در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی و نقد موسیقی» ثبت شده است

۱۷
تیر

http://bayanbox.ir/view/3928207398284261376/morricone.jpg

«موریکونه» جوان نبود که درگذشتش در این سن‌وسال انسان را اندوهگین کند، کم‌کار نبود که حسرت بخوریم چرا کارهای بیشتری نساخت، گمنام و قدرنادیده نبود که تاسف بخوریم برای مظلوم واقع‌شدنش، یا منتشر نشدن آثارش، یا بهره نبردن مخاطبان از او. هم خوب عمر کرد، هم خوب آهنگ ساخت هم خوب به موفقیت و شهرت و اعتبار رسید. سر جای خودش هم ایستاده بود، نه بیشتر نه کمتر. اما یک نکته در میان هست. یک غصه. موریکونه از آخرین نوابغ اصیل و چهره‌های همه‌چیز تمام موسیقی بود که موسیقی اول از همه برایش پول نبود، تجارت و صنعت نبود، بلکه هنر بود. موریکونه برخلاف بسیاری از هنرمندان اصیل و بزرگ که از خلوت موسیقایی خود بیرون نیامدند با قدرت به سمت صنعت سینما رفت، اما موسیقی‌اش صنعتی نشد. با کارگردانان و کمپانی‌های بزرگ کار کرد اما موسیقی‌اش کمپانی‌زده نشد. موسیقی برای او یک پروژۀ کاری، مهندسی و تجاری برای کسب شهرت و ثروت نبود؛ به همین خاطر برخلاف اکثر آهنگسازان هالیوودی و آمریکایی و هالیوودزده و عشق آمریکا، سعی می‌کرد صفر تا صد کار را خودش انجام بدهد. اینگونه نبود که ایده‌یابی از الف، ملودی ازب،  آهنگسازی از پ، تنظیم از ت، میکس از ث، مستر از د، تناسب‌سازی از ذ، مدیریت هنری از ر، مدیریت پروژه از ز و اعتبار از س باشد. جمعی از مهندسان و تکنیسین‌های موسیقی آهنگ او را نمی‌ساختند. خودش می‌ساخت. به همین خاطر کارهایش، مدرن‌ترین کارهایش، در خشن‌ترین فیلم‌هایش، حس داشتند، حسی عمیق و قدرتمند.

«انیو موریکونه» این پیرمرد نابغۀ ایتالیایی، از جمله آهنگسازانی بود که ثابت می‌کرد: هنرمند دیگر است، مدیر پروژه و دلال هنری دیگر.

 

پ‌ن: دعوت می‌کنم به تماشای چند دقیقه از یکی از کنسرت‌های موریکونه، با اجرای بخشی از موسیقی شاهکارِ فیلمی شاهکار از سرجیو لئونه: روزی روزگاری در غرب

  • حسن صنوبری
۰۱
اسفند

 


«پیاده‌روی با»، «حرف‌زدن از» و «گوش‌کردن به» بهترین آهنگ‌های محمدرضا علیقلی

بعضی هنرمندان بزرگ در زمان حیاتشان حق‌شان ادا می‌شود و بعضی نه. این بستگی به روحیۀ خودشان و همچنین فهم و شعور و درک و دانش منتقدان و رسانه‌های جامعه دارد. هنرمندی که اهل سروصدا و جاروجنجال است چه بزرگ باشد چه کوچک، خود را می‌شناساند، ارزش کار خود را تبیین می‌کند و حقش ادا می‌شود و هنرمندی که اهل حیا و خلوت‌نشینی است اگر آنچنان برجسته نباشد که حتما دیده نمی‌شود و اگر بزرگ و ارزشمند باشد شاید تنها پس از مرگش حقش ادا شود.

استاد «محمدرضا علیقلی» یکی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان و آهنگسازان ایران امروز است که روحیۀ عجیب خلوت‌گزیدگی و هیاهوگریزی‌اش باعث شده یک‌هزارم شنیده‌شدن نغماتش، دیده نشود. من از نوجوانی همواره تشنۀ این بودم که بتوانم مصاحبه‌ای، گفتگویی چیزی از این مرد بزرگ موسیقی ایران پیدا کنم و دریغا که دریغ! بسیاری از مردم عاشق آهنگ‌های او هستند ولی حتی اسمش را هم نشنیده‌اند. این وضعیت باعث می‌شود در نظر من که حوزه اصلی‌ام شعر است علیقلی با سهراب سپهری قابل مقایسه باشد، البته سهراب سپهری پیش از درگذشت.

محمدرضا علیقلی در موسیقی فیلم به‌نظرم بی‌نظیر است و اگر نظر اهل فن با سلایق متفاوت را بپرسید هم دست‌کم می‌گویند جزو ده چهره درجه یک این حوزه است (در کنار احمد پژمان، فرهاد فخرالدینی، مجید انتظامی، ناصر چشم‌آذر، فریدون شهبازیان، بابک بیات، کامبیز روشن‌روان، حسین علیزاده و...)

جناب علیقلی با ساخت بیش از 200 موسیقی فیلم (که 90% آن‌ها موسیقی سینمایی بودند) از پرکارترین سازندگان موسیقی فیلم در جهان است. او با 16بار نامزدی سیمرغ بلورین موسیقی در جشنواره فیلم فجر و 5بار برگزیده‌شدن آثارش در این جشنواره، رکورددار هردو بخش است. (انتظامی  و علیزاده با چهار سیمرغ مشترکا در رتبۀ دوم قرار دارند).

نکتۀ دیگر این است که استادی مثل علیقلی محدود به یک فضای محتوایی نیست و این امتیاز او نسبت به سپهری شاعر است. علیقلی همانقدر در موسیقی فیلم کودک و نوجوان درخشان است که در موسیقی فیلم‌های عرفانی. همانقدر در موسیقی فیلم‌های اجتماعی قدرت‌مند است که در موسیقی فیلم‌های ژانر جنگ و دفاع مقدس. از موسیقی «کلاه‌قرمزی»ها یا «مدرسه موش‌ها» که شاهکارهای موسیقی کودک و نوجوان‌اند تا موسیقی «افق»، «پناهنده»، «روبان قرمز»، «سیمرغ»، «خاک سرخ» که بهترین‌های موسیقی جنگ هستند تا «اینجا چراغی روشن است»، «زیر نور ماه»، «قدمگاه» و «خیلی دور خیلی نزدیک» که از آثار درخشان موسیقی اجتماعی و عرفانی مدرن امروزند. از «من غریب خلوت تنهایی‌ام» تا «تولد عید شما مبارک». و البته جدا از موسیقی فیلم، در موسیقی‌های مستقل یا نماهنگ‌ها، ما چقدر نماهنگ‌های آموزشی و نوجوانانه عالی از او در خاطراتمان داریم، از کاری مثل نسخۀ موزیکال شعر روباه و کلاغ کتاب درسی تا آن مجموعه فوق‌العادۀ «روزهای هفته».

موسیقی علیقلی جایی ایستاده که به نظرم پیوند تمام شادی‌ها، غربت‌ها، عشق‌ها و زیبایی‌های زمینی و آسمانی و این جهانی و آن جهانی است. موسیقی او هم نغمۀ سکر است و هم نفحۀ صحو. با موسیقی او هم می‌توانی فکر کنی، هم می‌توانی به خلسه خیال بروی، هم می‌توانی عاشق شوی، هم می‌توانی کودک شوی، هم می‌توانی مسافر ابدیت باشی، هم می‌توانی خوب بخندی، هم می‌توانی سیر گریه کنی، هم می‌توانی مستانه برقصی، هم می‌توانی مردانه بجنگی. و شگفت‌انگیز اینکه موسیقی او علی‌رغم سنتی‌نبودن و چندصدایی‌بودن، کاملا، کاملا، کاملا و کاملا ایرانی است. اینجا همان جایی است که زیبایی‌شناسی حافظ، عرفان مولوی، لطافت سعدی، خیال نظامی و حماسه فردوسی در کنار هم تبدیل به نغمه شده‌اند. آن‌هم کاملا امروزی و اینجایی.

 

به‌عنوان یک فعال حوزۀ رسانه و آشنای فرهنگ و هنر به نظرم مهم‌ترین نقطه ضعف استاد علیقلی همین عدم اعتنا به رسانه، نداشتن حتی یک سایت درست‌درمان و نیز عدم اهتمام به انتشار آثار است (از نظر رسانه‌ای فقط اخیرا یک صفحه اینستاگرام توسط دوست‌داران ایشان راه‌اندازی شده در اینجا). اینکه طی اینهمه سال کار و از آن‌همه آثار فقط چهار پنج آلبوم منتشر شده، یعنی هیچی منتشر نشده!  سال‌های سال کارم شده بود گوش دادن به «آوای زمین»، «ماه کولی»، «سیمرغ»، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «خاک سرخ» و انتظارکشیدن برای آلبومی جدید. دردا که دو آلبوم «پرنده خیال» (موسیقی کودک و نوجوان) و «با نوای کاروان» (موسیقی دفاع مقدس) هم آنقدر بی‌سروصدا منتشر شدند که مخاطبانی مثل من هم از آن‌ها بی‌خبر بودند. و البته اندوه اصلی انبوه آلبوم‌های منتشرنشده است. جدا از سمفونی‌ها و تک‌آهنگ‌های فراوانی که فقط خبرشان را شنیده‌ایم، موسیقی فیلم‌های بسیار خاطره‌انگیز و حتی بیشتر موسیقی فیلم‌های سیمرغ گرفته (مثل نرگس، قدمگاه، دختر و امکان مینا) هم تا جایی که می‌دانم منتشر نشده‌اند. عجیب که این وضعیت مظلومیت جدا از کارهای جناب علیقلی شامل حال آثار برادر مرحومشان هم هست. زنده‌یاد محمود (سیامک) علیقلی از متمایزترین و قدرت‌مندترین صداهای این چهل‌سال ایران بود که دریغا پس از درگذشت هم آلبومی اختصاصی از آوازهایش منتشر نشد. آوازهای مرحوم محمود علیقلی را در بسیاری از سمفونی‌ها و موسیقی فیلم‌ها شنیده‌ایم و دوست‌داشته‌ایم که شاید معروف‌ترینشان «آب زنید راه را» است. و البته همکاری‌های معدود دو برادر لطفی دیگر دارند.

دوستانی که یادداشت‌های اینچنینی‌ام را خوانده‌اند می‌دانند در هر یادداشت یک آرزو می‌کارم. آرزویم برای این یادداشت هم انتشار آبرومندانه، به‌هنگام و پرسروصدای گنجینۀ موسیقایی برادران علیقلی است.

 

آلبوم‌شناسی محمدرضا علیقلی

آثاری که به طور رسمی منتشر شدند: 1. آلبوم «سیمرغ»: موسیقی سریال سیمرغ. ناشر: سروش + 2. آلبوم «آوای زمین». ناشر: هرمس. 3. آلبوم «ماه کولی»: ناشر: هرمس: این آلبوم هم ظاهرا مثل آوای زمین آلبومی مستقل است اما چندقطعه‌اش را در فیلم روبان قرمز شنیده‌ایم. 4.آلبوم «خاک سرخ»: موسیقی سریال خاک سرخ. ناشر: سروش 5. آلبوم «خیلی دور خیلی نزدیک» (موسیقی فیلم‌های خیلی دور خیلی نزدیک، زیر نور ماه و اینجا چراغی روشن است) ناشر: هرمس. 6.«پرنده خیال»: ترانه‌های کودکانه. ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. این آلبوم با دکلمه خانم فاطمه معتمدآریا همراه است 7.آلبوم «نوای کاروان»: موسیقی دفاع مقدس. ناشر:  بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس. 8. آهنگ «زار» در آلبوم گروهی «جزیره قشم» منتشرشده توسط نشر هرمس. این آلبوم هشت قطعه از هشت آهنگساز است. یکی از خیلی خوب‌هایش آهنگ خورشید علی بوستان است اما بهترینش همین آهنگ زار استاد علیقلی است.

 

از بهترین‌های محمدرضا علیقلی

و اما گزیده‌ای با 20آهنگ از بهترین آهنگ‍‌های منتشرشده محمدرضا علیقلی به انتخاب بنده. اول از اینترنت‌یافته‌ها و منتشرنشده‌ها می‌گذارم بعد از آلبوم‌های رسمی

 

 پناهنده

فیلم پناهنده از ساخته‌های زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور است. دو قطعۀ بسیار زیبا دارد به آهنگ‌سازی محمدرضا علیقلی و با آواز محمود علیقلی. دومی که با شعر مولوی است معروف‌تر است اما به نظرم اولی که با شعر حافظ است شاهکارتر است، از آن‌هاست که باید با صدای بلند و در تنهایی گوش کرد.

1. پناهنده / با آواز محمود علیقلی / شعر حافظ (فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم)

2. پناهنده / با آواز محمود علیقلی / شعر مولوی (عشق است به آسمان پریدن)

 

کلاه‌قرمزی‌ها

آهنگسازی تمام کلاه‌قرمزی‌ها (با کارگردانی جناب ایرج طهماسب) با استاد علیقلی بود. کلاه قرمزی و پسرخاله، کلاه قرمزی و سروناز، کلاه قرمزی و بچه ننه و کلاه قرمزی نوروز. ترانه‌های خوب در این مجموعه‌ها کم نیستند و امیدوارم به زودی آلبوم همه‌شان منتشر شوند. این دوتا به‌نظرم از ماندگارترین‌هایشان هستند:

3. آقای راننده _ با آواز حمید جبلی (از کلاه قرمزی و پسرخاله)

4. تولد عید شما مبارک با آواز ایرج طهماسب، حمید جبلی و...  (تیتراژ کلاه قرمزی نوروز)

 

مدرسه موش‌ها

آهنگسازی سریال مدرسه موش‌ها و سینمایی شهر موش‌های اولی و مشهور (با کارگردانی خانم مرضیه برومند) با جناب علیقلی است و شهر موش‌های دو که در سال‌های اخیر ساخته شده با بهرام دهقان‌یار. 

5. ک مثل کپل (تیتراژ مدرسه موش‌ها)

 

گل پامچال

سال‌ها پیش از ساخت موسیقی سریال‌هایی مثل «شوق پرواز» و «گذر از رنج‌ها» علیقلی با آهنگ‌سازی سریال گل پامچال (ساختۀ محمدعلی طالبی) در ذهن دوست‌داران موسیقی خاطره‌انگیز شده بود

6. موسیقی تیتراژ سریال گل پامچال

 

افق

افق شاید مهمترین فیلم زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور و از بهترین‌های سینمای جنگ است. در میانۀ فیلم نماهنگی با موضوع شهادت وجود دارد که جزو زیباترین سماع‌های سینمای ایران است. علیقلی برای این آهنگ از شعر مولوی و آواز مسعود کرامتی استفاده کرده است. قبلا فیلمش را اینجا منتشر کرده‌ام. 

7. بمیرید بمیرید / آواز مسعود کرامتی / شعر مولوی (موسیقی متن فیلم افق)

 

روزهای هفته

گمانم در اوائل دهه هشتاد بود که هفت نماهنگ با موسیقی علیقلی، کارگردانی سیدرضا میرکریمی و شعر شکوه قاسم‌نیا در صداوسیما پخش می‌شد. وقتی به یک آهنگساز بگویی برای چنین پروژه‌ای موسیقی می‌خواهیم واقعا چه تصوری در ذهنش می‌آید؟ در ذهن خود شما چه تصوری می‌آید؟ یک موسیقی معمولی که بشود طی یک ماه نهایتا جمع شود و هنگام پخش نماهنگ، مخل تصاویر نباشد. همین. اما علیقلی آهنگ عظیمی برای این پروژۀ ساده ساخت که احدی از موزیسین‌های ایرانی توانش را ندارند بسازند. شاید بگویید مقایسۀ عجیبی است، ولی من با موسیقی هفت روز علیقلی، فقط یاد چهار فصل «ویوالدی» افتادم. انتخاب از بینشان واقعا دشوار است:

8. آهنگ روز یکشنبه (یک‌شنبه مثل ماهیه... )

9. آهنگ روز دوشنبه (دوشنبه داد بیداد... )

 

9 قطعه‌ای که تا الآن گوش کردیم در هیچ آلبومی منتشر نشده‌اند اما در اینترنت هستند. به همین خاطر عموما کیفیت بالایی ندارند. آرزومندم روزی انتشار درست و به قاعده این قطعات و قطعات همراهشان را ببینم. اما در ادامه از آلبوم‌های منتشرشده قطعاتی برگزیدم که امیدوارم باعث شوند شما دوست‌داشته‌هایتان را بخرید و باقی آلبوم را هم گوش کنید. (فقط از آلبوم جزیره قشم چیزی نگذاشتم، چون فقط یک قطعه است!)

 

 سیمرغ

سریال سیمرغ (ساختۀ حسین قاسمی جامی) از محبوب‌ترین سریال‌های جنگی دهه هفتاد بود که به زندگی دو خلبان قهرمان ایرانی، یعنی شهیدان احمد کشوری و علی‌اکبر شیرودی می‌پرداخت. موسیقی این سریال از برترین اتفاقات موسیقی جنگی و شاهکاری است که همواره برای این سرزمین ماندگار خواهد بود. گاهی که به این آلبوم گوش می‌دادم دلم می‌خواست علیقلی با «النی کارایندرو» مقایسه کنم؛ ولی بعد دیدم باز هم ظلم است به علیقلی، چه اینکه کارایندرو هرگز این‌مقدار تنوع محتوایی را در موسیقی فیلم‌هایش ندارد.
انتخاب از این آلبوم بسیار دشوار بود برایم. به قول صائب: «هلاک حسن خداداد او شوم که سراپا / چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد». اما طبیعتا آن قطعۀ اول معروف را انتخاب نکردم

10. قطعۀ سیزدهم موسیقی سریال سیمرغ

11. قطعۀ چهاردهم موسیقی سریال سیمرغ

 

 

ماه کولی

این قطعه شاید زیباترین و مشهورترین قطعۀ آلبوم ماه کولی باشد. قطعه‌ای که زخمیِ پخش‌های مکرر تلویزیونی و استفاده‌های بیش از حد در مستندها و تیزرهاست. شاهکاربودنش را وقتی متوجه می‌شویم که بتوانیم بی این حجاب‌ها گوش را به تماشایش ببریم

12. دانلود قطعه دوم از آلبوم ماه کولی

 

آوای زمین

این دو قطعه را باید با هم گوش داد. چه اینکه قطعه یازدهم مقدمه قطعه دوازدهم است. در حقیقت این آلبوم یک کل به هم‌پیوسته است و شخصیت و انسجام بسیاری دارد. و البته که قطعۀ دوازدهم یک شاهکار است. در بخشی از توضیح این آلبوم نوشته شده: «آوای زمین داستان سفر پرنده‌ای نمادین بر فراز کشور ایران است. او با فرود در هر منطقه، برداشت‌هایی از موسیقی آیینی و بومی آنجا به شنونده می‌دهد و سپس به نقطه‌ای دیگر پر می‌کشد.»

13. قطعۀ یازدهم آوای زمین

14. قطعۀ دوازدهم آوای زمین (با آوای استاد رحیم موذن‌زادۀ اردبیلی)

 

خیلی دور خیلی نزدیک

این آلبوم هم از آثار درخشان علیقلی و نشان دهندۀ دست برتر او در فضاسازی موسیقی فیلم است. به سختی از موسیقی «اینجا چراغی روشن است» می‌گذرم و فقط از دو فیلم دیگر آهنگ برمی‌گزینم. به‌ویژه قطعۀ زیر نور ماه هم به نظرم از آثار برتر موسیقی فیلم ایران است

15. قطعۀ آغاز سفر از موسیقی فیلم خیلی دور خیلی نزدیک

16. موسیقی فیلم زیر نور ماه

 

 

خاک سرخ

خاک سرخ سریال خاص ابراهیم حاتمی‌کیاست که حتی اگر تصاویرش از ذهن بینندگانش برود، موسیقی خاصش از گوش شنوندگانش نخواهد رفت

17. دانلود قطعه دوازدهم موسیقی سریال خاک سرخ

 

پرنده خیال

جدا از خانم معتمدآریا که گفتیم هنرمند دوم این آلبوم است و دکلمه‌اش با بسیاری از آهنگ‌ها همراه است، جمعی از خوانندگان مثل مرحوم محمود علیقلی، نسرین اخوان، سودابه شمس، مهدی نیکنام و امید عسگرنیا هم در آن همکاری داشته‌اند. چگونگی انتشار این آلبوم حکایت غم‌انگیزی دارد که از نوشتنش درمی‌گذرم.

18. دانلود آهنگ تنگ بلور آسمان 

19. دانلود آهنگ سفر (با دکلمه فاطمه معتمد آریا)

 

با نوای کاروان

ابراهیم حاتمی‌کیا در پشت کاور این آلبوم نوشته است: «آقای علیقلی آشناترین و محرم‌ترین موزیسین فیلم‌های جنگی این کشور است». یک قطعۀ آلبوم ممد نبودی با صدای مسعود کرامتی است با موسیقی و تنظیم استاد علیقلی. چند قطعه بازسازی و توسعه نغمات نوحه‌های قدیمی دفاع مقدس است و یک قطعه هم «سبک‌بالان» با تنظیمی تازه و گسترده‌تر با صدای «علی تفرشی» است. این سبک‌بالان کار عجیبی است. نسخۀ قدیمی و قبلی‌اش یکی از مهم‌ترین گمشده‌های من در موسیقی بود. آن نسخه با صدای «بیژن کامکار» و با تنظیمی جمع‌وجورتر و به‌نظرم قدرتمندتر را سال‌ها پیش وقتی نوجوان بودم در تیتراژ نمی‌دانم کدام سریال تلویزیونی گوش کرده بودم و دیوانه‌اش شده بودم. سریال برایم ارزش خاصی نداشت، آخرهایش که می‌شد می‌دویدم پای تلویزیون تا به موسیقی پایانی گوش بدهم. قسمت‌های آخر سریال که پخش می‌شد ناگهان متوجه شدم نمی‌توانم بدون این آهنگ زندگی کنم. چند قسمت آخر را هربار ضبط صوت سونیِ بزرگ پدرم را با یک کاست خالی می‌آوردم که تا سریال تمام شد بچسبانمش به تلویزیون و بتوانم آهنگ را ضبط کنم؛ هربار هم مشکلی پیش می‌آمد. مثلا اولش به موقع دکمه رکورد را نمی‌زدم. یا اینکه مثلا هنوز تیتراژ تمام نشده صداوسیما برنامه بعدی را شروع می‌کرد. بالاخره هنگام پخش آخرین قسمت موفق شدم. یادم هست در آن قسمت علی دهکردی هنگام رانندگی در یک شورلت، از رادیو خبر اعلام قطعنامه جنگ را شنید و آنقدر ناراحت شد که زد کنار، یا شاید هم تصادف کرد. شاید هم خبر درگذشت امام خمینی. از قضا در تیتراژ آن قسمت نمی‌دانم چرا صوت وصیت‌نامه‌خوانی آیت‌الله خامنه‌ای برای امام خمینی هم قرارداده شد. لذا کاست من این موسیقی را همراه آن صوت داشت. آن نوار را تا مدت‌ها داشتم و به عنوان کاست محبوبم همه‌جا همراهم بود و گوشش می‌کردم تا گمش کردم یا یک‌جا جا گذاشتم. دیگر گم شد. بزرگتر که شدم هرچه از دیگران سراغ چنین آهنگی را گرفتم یادشان نیامد. بعضی فکرمی‌کردند منظورم همان شعرخوانی آهنگران است. در اینترنت هم نیافتمش. گاهی در تشییع شهدا زمزمه‌اش میکردم ... حالا باقی این قصه بماند برای بعد.

یکی از قطعات بی‌کلام و بازآفرینی این آلبوم:

20. قطعۀ ای لشگر حسینی آلبوم با نوای کاروان

 

  • حسن صنوبری
۲۴
مرداد

 

 

اگر قرار باشد در ده سال اخیر، دست کم از آغاز دهه نود تاکنون، یک آلبوم موسیقی را به عنوان بهترین آلبوم این سال‎ها برگزینم آن اثر، آلبوم موسیقی «یادباد» ساختۀ جناب «سیامک آقایی» از نوابغ موسیقی امروز است که همراه با آواز «سالار عقیلی» و تمبک «پدرام خاورزمینی» است. شاید بیشترین آلبوم موسیقی که در این ده سال به آن‎ها که خیلی خاطرشان برایم عزیز بوده، هدیه داده‎ام همین آلبوم یاد باد بوده است و شاید برای هیچ آلبومی به اندازۀ این آلبوم عذاب وجدان ننوشتن و معرفی کردن را طی سالیان متمادی نداشتم.

 سیامک آقایی، شیوۀ سنتورنوازی و آهنگسازی‎اش به نظرم یک اتفاق عجیب و غریب در فضای راکد، مقلد، بی‌خلاقیت و بیمار موسیقی سنتی و ردیف دستگاهی این سال‎ها، به ویژه بعد از دهه هشتاد است. من سیامک آقایی را با کنسرت و آلبوم قدیمی‎اش «ز بعد ما» شناختم که مربوط به نیمه دهه هشتاد بود. نخستین‎بار که فیلم کنسرت ز بعد ما را تماشا کردم و قطعاتش را گوش، انگار سطل آب یخی رویم ریختند. واقعا نفسم بند آمده بود و در پوست نمی‌گنجیدم. شگفتی این موضوع از این جهت بود که من پیش از این آلبوم با آثار اکثر هنرمندان برتر موسیقی سنتی آشنا بودم ولی نه نامی از این فرد شنیده بودم نه چنین جنس آهنگسازی و موسیقی در حوزه موسیقی سنتی را می‌توانستم تصور کنم. علت این‎هم که آن آلبوم را در بدو انتشارش خریدم توصیۀ این آدم و آن رسانه نبود، بلکه صرفا نام آلبوم و برگرفته بودنش از غزلی از «بیدل دهلوی» برایم جلب توجه کرده بود:

ز بعد ما نه غزل نی قصیده می‎ماند

ز خامه‎ها دو سه اشک چکیده می‎ماند

چه اینکه بیدل شاعر پاپ و عامه‎پسندی نیست که هرکسی، آن‎هم از عوالم غیرادبی مشتاقش باشد و در موسیقی ایران همواره حضوری کمرنگ و اندک داشته است. (انشاالله در یادداشتی جداگانه همۀ بیدل‎خوانده‎های موسیقی ایران را جمع و تقدیم می‎کنم)

البته که آلبوم ز بعد ما نسبت به آلبوم یادباد فضای خلاقانه‎تر، هنری‎تر و عجیب‎تری دارد؛ اما دو نکته هست، یکی اینکه قطعات آن آلبوم همه ساختۀ آقای آقایی نیست، آن کار یک کار گروهی است و در ساخت قطعاتش سنتورنوازان دیگری چون «علی بهرامی» هم نقش جدی داشته‎اند؛ نکتۀ بعدی اینکه آن کار بالاخره بیشتر جنبۀ نخبگانی دارد و واقعا نمی‎شود به همه هدیه داد و انتظار داشت همه هم گوش کنند (ولو حیف است گوش ندادنش)؛ اما یادباد آلبومی است کاملا کلام‌محور، آن‎هم با خوانندگی پاپ‌ترین خوانندۀ موسیقی سنتی آقای سلار عقیلی. ایشان _علی‌رغم توانایی بالایشان در تصنیف‌خوانی_ هیچگاه خواننده محبوب من نبودند و به ویژه وقتی به جای تصنیف مجبور شوم به آوازهایشان هم گوش کنم واقعا لذت نمی‎برم، اما در این آلبوم حتی آوازهای سالار عقیلی هم به نظرم بسیار زیبا هستند و این تجربه از سنخ تجربۀ بازی خوب گرفتن از بازیگران (ولو بازیگران ضعیف) توسط کارگردانان قوی (امثال جناب حمید نعمت‌الله) است. آهنگساز خوب خواننده را بالا می‌کشد و آهنگساز بد همان کاری با یک خوانندۀ خوب می‎کند که کارگردان بد با بازیگر خوب. در این آلبوم واقعا هنر آهنگسازی چشم‌گیر است. به جز سنتور آهنگساز و تمبک نوازندۀ همراه، پای هیچ ساز و نوازندۀ دیگری در میان نیست؛ اما شما از حجم موسیقی و رنگ‎آمیزی‎اش در این آلبوم واقعا لذت می‎برید. از طرفی این آلبوم واقعا یک آلبوم است، یک ساختار کلی است نه مجموعه‌ای از قطعات پراکنده. خیلی کم‌اند و کم‌شده‌اند موزیسین‎هایی که ذهن‎های ساختارمند و قدرت‎مند برای خلق آثار اینچنینی داشته باشند. من فقط با امثال سیامک آقایی است که می‎توانم به بازتولید و نامیرایی هنرمندان بزرگی چون زنده‎یادان «محمدرضا لطفی»، «پرویز مشکاتیان»، «سید جلال ذوالفنون» و استادانی چون «حسین علیزاده»، «محمدعلی کیانی‌نژاد» باور داشته باشم.


نکات پایانی:


 * اگر خیلی اهل موسیقی و به ویژه سنتورنوازی هستید که آلبوم «ز بعد ما» را از دست ندهید، اما اگر می‎خواهید یک هدیه خوب با یک مناسبت مهم به یک دوست خیلی مهم بدهید حتما «یاد باد» را یادتان باشد. از آنجایی که این هردو آلبوم با نسخۀ تصویری کنسرت همراه هستند (در حقیقت نسخۀ صوتی هم استدیویی نیست و نسخۀ صوتی یک کنسرت است)، می‌توانید خیلی بیشتر در حال و هوای موسیقی قرار بگیرید و لذت ببرید.


 * هر دو آلبوم با مضمون سوگ و حسرت و فراق همراه‌اند، در آلبوم ز بعد ما سوگ برای «زلزله زرند» وجود دارد و در آلبوم یادباد سوگ درگذشت «پرویز مشکاتیان» ، با اینحال در هردو آلبوم لحظات شاد و شورانگیز زیبا و فراوانی وجود دارد.


 * در آلبوم یادباد چهار غزل از حافظ و دو غزل از مولوی اجرا شده‎اند و تصنیف‌ها همه مربوط به حافظ‎اند. از این نظر آلبوم خود اهمیت به‌سزایی دارد.


 * بعضی از قطعات ساختۀ سیامک آقایی در این آلبوم پیش از این در کنسرت گرامی‌داشت زنده‌یاد مشکاتیان با آواز «همایون شجریان» هم اجرا شده‎اند.


 * از میان همۀ قطعات زیبا، خود آهنگ «یادباد» را هم با اجرای سالار عقیلی (نسخه آلبوم یادباد) و هم با اجرای همایون شجریان  (نسخۀ کنسرت نخست یادوارۀ پرویز مشکاتیان) برای گوش دادن شما در اینجا قرار می‌دهم؛ اگر پسندیدید آلبوم را تهیه کنید.


یاد باد : سالار عقیلی و سیامک آقایی

یاد باد : همایون شجریان و سیامک آقایی


  • حسن صنوبری
۲۶
تیر

Hor Kewser _ گروه سرود کوثر بوسنی

این مطلب یک عیدی فرهنگی هنری برای عید است. البته یک پیشگفتار هم دارد.

قبل از پیشگفتار، رادیو را با آهنگ امام علی باز کنیم:

 

 

پیشگفتار

به قول یک بنده‎خدایی در بوسنی هرزگوین همه مسلمان‎اند، نه شیعه و سنی. شیعه نیستند و سنی هم نیستند خیلی، مسلمانند. مسلمانند و دوستدار اهل بیت (ع)، ولو حنفی نماز بخوانند. شبیه همین عقیده را قبلاً از خانم لارن بوث هم درمورد خودش نقل کرده بودم «همه‎چیز درباره لارن بوث» . البته این برای قدیم و اصل ماجراست، پس از جنگ و با کمرنگ شدن حضور ما و پررنگ شدن حضور فرهنگی اقتصادی کشورهایی چون عربستان سعودی و ترکیه و هجومِ وهابی‎ها و سلفی‎ها به آن دیار برای تبلیغ، کم‎کم داستان دارد عوض می‎شود. تا جایی که دیدیم رئیس العلمای جدید بوسنی که خودش قبلاً رابطۀ خوبی با ایران و شیعیان داشت اخیراً از چیزی به عنوان «خطر گسترش تشیّع در بوسنی» سخن گفت یا اینکه علمای آن دیار در امور دیگری مثل سوریه هم با عربستان و ترکیه همراه شدند.

یک نمونه از این کمرنگ‎شدن حضورر ایران را در کامنت‎های پست قبل با دوستان بحث کردیم. سالروز قتل عالم سربرنیتسا یک روز مهم برای همۀ دنیا و به خصوص جهان اسلام است. به خصوص برای ما ایرانی‎ها که تنها کشوری بودیم که در دوران جنگ بوسنی همراهشان بودیم. حال در چنین روزی دیدیم آقای بیل کلینتون به نمایندگی از آمریکا به این مراسم آمد. کسی که در دوران جنگ ناظر قتل عام بود و سرانجام هم باعث صلح تحمیلی به مسلمان بوسنی شد. اما با اعتماد به نفس تمام و تبلیغات فوق العادۀ قبل و بعد مراسم در این سالگرد شرکت کرد و حتی مردم مسلمان بوسنی را نصیحت کرد که صرب‎ها را ببخشند (بی که مجازاتی شده باشند) و حتی نخست وزیر صربستان را در آغوش بگیرند و ... خب از ایران چه کسی رفت؟

اول بگوییم از طرفِ دولت جمهوری اسلامی ایران و به نمایندگی از انقلاب اسلامی چه کسانی می‎توانستند بروند؟

1. شخصیت‎های سیاسی مشهور: اگر احمدی‎نژاد را به خاطر تفاوت نگاه سیاسی‎اش فاکتور بگیریم، دولت می‎توانست آقایان خاتمی (که قبلاً هم به بوسنی رفته) یا هاشمی رفسجانی را بفرستد. (قبل از دولت آقای روحانی هی می‎گفتند چرا احمدی‎نژاد از ظرفیت جهانی رئیس جمهورهای سابق استفاده نمی‎کند، حالا هم همان روال است، انگار حضرات واقعاً ظرفیتی ندارند!). 2. شخصیت‎های هنری: مثلاً مجید مجیدی که هم یک چهرۀ اسلامی و هم یک چهرۀ هنری بین‎المللی ماست و اخبار فیلم اخیرش هم در جهان اسلام پیچیده. یا ابراهیم حاتمی‎کیا که اولین فیلم سینمایی راجع به جنگ بوسنی را در همان زمان ساخته است. یا دست کم رضا برجی که اخیراً مستندی با همین موضوع ساخته. 3. شخصیت‎های علمی، مذهبی و فرهنگی: اگر آیت‎الله مصباح (که قبلاً هم به بوسنی رفته) را با به همان دلیل قبلی فاکتور بگیریم،  افراد دیگری هم هستند، مثل آیت‎الله جنتی که بین مسلمانان بوسنی چهرۀ محبوبی است. ایشان قبلاً هم به عنوان نمایندۀ ویژۀ رهبری به بوسنی رفته. یا آیت‎الله تسخیری، که چهرۀ تقریبی ایران است و بین فرهیخته‎های مسلمان محبوب است، همانطور که دیدیم حضور اخیر ایشان در کویت هم حضوری مؤثر بود. یا حتی آیت‎الله جوادی‎آملی که از چهره‎های برجستۀ علمی و معنوی جهانی ماست. یا دست کم دکتر داوری اردکانی یا حسن رحیم‎پور ازغدی که حرفی برای گفتن دارند. خب حالا ببینیم دولت آقای روحانی برای چنین رویداد مهمی کدام چهرۀ برجستۀ سیاسی یا هنری یا فرهنگی را فرستاده است که دست کم هم قد کلینتون باشد؟! ---> آقای ترکان . دقت بفرمایید من هیچ انتقادی به آقای ترکان ندارم، ایشان زحمت کشید و خدا هم خیرش بدهد که رفت. سخن من انتقادی است به گزینش دولت و نگاه فرهنگی و دیپلماسی عمومی‎اش. و نه فقط دولت، که انتقادی است به همۀ حکومت که می‎توانست خیلی بهتر در زمینۀ بوسنی وارد شود.

 

Hor Kewser _ گروه سرود کوثر بوسنی

 

گروه سرود کوثر (Hor Kewser)

با وجود جوّ سنگینی که پس از جنگ، غربی‎ها و سلفی‎ها ضد ایران و ضد شیعه در بوسنی ایجاد کردند، هنوز تا حدی اقدامات مؤثر فرهنگی مردمِ بوسنی که نشانگر علاقۀ ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) است را می‎توانیم ببینیم. گروه سرود کوثر (Hor Kewser) یکی از بهترین این اقدامات است. ما کلاً موسیقیِ بوسنی هرزگوین را بیشتر با گروه‎های سرودِ مسلمانشان می‎شناسیم. مثل همان گروه سرودی که نادر طالب‎زاده در تیتراژ پایانی خنجر و شقایق ازشان استفاده کرد.

تا آنجایی که بنده تحقیق کردم موسسه‎ای در بوسنی و در شهر ساریوو فعال است به همین نام کوثر (Kewser) که تمرکز و تخصصش زنان، کودکان و خانواده با محوریت فرهنگ اسلامی است و با تأسی و الگوگیری از شخصیت بانوی مکرّم اسلام حضرت فاطمه (سلام الله علیها). از این موسسات در ایران هم زیاد داریم، مثلاً قسمتِ «درباره ما»ی سایت مهرخانه را اگر ببینید، خیلی شبیه دربارۀ مای این موسسه است. ولی خب فرق زیاد است. این موسسۀ کوثر یک مجله، یک شبکۀ تلویزیونی و یک شبکۀ رادیویی دارد همه به نام زهرا (Zehra) و نیز یک گروه سرود و موسیقی خانم‎ها به نام کوثر (Hor Kewser). همچنین سالانه در روز میلاد حضرت زهرا یک جشنواره (فستیوال) فرهنگی و هنری دارد به نام «عطر پیامبر» یا «مشک پیامبر» (Mošus Pejgamberov) که باز اشاره به حضرت زهراست (طبق حدیثی که من جایی ندیدم). در این فستیوال اتفاقات زیادی می‎افتد، مثل نمایش مدهای پوشش و حجاب اسلامی یا کنسرت‎های موسیقی اسلامی. در این کنسرت‎ها موزیسین‎ها و خواننده‎های بین‎المللی و معروف مسلمان مثل مسعود کرتیس یا ماهر زین هم شرکت کرده‎اند، افرادی که عموماً نزدیک به ترکیه هستند و مقابل با جریان مقاومت اسلامی و جریانات شیعی. داشتم فکر می‎کردم در میان این خوانندگان مسلمان بین‎المللی از همه بهترشان انصافاً همین سامی یوسف است. از طرفی ما یک نماینده هم در این جمع نداریم. یعنی یک ایرانی شیعه که بیاید عربی یا انگلیسی بخواند و برای جهان اسلام. حال آنکه ظرفیتش را داریم. موسیقی و حنجرۀ محمد اصفهانی ما از جناب سامی یوسف هم صد پله بالاتر است، چه رسد به کج و کوله‎هایی مثل ماهر زین. نمی‎دانم چرا مثلاً محمد اصفهانی و آریا عظیمی‎نژاد نمی‎آیند یک آلبوم عربی (یا عربی‎فارسی یا چند زبانه) با محوریت جهان اسلام کار کنند. هیچ کاری برایشان ندارد و به سرعت هم و با قدرت هم جهانی می‎شوند. چون واقعاً هنرش را دارند، هرچند فعلاً جهت‎گیریش را ندارند. مخصوصاً که اصفهانی در موسیقی عربی هم بسیار تواناست. بگذریم.

 دختران مسلمان بوسنی _ گروه کوثر Hor Kewser

داشتم می‎گفتم: تأسیس گروه سرود کوثر برای سال 2004 است اما گمانم نخستین‎بار در این جشنوارۀ فرهنگیِ عطر پیامبر در سال 2005 گروه سرود «کوثر» با تعدادی از دختران بوسنیایی مسلمان اولین کنسرتشان را می‎دهند و آهنگی برای حضرت زهرا (س) اجرا می‎کنند. این آهنگ و این اجرا و این نوع حضور (دختران مسلمان محجبه) با استقبال فوق العاده‎ای مواجه می‎شود و باعث می‎شود ایشان هرسال بیایند و چندبار همین آهنگ را بخوانند. به نظر من آن آهنگ اتفاقا آهنگ قشنگی هم نبود، بلکه خلأ حضور چنین رویکردهایی (مخصوصاً با گرایش به محبت اهل بیت) چنان واکنش‎هایی را در پی داشت. علی‎ای‎حال این گروه کارش را با قدرت ادامه داد و با همکاری آهنگسازهای مطرح بوسنیایی (مثل خانم lejla jusic و آقای Ibrahim Alibegović و ... ) سرودها و آهنگ‎های زیبای زیادی را با موضوعات اسلامی تولید کرد. از میان شخصیت‎های اسلامی، این گروه برای پیامبر اسلام، حضرت زهرا، امام علی و حضرت خدیجه (علیهم السلام) سرود اجرا کرده است. دیگر سرودها هم عموماً موضوعاتی اخلاقی و مذهبی دارند یا درمورد پیامبران دیگرند.

آخرین اجرای گروه کوثر در جشنوارۀ عطر پیامبر، مربوط به سال 2012 است. از آن به بعد فکر می‎کنم اصلاً این فستیوال برگزار نشد و من هیچ اثر دیگری از این گروه نیافتم. احتمالش کم نیست که با قدرت‎گیری گروه‎های وهابی و سلفی فعایت‎هایشان محدود شده باشد. در همین راستا نظر شما را به کامنتِ خبیثانۀ یک وهابی و پاسخ صریح یک بوسنیایی باصفا ذیل یکی از ویدئوهای این گروه جلب می‎کنم (پیشاپیش از ادبیات نامحترمانه‎ای که خواهید دید عذر می‎خواهم ) ---> «اینجا» 

ببینید چه مردم خوب و باصفایی دارند. پس از آنهمه کشتار و جنایتی که در حقشان شد و اینهمه هجمۀ فرهنگی امروز، باز هم آدم مانده‎اند و بی‎وفا نشده‎اند.

بگذریم. برگردیم به موسیقی:

 

آهنگی برای حضرت زهرا

و اما این کنسرت آخر یک فرق اساسی با دیگر کنسرت‎های گروه کوثر داشت _همین فرق عیدی ویژۀ من به شماست_ و آن اینکه یکی از سرودهای اصلی کنسرت را نه دختران جوان، که گروهی از دختران کودک و نوجوان برای حضرت زهرا اجرا می‎کنند. این موسیقی و این فیلم واقعاً زیبا و تأثیرگذار است. جدا از اینکه موسیقی‎اش از آهنگ قدیمی‎شان برای حضرت زهرا خیلی زیباتر است (و حتی از آهنگ تازه‎ترشان)، اجرای اثر توسط این دختربچه‎ها کار را شگفت‎انگیز کرده است.  ما زبان بوسنیایی را بلد نیستیم، اما در این آهنگ‎ها بعضی از اسامی و اصطلاحات اسلامی را می‎شنویم و آشنا می‎یابیم. مثلاً در این آهنگ با لهجۀ بوسنیایی نام‎های «فاطمه»، «زهرا» و «طاهره» (اسامی حضرت صدیقه) را می‎شنویم.

به قول شاعر: «نام تو به هر زبان که گویند، خوش است»!

نظر من این است که این یک آهنگ را حتماً با نسخۀ تصویری ببینید. تازه یک‎بار هم نه.

 

 

می‎توانم بگویم اکثریت کارهای قابل دسترس این گروه را گوش کردم و به نظرم به جز سرود فاطمه الزهرای سال 2012،  بهترین سرودها و آهنگ‎های گروه کوثر همین‎ها هستند که برای دانلود گذاشته‎ام:

  1. دانلود آهنگ Imam ALi (امام علی)
  2. دانلود آهنگ Čežnja (اشتیاق)
  3. دانلود آهنگ Ti me rani (تو به من صدمه زدی)
  4. دانلود آهنگ Ceznja (شکر؟)
  5. دانلود آهنگ Fatima voda čista (چشمۀ زلال فاطمه؟)

 یاعلی‌مدد

حسن صنوبری

  • حسن صنوبری
۰۸
تیر

با مروری بر آثار این چهرۀ جهانی هنر فرانسه

یک

یان تیرسن Yann Tiersen

چند روزی بود که خیلی به یاد آقای یان تیرسن بودم . عموماً پاییز یاد کارهای ایشان می‎افتم. البته خیلی‎ها با تابستان و شادمانی‎هایش هم یاد ایشان می‎افتند. خلاصه تصمیم گرفتم این یادداشت را بنویسم و حالا که فیش‎هایم را برداشته‎ام و فایل‎های پیوست را هم تقریبا انتخاب کرده‎ام، گفتم بگذار نگاهی به طالع و تولدش هم بیندازم که دیدم بله! همین چندروز پیش تولد او بوده. آری، دوم تیرماه، روزی بود که این نابغۀ موسیقی فرانسوی وارد ۴۵سالگی شد و چهره‎اش نسبت به تصور جوانی که همه از او دارند، کمی پیرتر و آرام‎تر.

 

قبل از اینکه ادامۀ بحث را بخوانید، بگذارید پیچ رادیو را بپیچانیم و برویم روی موج استاد تیرسن، که مراسم خیلی هم خالی برگزار نشود. به قول شاعر:

فصلِ تحصیلیِ ما بی می و موسیقی نیست
مشربی خوشتر از این مشربِ تلفیقی نیست ... (اخلاقی، زکریا)

 

 

 

 

 

دو

امروز ما خیلی موسیقی گوش می‎دهیم. خیلی بیشتر از یک تجربۀ هنری. امروز خیلی موسیقی مصرف می‎کنیم. درست مثل دستمال کاغذی. «مصرف کردن»؛ نه «مواجه شدن». «مصرف کردن و تمام کردن»؛ نه «مواجه شدن و لذت بردن». به خاطر همین، آهنگِ تازه بازارآمده را در یک محدودۀ زمانی خیلی گوش می‌کنیم ولی بعد تاریخش منقضی می‌شود و دیگر همان را گوش نمی‌کنیم. تا نو است خوب است و بعد کهنه و غیرقابل استفاده می‌شود. درست مثل دستمال. درست مثل بنزین مصرفش می‎کنیم. وقتی می‎خواهیم از اینجا تا آنجا مسیری را طی کنیم. «_آیا می‎شود در یک مسیر پیاده‎روی یا سواری موسیقی گوش کرد و این گوش کردن از جنس تجربۀ هنری باشد؟» آری. می‎شود با موسیقی «همراه شد». اما ما عموماً در این مسیرها موسیقی را می‎خواهیم برای «مصرف کردن» نه «همراه شدن». چون دوست داریم راه خودمان را برویم. هنر حقیقی و نگاه زیبایی‎شناسی، سرانجام آدمی را به وادی حیرت، درک، تأمّل و تفکّر می‎کشاند. در این وادی، موسیقی یعنی فکر. اما در وادی عمومی ما، که موسیقی موسیقیِ مصرفی است و مواجهه هم مواجهۀ مصرفی، اتفاقاً موسیقی گوش می‎کنیم که فکر نکنیم. پس عده‎ای با موسیقی فکر می‎کنند و عده‎ای موسیقی گوش می‎کنند که فکر نکنند. پس یک موسیقی ما را می‎برد «به حقیقت» و یک موسیقی ما را دور می‎کند «از حقیقت». فلذا من به مرجع تقلید حق می‎دهم که بگوید بعضی موسیقی‎ها موسیقیِ غفلت‎اند و نباید بهشان گوش کرد. (البته به شرطی که مرجع تقلید به چنین تمایز و ظرافتی آگاه باشد و ملاک حرمت یا حلیت موسیقی را مثلا در عناصری مثل ساز نبیند).

 

سه

«شما چه آهنگی گوش می‎دهید؟»

این پرسش را می‎توان از خیلی‎ها پرسید و پاسخ‎های خیلی متفاوتی گرفت. من هم زیاد پرسیدمش. هم از خودم هم از دیگران. عذر می‎خواهم که اینجا کمی صریح حرف می‎زنم؛ به نظرم احمقانه‎ترین پاسخی که برای این سؤال شنیده‎ام این است: «من موسیقی خارجی گوش می‎کنم» یا «من آهنگ خارجی دوست دارم».

یعنی چی؟! مگه میشه؟! مگه داریم؟! تو می‎توانی برای تعیین محدودۀ علاقه‎ات نام موزیسین را یا گروه موسیقی را ببری «من افتخاری گوش می‎دهم»، «من پینک فلوید گوش می‎کنم». تو می‎توانی از تقسیم‎بندی‎های ساختاری بهره ببری «من پاپ گوش می‎کنم»، «من سنتی گوش می‎دهم». یا می‎توانی از تقسیم‎بندی‎های محتوایی و معنایی استفاده کنی «من مذهبی گوش می‎دهم»، «من آرام‎بخش...»، «من شاد...». یا حتی می‎توانی از  توصیفات مبهم و کلّی _ولی بامعنا_ استفاده کنی «من فاخر گوش می‎کنم»، «من مدرن...». اما نمی‎توانی چیزی را بگویی که هیچ‎معنایی ندارد: «من موسیقی خارجی گوش می‎کنم». یعنی چی؟! خارج کجاست؟ خارجی چیست؟ چه اشتراک زیبایی‎شناسانه‎ای را می‎توان بین همۀ موسیقی‎های خارجی یافت که در موسیقی‎های داخلی نیست؟ مگر میشود؟ مگر داریم؟ تو می‎توانی بگویی «من موسیقی لهستان را پیگیری می‎کنم» ایرادی هم ندارد، اما «موسیقی خارجی» اصلا یک محدودۀ سلیقه نیست.

و امروز این پاسخ _با همه حماقت و طنز ناخواسته‎اش_ پاسخ خیلی‎هاست. چه به من، چه به خودشان. چه فقط در مقام اظهار، چه در عمل.  دلائل هم متفاوت‎اند. گاهی فقط بحث پز و پرستیژ است _که کاش همیشه این باشد_. گاهی هم به خاطر احساس انزجار از سفرۀ پدر و مادر و فرهنگ وطنی است. که هر دو دلیل غیر هنری و غیرزیبایی‎شناسانه و جاهلانه‎اند. ولی اولی یک جهالت و سادگی صرف است و با آگاهی و فرهیختگی حل می‎شود. اما دومی با نفرت همراه است که هیچ درمانی ندارد.

 

 

چهار

یان تیرسن Yann Tiersen

و نزد آنانکه مرغ همسایه غازپندار و حقارتِ درونی‎دار نیستند، نزد آنانکه ارزشی ذاتی برای موسیقی خارجی و غربی و اروپایی قائل نیستند و سعی می‎کنند هر آهنگی را فارغ از برچسب و عنوانش با هوش و گوش بررسی کنند،  «یان پیر تیرسن» (Yann Pierre Tiersen) در سراسر جهان نامی آشناست. آهنگسازی که فاخر بودن کارهایش به معنای ملال‎انگیز بودنشان نیست.

نوشته‎اند او با موسیقیِ خوبش برای فیلم «امیلی» (سرنوشت شگفت‎آور آمیلی پولن) به شهرت جهانی رسیده است.  موسیقی‎ای که بیشتر قطعاتش قبلا در آلبوم‎هایی چون «والس غول‎ها» و «خیابان آبشار» منتشر شده بودند و وقتی به گوش آقای کارگردان می‎رسند به فیلم امیلی راه پیدا می‎کنند. «امیلی» محصول 2001 فرانسه، معروف‎ترین فیلم کارگردان شهیر اروپا آقای «ژان پیر ژونه» (Jean-Pierre Jeunet)، بی‎شک از بهترین ساخته‎های سینمایی جهان در دهه‎های اخیر است. در همۀ نظرسنجی‎ها و همۀ اقشار و همۀ سرزمین‏‎ها این فیلم رتبۀ خوبی را کسب کرده است. اما من می‎خواهم اینجا بگویم این موسیقی از فیلمش جلو زده است. به چه صورت؟ به این صورت که خیلی‎ها در جهان هستند که این فیلم را _با همۀ شهرت و زیبایی‎اش_ هنوز ندیده‎اند (یا حتی دیده‎اند اما نپسندیده‎اند) اما این موسیقی را شنیده‎اند (و حتی پسندیده‎اند). این است که شاهکار «یان پیر»  به نظر من از شاهکار «ژان پیر» جلو زده است و این پیشی گرفتن شگفتی‎آفرین است؛ چه اینکه بیشتر وقت‎ها که موسیقی متن از فیلم پیشی می‎گیرد، موسیقی شاهکار است و فیلم متوسط یا ضعیف. مثل بسیاری از کارهای برادر «زبیگنف پرایزنر» (Zbigniew Preisner) یا جناب «ونجلیس» (Vangelis) یا سرکار علیه «النی کاریندرو» (Eleni Karaindrou)، که مردم حتی اسم فیلم‎ها را نشنیده‎اند و حتی باور نمی‎کنند این‎ها موسیقی فیلم باشند اما باهاشان زندگی کرده‎اند. بیشتر وقت‎ها که هم فیلم شاهکار است هم موسیقی، شهرت و اعتبارشان برابر است. مثل «محمد رسول الله» «مصطفی عقاد» و موسیقی «موریس ژار» (Maurice Jarre) که تقریباً  درشهرت و مخاطب هم‎پوشانی دارند. اما موسیقیِ خوبی که بتواند از فیلمی شاهکار جلو بزند، یعنی دیگه خیلی موسیقیِ خوبی است. مثل کاری که آقای «کلینت منسل» (Clint Mansell) برای فیلم شاهکار «مرثیه‎ای برای یک رؤیا»ی آقای «دارن آرنوفسکی» (Darren Aronofsky) نوشته، و البته که بیش‎تر و زیباتر موسیقی امیلیِ آقای یان تیرسن است.

بعضی از قطعات زیبای این آلبوم را آنقدر شنیده‎ایم و آنقدر تکرار کرده‎ایم و آنقدر بد ازشان استفاده کرده‎ایم که شاید حالا که تازه می‎خواهیم با شناسنامه بهشان گوش کنیم کمی مکرر و کلیشه به نظرمان بیاید. استفادۀ بد یعنی چی؟ یعنی اولاً استفادۀ زیاد، ثانیاً استفادۀ نامناسب. یعنی چی؟ یعنی نه‎تنها بازاستفادۀ مکررش در تیتراژ برنامه‎های تلویزیون و موسیقی متن مستندهای داخلی و خارجی ... که حتی در تبلیغاتِ سخیف و سطحی تجاری و ... . بگذریم.

باری، شگفت‎انگیزی جناب یان تیرسن با موسیقی فیلم امیلی به پایان نمی‎رسد و در خیلی از کارهای دیگر ادامه پیدا می‎کند. از جمله مهم‎ترین و شاخص‎ترین آثار ایشان که نسبت به دیگر آثارشان هم بیشترین تمایز را دارد و باز به نظر من از بهترین موسیقی‎های این روزگار است، قطعاتی است که دوسال پس از امیلی برای موسیقی فیلم «خداحافظ لنین» (2003) ساخته‎اند. این فیلم هم فیلم زیبایی‎ست اما موسیقی‎اش چند سر و گردن بالاتر است. من هروقت می‎خواهم ثابت کنم با ذات پیانو مشکلی ندارم و با پیانو در موسیقی ایرانی مشکل دارم، قطعات پیانوی زیبای این فیلم را مثال می‎زنم. (البته درمورد ویالون و سازهای مشابهش هم کارهای تیرسن مثال خوبی برای ابراز چرایی حس منفی من نسبت به استفاده از بعضی سازهای غربی در آوازها و دستگاه‎های ایرانی‎ست. آدم پیش خودش می‎گوید اگر پیانو و ویالون این‎اند چه خوب‎اند، اما اگر آن است که به زورافتاده زیر آواز استاد فلانی ما، چه ملال‎آور).
 

http://bayanbox.ir/view/6054988943056990699/Yann-Tiersen.jpg

 

پنج

توجه شما را به این نکته جلب می‎کنم که جناب یان تیرسن یک موسیقی‌فیلم‎ساز نیست، با اینکه او را در زمرۀ بهترین موسیقی‎فیلم‎سازان می‎شناسیم. او یک آهنگساز است که موسیقی فیلم هم می‎سازد. حتی ناراحت می‎شود اگر غیر از این درباره‎اش بیاندیشیم. و حتی بارها فروتنانه یا شاید رندانه گفته «من اصلاٌ تخصص و پیشینۀ نظری لازم برای موسیقی‎فیلم‎ساز بودن را ندارم!». و اتفاقاً نقطۀ قوت و علت موفقیت کار او هم همین است.

اینجا همان داستان شاعر و ترانه‎سرا تکرار می‎شود. آنجا هم می‎بینیم کسانی که می‎گویند کار اصلی ما ترانه‎سرایی‎است، کسانی که در مقام شاعری استخوان خورد نکرده‎اند و فقط ترانه‎سرا هستند، عموماً ترانه‎هایشان هم ضعیف است. اما وقتی شاعری در کنار جهان شاعری خودش ترانه هم می‎سراید، آن ترانه‎ها ماندگار می‎شوند. اگر این حرفم را ادعای بزرگی محسوب می‎کنید، دیگر کمترین چیزی که می‎توان گفت این است که خیلی اتفاق افتاده که یک شاعر به جز گفتن شعر خوب ترانۀ خوبی بگوید ولی خیلی کم اتفاق افتاده یک ترانه‎سرا فراتر از ترانه‎سرایی بتواند شعر خوب هم بگوید. همین نسبت درمورد یک آهنگساز و یک سازندۀ موسیقی فیلم هم وجود دارد.

 

یان تیرسن آهنگساز

 

شش

کلیدواژه‎های تصورات معنایی محتواییِ آهنگ‎های یان تیرسن، البته کاملاً بنا بر سلیقه و ذوق و حس شخصیِ من (و شاید بعضی از دوستانم) :

«دو چرخه» + «پاییز» + «مسیر مدرسه» + «عشق» + «دویدن» + «از مدرسه تا خانه دویدن!» {اشاره به یکی از شعرهای خود استاد صنوبری!} + «خیابان» + «تابستان» + «شادی» + «تعطیلات» + «خانه‎تکانی» + «نوجوانی» + «زندگی» + «سرپایینی» + «سربالایی» + «یک دشت سرسبز وسیع» + «کوچۀ پوشیده از برگ‎های پاییزی» + «شکست عشقی» + «پیروزی عشقی» + «انتظار» + «بی‎قراری» + «امید» + «شادی متین» + «گریۀ خویشتندارانه» + «گریۀ شاد» +  «ارادۀ معطوف به قدرت» + «ارادۀ معطوف به آزادی» ...

بس است دیگر! دارم حس منفی سانتال  به خودم پیدا می‎کنم! موسیقی احساس است. اگر به زبان آورده شود لوس می‎شود. موسیقی را باید شنید. احساس را باید احساس کرد، نباید بیان کرد. برویم اپیزود بعد--->

 

هفت


یان تیرسن

 

«_یان تیرسن؟ فلسطین؟ غزه؟ مگه داریم؟

آن هم قبل از جنگ اخیر (که حقانیت فلسطین و بطلان اسرائیل بسیار آشکارتر از همیشه بود) ؟»

بله.

همانطور که خودتان می‎دانید در اروپا همه مثل ما فکر نمی‎کنند! مخصوصا در چنین اموری. مخصوصاً با نفوذِ بالای رسانه‎های صهیونیستی در آن بلاد و رواج فساد و فحشاء بین هنرمندان آن دیار. باری، گویا در سال 2009 و از پی سفری به غزه، این موزیسین جهانی جناب یان تیرسن، نامه‎ای کوتاه در فیسبوکش منتشر می‎کند:

Children of Gaza, there is no days without remembering the smiles and the warmth you gave me when i played in Gaza city two years ago, Palestinian citizens there is no days without praying the end of the nightmare you leave in for 60 years now.

But to every nightmare there's an awakening, and i'm sure i will land in your country one day and will see on the airport's wall those big letters "WELCOME TO PALESTINE"

Yann Tiersen

Sunday, 11 January 2009

بدین مضمون:

بچه‎های غزه! اینجا روزی نیست بدون یادآوری لبخندهای شما و گرمایی که وقتی دو سال پیش در غزه می‎نواختم بهم دادید. شهروندان فلسطینی! اینجا هیچ روزی وجود ندارد بدون دعا برای پایان کابوسی که شصت سال است برای شما باقی مانده.

اما از پس هر کابوسی یک بیداری است؛ و من مطمئنم یک روز به کشور شما می‎آیم و  بر دیوار فرودگاه با عباراتی درشت می‎بینم «به فلسطین خوش آمدید!»

یان تیرسن

یکشنبه، ۲۲ دی ۱۳۸۷

 

«دی ۸۷» یعنی حدوداً پایان حملۀ قبلی اسرائیل به غزه. جنگ اخیر سال 2014 بود و جنگ قبلی در حدود 2008 و 2009. حملۀ قبلی همان جنگی است که اگر یادتان باشد خیلی سنت‎شکنی بود، که واکنش‎ها در ایران هم خیلی پررنگ بود و آقای خامنه‎ای حکم جهاد دادند و گفتند: کسانی که در راه کمک به مردم غزه شهید شوند حکم شهدای بدر و اُحد درمحضر رسول‎الله را دارند. همان جنگی که تلاش‎های رسانه‎ای و  فرهنگی ایران بیش از هر زمان دیگر توانست اجماع جهانی علیه اسرائیل پدید بیاورد. مخصوصاً در میان دولت‎ها (اجماع بین ملت‎ها و هنرمندها در جنگ اخیر بیشتر بود)... . به عبارت دیگر، «دی ۸۷» یعنی تقریباٌ یک سال قبل از اینکه در تهران شعار «نه غزه نه لبنان» سرداده شود.

بازگشت به یان تیرسن: و البته دست‎ها و رسانه‎های صهیونیستی تلاش وافری کردند که این نامه را از روی زمین محو کنند و قطعاً خیلی بهش القا کرده‎اند که تو دیگر یک هنرمند بی‎طرف نیستی. چون بالاخره بیانیۀ هنرمندی در این سطح که آدمی سیاسی هم نیست و اروپایی هم هست چیز خوشایند و معمولی نبود. اما نکتۀ اصلی ماجرا این است که یک‎سال بعد که آلبوم تازۀ استاد یان تیرسن یعنی «جادۀ غبارآلود» (Dust Lane)  با سروصدای زیادی در سطح جهان منتشر شد، ایشان در مصاحبه‎ای نام آلبوم را برگرفته از حس و حالی که نسبت به جادۀ خاکی‌ای که منتهی به شهر «غزه» می‌شده، داشته‎اند عنوان کردند. اما مهمتر این است که به جز آهنگی که نام آلبوم برگرفته از آن بود، این آلبوم آهنگ عجیبی داشت که اسمش «ف ل س ط ی ن» بود و یان تیرسن در آن نام فلسطین را با صدای خودش هجی کرده بود. و در این، پیامی بود که ما را بسیار به یاد آن نامه می‎انداخت.

به قسمتی از حرف‎های او در یک مصاحبه گوش کنید:

On the former, he simply spells out theword P-A-L-E-S-T-I-N-E. The track was prompted by a trip to Gaza, “somewhere I had wanted to go for a long time. It was the first time I was in front of the reality, and I could feel the gap between the news and what was really happening. Not that the news lies, but even if you shoot an image, there is a distance there. The name Dust Lane partly came from the image of the dirt road going into Gaza. I wanted to deal with it in the most neutral way, just by naming it: Palestine...

 

به این مضمون:

درگذشته او به سادگی کلمۀ «ف ل س ط ی ن» را هجی می‎کرد. آهنگی که در پی سفری به «غزه» برانگیخته شده است: «جایی که من برای مدت زمانی طولانی می‎خواستم به آنجا بروم. این نخستین‎باری بود که من با واقعیت مواجه می‎شدم و شکافی که بین حقیقت و اخبار (رسانه‎ها) بود را حس می‎کردم. نه اینکه اخبار دروغ باشند، اما حتی اگر شما از چیزی عکس بگیرید هم باز اینجا (بین آن چیز و حقیقت) فاصله‎ای وجود دارد. نامِ «جادۀ غبارآلود» تقریبا از تصویر جادۀ خاکی ای که به غزه می‎رود برگرفته شده. من می‎خواستم با اتخاذ بی‎طرفانه‎ترین راه به آن واکنش نشان بدهم، یعنی فقط با نام بردن از آن: فلسطین...»

 

اینم از پیشواز روز قدس!

 

هشت

من از همینجا دو شاخه گل برای آقای یان تیرسن می‎فرستم. یک شاخه گل سفید برای هنرمندیش و یک شاخه گل سرخ برای شرافتش.

باشد که روزی این گل‎ها به دستش برسند.

 

نه

شما فکر می‎کنید کسی در ایران این داستان «آهنگِ یان تیرسن برای فلسطین» را می‎داند؟! نمی‎دانم والله. شاید هم بعضی می‎دانستند. ولی من نشنیده بودم و نخوانده بودم. با اینکه از قدیم پیگیر ایشان بودم. چی شد فهمیدم؟ همان موقع که این آلبوم «جادۀ غبارآلود» به دستم رسید، بی هیچ تحقیقی درموردش و حتی بی‎خواندن نام قطعه‎ها و حتی بی‏‎دانستنِ معنای آلبوم ریختم در گوشیم تا بهش گوش بدهم (یعنی ما تا این حد می‎خواهیم مواجهۀ بی پیش‎فرض با اثر هنری داشته باشیم! :). خلاصه در مسیرها گوش می‎کردم. اولین آهنگی را که خیلی پسندیدم خیلی هم دلم می‎خواست معنایش را بدانم و نمی‎دانستم خود آهنگ  Dust Lane(همنام با اسم آلبوم) بود. دقیقاً یادم است که داشتم با حال خوبی به دیدن دوست خوبی می‎رفتم و این آهنگ را بسیار مناسب حال یافته بودم. معنای Lane را بلد بودم ولی معنای Dust را نه. خیلی فکر کردم. آخر گفتم «داست» که فی نفسه معنی ندارد، لکن «شبیه «دوست» است! بنابراین اسم آهنگ را برای خودم گذاشتم «مسیر دوست»! و خیلی هم باورش کردم.

اما آهنگ فلسطین را تا مدت‎ها نمی‎فهمیدم. چون یکبار هم کلمه را کامل نمی‎گوید. خیلی طول کشید و خیلی گوش دادم که فهمیدم منظورش هجی‎کردن حروف است. وقتی هم برای اولین‎بار هجیش کردم باورم نمی‎شد منظورش همین فلسطین خودمان باشد. فکر می‎کردم حتماً یک واژۀ مشابه است. چون مگه می‎شود آدم به این معروفی و مهمی یک آهنگ برای فلسطین بخواند؟ و تازه اگه بخواند،مگه می‎شود ما در ایران باخبر نشویم؟!

 

{ روضه: غرض یادآوری یک ضعف وحشتناک فرهنگی ماست که قبلاً در مسائل مختلف بهش پرداخته‎ام. اینکه اینجا سرزمین اسلام است، سرزمین مقاومت است، سرزمین شیعه است اما انگار نیست. ما اینجا اول همه باید آدم‎های خوب جهان را شناسایی کنیم، فقط شناسایی؟ خیر! باید باهاشان رفیق شویم و حامیشان باشیم. که بدانند تنها نیستند. منظورم به افراد نیست، منظورم دولت‎ها و نهادهاست (هرچند که هنرمندانمان، مخصوصاً چهره‎های شناخته‎شده هم چنین وظیفه‎ای دارند). ما رفقای خودمان را ول کرده‎ایم در غربت به امان خدا، تا وقتی منفعل شوند یا یکی‎یکی از بین بروند. داستان، داستانِ شنزبه نندبه است  (خدا بابای نصرالله منشی را بیامرزد هنوز که هنوز است قصه‎هاش خواندنی و عبرت گرفتنی‎ست). حالا این گسسته بودن و بسته بودن حلقه‎های فرهنگی و عدم گفتگوی بین‎المللی در عرصۀ فرهنگ و هنر به جای خود، صدور انقلاب به کشورها جای خود؛ ما داریم خودمان را هم از فرهنگ خودمان محروم می‎کنیم. مثالش همان داستان نیمه‎کاره قطع‎شدنِ پخش زندۀ سید حسن نصرالله است. دفعۀ قبلی زدم از الکوثر ادامه‎اش را دیدم. ایندفعه که قطع شد، زدم الکوثر دیدم یکی از سریال‎های ایرانی خودمان را دارد با دوبلۀ عربی پخش می‎کند! زدم افق، دیدم از این برنامه‎های بچه‎مثبتی گذاشته که دیدنش صرفاً برای تقویتِ حس بچه‎مثبت بودن به کار می‎آید. آخه بی‎انصاف‌ها! اینهمه شبکه درست کردید با اونهمه ادا و ادّعا، بعد یک شبکه هم نباید سید حسن نصرالله را کامل پخش کند؟ یعنی واقعاً خیالات خودتان را از حرف‎های نصرالله مهم‎تر می‎دانید؟!

امام خمینی‎جان قربان روح بزرگ و فکر سترگت، که وقتی آمدی نه‎تنها مسلمان‏‎ها را با هم متحد کردی، بلکه آدم خوب‎ها را هم. با یک تقسیم‎بندی جدید همۀ تقسیم‎بندی‎های جهان را بهم زدی. تقسیماتِ قومی، ملی، مذهبی، طبقاتی، دنیایی، قشری، نسلی ... در چشم ما رنگ باخت. تو یادمان دادی که در قرآن این تقسیم‎بندی «مستکبر» و مستضعف» را بخوانیم و باور کنیم. چه حسی داشتیم آن موقع، می‎خواستیم شال و کلا کنیم با همۀ آدم خوب‎های جهان متحد شویم، با همۀ آدم بدهای جهان بجنگیم. می‎خواستیم پاشیم برویم فلسطین و لبنان را آزاد کنیم. با اسرائیل بجنگیم، اسیرهای سالخورده‎اش را آزاد کنیم. بریم آفریقا با بوکوحرام بجنگیم دخترمدرسه‎ای‌ها را آزاد کنیم. بریم با آمریکا بجنگیم، پول فقیرها و یتیم‎های جهان را پس بگیریم، بریم مردانه کلک داعش و القاعده و طالبان و سعودی را بکنیم، بریم ... . ولی حیف. الآن با پیژامه نشستیم پای مخدّرات و مخدّرات تلویزیونی
و فقط سعی می‎کنیم از جُک‎ها و تکنولوژی‎های روز عقب نیفتیم. آقای خمینی! ما بی تو، تو همین اول کار خودمان هم مانده‎ایم.

 

ای سحر! شادی شب، روز وداع است امروز

بی‌تو بازار جهان هیچ‎متاع است امروز
 

بار می‌بندی و داغ از سفر اینک ماییم

بی‌تو از بار فرو بسته‌تر اینک ماییم

*

ای کبودِ شبِ وادی یله در خون بی‌تو

خفته در آغل گرگان، گله در خون بی‌تو
 

ای دلت جوشن ایمان یلان در ناورد

وی دعایت سپر زنده‌دلان در ناورد
 

بی‌تو صعب است که سیمرغ بپرّد تا قاف

بی‌تو صعب است که هموار شود استضعاف
 

بی‌تو صعب است که سودای نخستین گیرند

پی آزادی لبنان و فلسطین گیرند ... (معلم دامغانی، علی)

 

پایان روضه}

 

ده

یان تیرسن Yann Tiersen

 

«آلبوم‎شناسی یان تیرسن»

  1. La Valse Des Monstres  1995 | والسِ غول‎ها
  2. Rue Des Cascades 1996 | خیابان آبشار
  3. Le Phare 1997 | فانوس دریایی
  4. Black Session 1999 | فصل سیاه
  5. Tout Est Calme 1999 | همه‎چیز آرام است
  6. L'Absente 2000 | غائب
  7. Amelie 2001 | موسیقی فیلم امیلی             
  8. C'était Ici 2002 | اینجا بود 
  9. Good Bye Lenin! 2003 | موسیقی فیلم خداحافظ لنین!
  10. Yann Tiersen & Shannon Wright 2004
  11. Les Retrouvailles 2005 | بازگشت به خانه
  12. On Tour 2006
  13. Tabarly 2008 | موسیقی مستند تابارلی
  14. Dust Lane 2010 | جادۀ غبارآلود
  15. Skyline 2011 | افق
  16. 2014 ∞ | بی‎نهایت
  17. Live In London 2014

پ ن: این همۀ کارهای یان تیرسن نیست. فقط آلبوم‌هایی است که به طور مجزا منتشر شده‌اند. چه اینکه یان تیرسن برای فیلم‌های زیادی موسیقی ساخته است و در فیلم‌های زیادی از موسیقی‌های او استفاده شده. لیست آن فیلم‌ها در صفحۀ imdb او هست: «اینجا».

 

 

یازده

یان تیرسن Yann Tiersen

 

«دانلود و گزینش آهنگ‎های یان تیرسن»

پ ن1: و البته قول می‎دهیم اگر روزی رفتیم خارج (هر سرزمینی که قانون کپی رایت جهانی را داشت) حداقل آلبوم افراد اینچنینی را بخریم.

پ ن2: طبعاً بعضی از این قطعات بی کلام‎اند و بعضاً با کلام. بعضی با صدای خود آهنگساز و بعضی با صدای یک خوانندۀ حرفه‎ای. همچنین، یکی از آهنگ‎ها با دو تنظیم از دو آلبوم انتخاب شده‎اند چون هر دو زیبا بودند. همچنین بعضی از آهنگ‎ها با دو نسخۀ با کلام و بی‎کلام حضور دارند.

پ ن3: به نظر خودم گزیدۀ خوبی شده و بعید است جای دیگری گیرتان بیاید!

 

 

  • از آلبوم والس غول‎ها
    1995
    1. Frida
       
    2. Comptine D'été n°17
       
    3. Hanako

 

  • از آلبوم خیابان آبشار
    1996
    1. Déjà Loin

 

  • از آلبوم فانوس دریایی
    1997
    1. Le Quartier

 

  • از موسیقی فیلم امیلی (و تا قبل از امیلی)
    2001 و قبلش
    1. J'Y Suis Jamais Allé
       
    2. Les Jours Tristes _ Instrumental
       
    3. La Valse D'Amélie
       
    4. Le Moulin
       
    5. La Valse D'Amélie _ Orchestra Version
       
    6. Le Banquet

 

 

  • از آلبوم او اینجا بود
    2002
    1. Déjà Loin
       
    2. Le Fromveur
       
    3. L'homme aux Bras Ballants

 

  • از موسیقی فیلم خداحافظ لنین
    2003
    1. Summer 78
                                                                                                                                                
    2. First Rendez-Vous
       
    3. Lara's Castle
       
    4. I Saw Daddy Today
                                                                                                                                                
    5. Birthday Preparations
                                                                                                    
    6. Good Bye Lenin
                                                                                                               
    7. Childhood 2
       
    8. Mother's Journey
                                                                                                            
    9. Summer 78 _ mit Claire Pichet

 

  • از موسیقی متن مستند تابارلی
    2008
    1. Tabarly
       
    2. Ii
       
    3. Au Dessous Du Volcan

 

  • از آلبوم جادۀ غبارآلود
    2010
    1. Amy
       
    2. Dust Lane
       
    3. Palestine

       

 

  • حسن صنوبری
۱۲
ارديبهشت

به لطف فرمایش یکی از بزرگ‎واران، گشتی زدم و این آهنگ‎ها را از آرشیوم پیدا کردم.

دوسال پیش در یادداشتی قوّالی‎های نصرت فاتح‎علی‎خان برای حضرت علی (و...) را آورده بودم. اما این‎ها فقط از میان آهنگ‎های ایرانی هستند. ان‎شاالله که گوش بدهید و صفا کنید. و ان‎شاالله این اتفاق‎های خوب  و نادر، در موسیقی ایران (یعنی سرزمین عاشقانِ امیرِ مؤمنان) تکرار شوند و بسیار شوند.

البته آهنگ‎های دیگری را هم پیدا کردم، ولی سعی کردم گزیده‎شان را برای شما بگذارم.

____________________________
از درویشِ شهید، سیدخلیلِ عالی‎نژاد

در پیوندِ «موسیقی» و «مولا علی (ع)» هیچ اسمی مشهورتر و موثرتر از زنده‎یاد «سیدخلیل عالی‎نژاد» نیست. فردی که از مشاهیر موسیقی مقامی تنبور و پیوندهای درخشان بین موسیقی و عرفانِ اهل حق بود. از آلبوم‎های با کلام او می‎توان به دو اثر موفق «ثنای علی» و «آیین مستان» اشاره کرد. آلبوم بی‎کلام «شکرانه» نیز از کارهای مورد توجه اوست.

1. دانلود «ثنای علی» سیدخلیل

گونۀ موسیقی: موسیقیِ خراباتی و قلندری، ملهم از موسیقی مقامی اهل حق در غرب کشور |  آلبوم: «ثنای علی» | ساز: تنبور و دف | آهنگساز و خواننده: سیدخلیل عالی‎نژاد | شاعر: مولوی

تا صورت و پیوندِ جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود...

2. دانلودِ «مولاجانم» سیدخلیل

مو آن رندم که پا از سر ندونم
سروپایی به‎جز دلبر ندونم
دل‎آرامی کز او دل گیرد آرام
به‎غیر از ساقی کوثر ندونم

گونۀ موسیقی: همان | آلبوم: همان، این قطعه در آلبوم «آیین مستان» نیز وجود دارد | ساز: همان | آهنگساز و خواننده: همان | شاعر: باباطاهر و عراقی

 

____________________________
از همایون کاظمی

همایون کاظمی است و همین قطعه. آخرین آلبومی که با صدای او گوش دادم «حلاج‎وشان» بود که الحق اثر مزخرف و شوخی‏‎مسلکی بود، هرچند همین آهنگساز هم آن را کار کرده. آلبوم معروفش «به یاد آن گذشته» است که خیلی بد نیست ولی چیز خاصی هم نیست. من فقط یک قطعه‎اش را پسندیدم. شاید همکاریش با «مامک خادم» در آلبوم «واقعه» (واقعۀ اولی فقط) آلبوم شاخص او باشد. اما این قطعه از بهترین قطعات با موضوع مولا علی است و قطعاً کاظمی و مرآتی را جاودان کرده. گفتنی‎ست این قطعه به هیئت‎ها هم راه پیدا کرده و بعضی مداحان (مثل حسن خلج) آن را در حد تیزر ثابت هیئت می‎خوانند.

3. دانلود «یا علی» همایون کاظمی

گونۀ موسیقی: تصنیف، ردیف‎دستگاهی | آهنگساز: _احتمالاً_ محمدعلی مرآتی | خواننده: همایون کاظمی | شاعر: علی معلم دامغانی

یاعلی، یاعلی
لا فتی الاّ علی
سیّد و مولا علی

سِرّ اکبر علی، ساقی کوثر علی
ای به سر افسر علی، صاحب و سرور علی

جان علی، سَر علی
جان پیغمبر علی، فاتح خیبر علی
صاحب و سرور علی

شهریارم مولا، غم‎گسارم مولا
بی‎قرارم مولا، دل‎فگارم مولا
جز تو ای شیر خدا، کس ندارم مولا

ای قیامت از قامتت رازی
ای سرافراز از تو سرافرازی
چون تو دریایی، غرق امّیدم
رشک خورشیدم، گر تو بنوازی

ای فخر عالم
دل را تو مرهم
ما بیدلانیم
ای نوح غرقاب
ما را تو دریاب

 

____________________________
از علی‎رضا افتخاری

اینجا یک آواز داریم و یک تصنیف. هر دو هم بسیار زیبا. آواز که خیلی خاص است، اما اصل کاری دومی (تصنیف) است و ظاهراً آواز ارتباطی با مولاعلی (ع) ندارد. اما از آنجا که آواز مقدمۀ آن تصنیف است هر دو را آوردم. این دو قطعه، دو قطعۀ پایانیِ آلبوم نسیما هستند. قطعات قبلی را دوست ندارم. پاپ سنتی‎اند و زیبا نیستند. اصلاً این آلبوم در زمان خودش به خاطر قطعات نخستینش وفعالیت‎های پاپِ افتخاری ساخته شده بودند. اما حضور این دو قطعه با ساختار و محتوای متفاوت باعث تعجب مخاطبان عمومی افتخاری و التذاذِ مخاطبانِ مشتیِ افتخاری در ابتدای دهه هشتاد شده بود. به‎جز شباهت ساختاری، نکتۀ دیگری هم که در آواز وجود داشت و باعث شد آن را نقل کنم «یاعلی» گفتنِ افتخاری در پایانِ آواز است. یاعلی‎اش هم حالتِ یکجور امضای صوتی پیدا کرده! ... من مدت‎ها از این امضا حیران بودم تا یک‎روز خوانندۀ اثر را دیدم و او نیز اتفاقاً این خاطره بامزه را تعریف کرد: "یک‎روز در خانه را زدند، خانمم گفت ببین کیه، رفتم دیدم یک درویشِ آشفتۀ عجیب و غریب است. گفتم: سلام، بفرمایید؟ . با لحن خاصی گفت: «یاعلی». بی که من دعوتش کنم آمد داخل یک گوشۀ ساختمان دراز کشید. هیچی دیگه، الکی الکی یک‎هفته‎ای پیشِ ما بود. هیچی هم نمی‎گفت. هر کاری داشت فقط یک‎بار با همان لحن می‎گفت: «یاعلی» و من می‎فهمیدم که مثلاً این‎بار منظورش ناهار است. بعد از یک هفته، پا شد یک «یاعلی» دیگر گفت و رفت. همان ایام من آن آواز را ضبط کردم و پایانش با لحن همان درویش گفتم «یاعلی»" یادم هست که این خاطره را جناب افتخاری همراه با کلّی شوخی و خنده و حیرت و فانتزی تعریف کرد. خدا خیرش دهاد. ولی چقدر این آلبوم آخرش (پادشاه فصل‎ها) مزخرف بود.

4. دانلود آواز آلبوم نسیما

گونۀ موسیقی: آواز، ردیف‎دستگاهی |  آلبوم: «نسیما» | ساز: سه‎تار | خواننده: علیرضا افتخاری | نوازندۀ همراه: تهمورس پورناظری | شاعر: سعدی

هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم...

5. دانلود آهنگ «مولا» افتخاری

گونۀ موسیقی: تصنیف، ردیف‎دستگاهی |  همان | خواننده: همان | آهنگساز: فضل‎الله توکل | تنظیم: تهمورس پورناظری | شاعر: حسین منزوی

علی مولا، علی یار و علی یاور
علی والا، علی سرّ و علی سرور
در خیبر ز تو چون کنده شد مولا
ز تو لات و هبل افکنده شد مولا
زهر سویی صدای یا علی آمد
ندای لا فتی الّا علی آمد

که هستی تو؟ همان جان‎آگهِ لشگر-شکاری تو
که هستی تو؟ همان شاهنشه طوفان‎سواری تو
که هستی تو؟ همان سردار روز خندق و خیبر
که هستی تو؟ همان سالار تیغ ذوالفقاری تو

شب است و خفته‎ای با جان خود در جای پیغمبر
شب است  و گفته‎ای با چاه خود راز غمی دیگر
تو که هم دشمن بت‎هایی و هم دشمن بت‎گر
تو که هم جام دریاهایی و هم ساقی کوثر

 

____________________________
از درویش امیر حیاتی

درویش امیر حیاتی، از پیرمردهای موسیقی مقامی و تنبور کرمانشاه و از اساتید سید خلیل بود. همان پیرمردی که در تشییع جنازۀ سیدخلیل سخنرانی می‎کند، هر دو هم در همایش «موسیقی حماسی ایران» حوزه هنری در ابتدای انقلاب اجرا دارند (وقتی هم که درویش حیاتی روی سن می‎آید، سید خلیل سازش را برایش می‎آورد و دستش را گرفته). می‎گویند درویش حیاتی اولین کسی است که در قطعه‎ای با زبان فارسی موسیقی عرفانی (و همراه با ستایش حضرت علیِ) فرهنگ خود را از طریق رادیو به گوش مردم سراسر ایران می‎رساند و آن قطعه، همین قطعۀ معروف است. از این قطعه دو اجرا با فاصلۀ چهل سال وجود دارد. من همان اجرای قدیمیش را می‎گذارم. دیگری را خواستید از بیپ تونز بخرید. یکی از مقام‎های نواخته شده در آلبوم را هم اینجا نقل می‎کنم، چون درویش حیاتی در ابتدایش با خواندن بیت‎واره‎ای، فلسفۀ این مقام موسیقایِ تنبور را با حضرت علی (ع) مرتبط نشان می‎دهد.

6. دانلودِ علی گویم علی جویم (1339)

گونۀ موسیقی: موسیقیِ خراباتی و قلندری، ملهم از موسیقی مقامی اهل حق در غرب کشور |  آلبوم: «علی گویم علی جویم» | ساز: تنبور | آهنگساز: _احتمالاً_ امیر حیاتی | خواننده: امیر حیاتی

علی جان است و جانانم، علی درد است و درمانم
علی دین است و ایمانم، علی اوراد قرآنم...

7. دانلود مقام جلوشاهی، به روایتِ درویش امیر حیاتی

گونۀ موسیقی: موسیقیِ مقامی تنبور |  آلبوم: «علی گویم علی جویم» | ساز: تنبور | نوازنده و راوی: امیر حیاتی

این هم از رسمِ رهنوردان است
ذکر استقبالِ شاهِ مردان است

____________________________
از هژیر مهرافروز

من به‎طور اتفاقی آهنگی از هژیر مهرافروز گوش کرده بودم و پسندیده بودم. اما بقیه کارهایش را نمی‎شناختم. یک‎بار در مجلس ذکری نزد شاعر و عرفان‎شناس و غزل‎سرای عرفانی معاصر دکتر قربان ولیئی بودیم، ایشان فرمودند: «حسن جان تا حالا از هژیر مهرافروز چیزی شنیدی؟» عرض کردم: «بله قربان. یک قطعۀ قشنگ با شعر "آمده‎ام که سر نهم" مولوی. لکن شما را چه به موسیقی پاپ حضرت استاد؟ شما که باید فقط موسیقی اصیل عرفانی و تنبور را گوش بدهید». حضرت ولیئی فرمودند: «بقیه کارهایش را نشنیدی؟» عرض کردم «خیر قربان». فرمودند: «پس برو گوش کن، ایشان خواهرزادۀ سید خلیل است». گفتم عجب! و رفتم آلبوم "دل قلندر"ش را گوش کردم. دیدم طبق قاعدۀ «هو الاول و الآخر» قطعۀ اول و آخرِ آلبوم در حال و هوای مولا علی (ع) است. بهترین قطعه‎اش همان «آمده‎ام» بود که خودم گوش داده بودم. اما چند قطعۀ قشنگ دیگر هم داشت. این آلبوم اولش بود که به یاد دایی‎اش هم بود. واقعاً آلبوم خوبی بود. حتی انتخاب شعرها هم عالی بود. حداقل چهار قطعۀ آلبوم عالی‎ست. بعد رفتم آلبوم‎های بعدیش را هم گوش کردم که دیدم عجیب سانتال و ضعیف شده. از شهرت به بعدش، نه تنها در آثار و ساختار و محتوایشان، حتی دیدم در پوشش هم سانتال شده است و به درد نمی‎خورد. اما دل قلندر هنوز خوب است. (البته در همین قطعۀ زیبای دل قلندر، دوبیتیِ شاهکارِ باباطاهر را در یکی از سطرها با اشتباه وزنی می‎خواند: "اگر دوران به نا اهلان بماند")

8. دانلود آهنگ «دل قلندر» مهرافروز

گونۀ موسیقی: پاپ | آهنگساز و خواننده: هژیر مهرافروز | آلبوم: «دل قلندر» | شاعر: باباطاهر و عراقی

دل قلندر است مولا جان
مستِ حیدر است مولا جان

9. دانلود آهنگ «یا من هو»

گونۀ موسیقی: پاپ، مبتنی بر موسیقی خراباتی و قلندری | آهنگساز و خواننده: همان | آلبوم: همان | شاعر: ابوسعید ابوالخیر، میرزا حبیب خراسانی

ما کشتۀ عشقیم و جهان مسلخ ماست
ما بی‎خور و خوابیم و جهان مطبخ ماست
ما را نبود هوای فردوس از آنک
صدمرتبه بالاتر از آن دوزخ ماست

 

____________________________
از فرمان فتحعلیان

اگر بحث از موسیقی پاپ و حضرت علی (ع) شود و اسمی از فرمان فتحعلیان نیاید شاید کار درستی نباشد. ایشان کارهای متعددی برای مولا علی (ع) خوانده‎اند. اما من بیشترشان را نمی‎پسندم. مگر همان معروف‎ترین و قدیمی‎ترینش که به‎نظرم زیباست.

10. دانلود «بابا حیدر مدد» فتحعلیان

گونۀ موسیقی: پاپ | آهنگساز و خواننده: فرمان فتحعلیان | آلبوم: «راه عشق» | شاعر: _احتمالاً_ سیدعلی عمرانی

من مست مستم بابا حیدر مدد
من حق پرستم بابا حیدر مدد

مطربا چنگ بزن و دف بزن و تار بزن
بر جهان تار از آن یار وفادار بزن
دمی از مدح علی حیدر کرار بزن

یعنی آن روز که حق بود و دگر هیچ نبود
در پس پرده ی معبود علی بود به سجود

مطربا چنگ و می و ضربت و نی ساز کنید
دمی از مدح علی را همه آغاز کنید
مدح شه را به لب لعل گوهر باز کنید

 

 

____________________________
از سیدعلیرضا عصّار

این بخش مکمل است. چون هیچ‎کدام از دو آهنگ آقا سیدعلیرضا عصّار برای حضرت علی (ع) نیستند. ولی حال و هوای قلندری و عرفانِ علوی دارند. اولی بین همۀ مردم معروف است که برای حضرت علی است، شعرش هم معروف است که برای مولوی است، اما هیچکدام نیست. شعر برای جناب سید شاه فضل‌الله حروفی نعیمی استرآبادی است و در آهنگ هم هیچ تصریحی نسبت به مولاعلی (ع) وجود ندارد. اما لحن حماسی و قلندری، آن دف‎های همراه با عصار، آن گیس و ریش و سبیل و چشم و ابروی ایرانی و قلندری و آن سیادت و آن چندسال پیاپی در شب عید غدیر میهمان تلویزیون بودن و دیگر زمینه‎ها باعث شده این آهنگ غیرمستقیم انحصاری مولا باشد. ارتباط آهنگ دوم با مولاعلی (ع) از این هم بعیدتر است. چه‎بسا به آقا صاحب‎العصر بیشتر بیاید! و بیشتر از همه به‎نظر می‎آید مخاطب «انسان» باشد. حالا چه انسان کامل، چه انسان سالک... البته وقتی برداریم سه تا غزل مولوی را با هم قاطی کنیم همین ابهامات پیش می‎آید! ...  اما خب بالاخره کار فضای قلندری دارد و یکجا هم تصریح به نام مولا. هرچه هست اینقدر هست که این‎ها موسیقیِ قلندریِ امروزِ شیعه است.

11. دانلود «ای کاروان» عصار واصفهانی

گونۀ موسیقی: پاپ | تنظیم: فؤاد حجازی | خواننده: سیدعلیرضا عصار و محمد اصفهانی | آلبوم: «کوچ عاشقانه» | شاعر: نعیمی استرآبادی

بر قدسیان آسمان ، من هر شبی «یاهو» زنم
گر صوفی از «لا» دم  زند، من دم ز «الّا هو» زنم...

12. دانلود «هله عاشقان» عصار

گونۀ موسیقی: پاپ | آهنگساز و خواننده: سیدعلیرضا عصار | تنظیم: فؤاد حجازی | آلبوم: «حال من بی تو» | شاعر: مولوی

به صف اندرآی تنها که سفندیار وقتی
در خیبر است برکن که علی مرتضایی...

 

 

____________________________
از خشایار اعتمادی

13. دانلود «خاک آستان علی» اعتمادی و اصفهانی

گونۀ موسیقی: پاپ | آهنگساز: فؤاد حجازی | خوانندگان: خشایار اعتمادی و محمد اصفهانی  | آلبوم: «فصل آشنایی» | شاعر: مظاهر مصفا

 

من آمده‌ام به کوی علی، که سر فکنم به پای علی
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی...

 

____________________________
از شهید ناصر عبداللهی

14. دانلود «احمد ثانی» عبدالهی

گونۀ موسیقی: پاپ | آهنگساز، خواننده و شاعر: ناصر عبداللهی

 

علی ای احمد ثانی به رجعت بالها وا کن
علی ای مرد دین باز آی و فتح کل دنیا کن ...

 

  حسن صنوبری

  • حسن صنوبری