد به عنوان یک کمونیست از دنیا برود. و البته او خیلی بیشتر و مستقیم‌تر از گاوراس در فعالیت‌ها و مناصب سیاسی حضور داشت و واقعا یک هنرمند-سیاستمدار بود تا یک هنرمند سیاسی.

و البته نگرش تئودوراکیس و کلا کمونیسم در یونان تفاوت‌های زیادی با نسخه‌های شرقی‌تر داشت؛ چه اینکه یونانی‌ها بیشتر دنبال حفظ منافع و استقلال ملی خودشان بودند و بیرون از مرزها هم به جای دخالت در امور کشورها، از استقلال و آزادی ملت‌ها در برابر آمریکا دفاع می‌کردند، که کنش‌های تئودوراکیس در شیلی و فلسطین گواه همین نکته است.

 

دانلود اجرای تصویری و با کلام آهنگ آندونیس با صدای ماریا فارانتوری (1974) + ترجمه در زیرنویس

دانلود نسخه بی کلام موسیقی فیلم زد (1969)

 

 

  • حسن صنوبری
۱۸
آبان

بسیاری «تئودوروس انگلوپولس» _یا همان تئو آنجلوپولوس_ (Theodoros Angelopoulos) کارگردان نابغۀ یونانی را جزو برترین‌های تاریخ سینما می‌دانند. کارگردان بزرگی که هیچ‌گاه فیلم‌هایش حتی نامزد جایزه اسکار نشدند.

البته که سبک فیلم‌سازی او سبک خاص‌پسند و روشنفکرپسندی است. نماهای کند و فضاهای مبهم و مه‌آلود فیلم‌های او شاید دقیقا همان چیزی است که فیلسوف آلمانی «هگل» از ضرورت ابهام‌آمیزبودنِ هنر انتظار داشته و دقیقا برعکس همان چیزی که مخاطب آمریکایی بتواند یک لحظه‌اش را تحمل کند.

باری من نمی‌گویم همۀ فیلم‌های آنجلوپولوس را دوست دارم و از همه‌شان لذت می‌برم، اما عظمتِ و تمایز هنری این کارگردان مخصوصا در بعضی از فیلم‌هایش بدیهی‌ست. من هم پای بعضی نماهای بسیار طولانی یا مبهم بعضی از فیلم‌های او خسته می‌شوم ولی برای بعضی از فیلم‌ها و لحظه‌های سینمایی‌اش هم هیچگاه نمی‌توانم بدیلی پیدا کنم. «چمنزار گریان» (The Weeping Meadow) یکی از همان فیلم‌هاست که اگر حوصله کنیم و ببینیم و با زبان و جهان خاصش کنار بیاییم یک تجربۀ سینمایی فوق‌العاده نصیبمان می‌شود. بعضی از نماهای این فیلم را انگار بزرگ‌ترین نقاشان کلاسیک تصور و تصویرسازی کرده‌اند. فیلمی که با سیری طولانی ما را به عمق غربت، رنج و اندوهِ برهه‌ای از تاریخ مردم و سرزمین یونان می‌برد. فیلم یک مرثیه است، اما یک مرثیۀ باشکوه.

یک نکته جالب اینجاست که این فیلم در سال ۱۳۸۳ جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران بخش سینمای معناگرا را ازجشنواره فیل فجر خودمان دریافت می‌کند.


با همۀ عظمت و زیبایی و بداعت فیلم، سخت است قبول کنم که از موسیقی‌اش زیباتر باشد. چه اینکه قبل از آنجلوپولوس «النی کاریندرو» (Eleni Karaindrou) را می‌شناختم. قبل از چمن‌زار گریان ، موسیقیِ چمن‌زار گریان را گوش کرده بودم و آنقدر موسیقی‌های کاریندرو برایم عظیم و عزیز بودند تصمیم گرفتم بستگان تصویریشان در سینمای آنجلوپولوس را هم ببینم. فقط شنیدن آندسته از موسیقی‌فیلم‌هایی که کاریندرو برای کارهای آنجلوپولوس ساخته کافی‌ست برای فضاحت جایزه اسکار که حتی کارهای این کارگردان را در بخش موسیقی هم نفهمیده و ندیده.

نکتهٔ جالب دیگر این است که شخصیت اول خانم فیلم هم النی نام دارد و شخصیت اول آقای فیلم و بسیاری از شخصیت‌های فیلم موزیسین هستند.

بعدا مفصلا درباب موسیقی‌های کاریندرو می‌نویسم. موسیقی این فیلم و بسیاری از آهنگ‌های النی کاریندرو همان آهنگ‌های باشکوهی هستند که ما برای امام حسن (ع) نساختیم. همان شعرها و نوحه‌هایی هستند که من برای امام حسن نگفتم. البته که یک‌روز خواهم گفت. مگر اینکه بخواهم نامم را به تئو و النی فروبکاهم


  • حسن صنوبری