در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

حسن صنوبری

در آن نیامده ایّام

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ :
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ
أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا
فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ
فَلْیَخْرُجْ .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

جای پر پروانه بر دیوار مانده

يكشنبه, ۲۳ اسفند ب.ظ

این غزل را سعی کردم به عنوان روضه و مرثیه از زبان فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلام‎الله علیها) بنویسم.

دست نوازش می کشد غم بر سر ما
آخر اجابت شد دعای مادر ما

سر می‎گذارم بر سر سجاده‎اش باز

یارب! چرا شد سایه‎اش کم از سر ما؟

عطرش نرفته همچنان از یادِ گلدان
یاسِ شبیهِ شاخۀ نیلوفرِ ما

هجده بهار از عمر او نگذشت و اکنون
در خاک خوابیده گلِ پیغمبرِ ما

او سایه‎سار مهر بود و آیۀ عشق
طوبای عرش و سروِ سایه‎گستر ما

*
آن روز قرآن سوخت بین رحل و کشتند
آیات حق را، بین دیوار و در ما

جای پرِ پروانه بر دیوار مانده
دیدی چه آوردی زمانه بر سرِ ما؟

کم بود آیا رفتنِ زهرا؟ خدایا!
دفنِ شبانه شد عزای دیگرِ ما

می‎گرید اینجا هرکسی، هرچند دل‎سنگ
چشمش می‎افتد تا به چشمانِ تر ما

ای کورها! دیدید بینِ خون و آتش
قربانیِ جهلِ شما شد مادرِ ما؟

باید خدا را شکر می‎کردید، کز صبر
شد بسته دستِ انتقامِ حیدرِ ما

***
فهمید می میریم، پس آغوش واکرد
یک‎بارِ دیگر در وداعِ آخر ما :

دستِ نوازش می‎کشد خود بر سرِ ما
بارِ دگر با مهربانی مادر ما ...



حالا که روز شهادت است یادآوری کنم: یکی از محبوب‎ترین و ماندگارترین نوحه‎ها برای حضرت زهرا نوحۀ  «سلام من به مدینه» و «مدینه شهر پیغمبر» حاج منصور ارضی است. در وبلاگ قبلی‎ام درموردش نوشته بودم که با خرابی بلاگفا از بین رفت. اما در وبلاگ پشتیبان دوباره گذاشتمش. اگر گوش ندادید حتما گوش کنید یکبار و اگر گوش دادید بازشنوی‎اش در چنین روزی کم‎ارزش نیست: «سلام من به مدینه | مدینه شهر پیغمبر»

نظرات  (۳)

بانو توی بستر بود...حسن یک گوشه نشسته بود و برای تنهایی مادر اشک می ریخت...برای سیلی هایی توی کوچه....مادر ببیند میوه دلش اشک می ریزد و او را بغل نکند.....دست هایش را باز می کند و میگوید پسرم .....چه بغلی امن تر و مهربان تر از بغل مادر......سرش را می گذارد روی سینه اش....جای مسمار.....درد بانو می رسد تا به اوج اسمان...اما برای کودکش اخ هم نمی گوید....می گوید پسرم بابا را صدا می کنی....لابد بعدش اشک ریخته...لابد بعدش از درد ناله کرده...لابد بعدش گفته پهلویم.....
توی خانه علی چقدر غم ریخته.....


خیلی زیبا بود.
باید خدا را شکر می کردید،کز صبر
شد بسته دست انتقام حیدر ما
التماس دعا
خیلی خوب بود ...  خوش به حالتان

آقای صنوبری شما در روضه های رهبری هم شرکت میکنید؟ دیشب آقای دکتر مطیعی برنامه را اجرا کردند
میشود سلام ما را به حضرت آقا برسانید ؟  

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">